• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3208 -
  • ۱۳۹۳ چهارشنبه ۲۷ اسفند

از فقرتئوري تا فقدان نقشه راه

عزت‌الله مهدوي٭

مسائل آموزش و پرورش در سطح كلان در واقع تبيين‌كننده وضعيت موجود است و پرداختن به آن و يافتن راهكارهاي مناسب ترسيم‌كننده وضعيت مطلوب خواهد بود به اين معنا كه با فهم و تحليل دقيق رويكردهاي كلان، موضوعات ريز در ذيل آن بهتر فهميده مي‌شود چرا كه بدون تصور اين رويكردها پراكندگي ناشي از درك ناقص وتك بعدي ما را به بي‌راهه مي‌برد به همين منظور به مواردي اشاره مي‌كنم كه به تصور بنده مي‌تواند در اين راستا راهگشا باشد.

1- نداشتن تئوري و برنامه‌اي براي حل تعارض سنت و مدرنيته

آموزش وپرورش نوين در ايران به دنبال نوعي تغيير نگرش در جهت بازسازي سياسي و اجتماعي جامعه استبداد زده، استعمار زده، فقير، بيمارو رنجور عهد قاجار شكل گرفت. بسياري از نو انديشان آن دوره مهم تاريخي، اين نهاد اجتماعي را دروازه‌اي براي ورود به تحولات كيفي و كمي مي‌شمردند. تا اينكه در دوره پهلوي اول جريان دولتي‌سازي مدارس شدت گرفت و حكومت از مدارس ابزاري ساخت تا انتظارات خود را براي تغيير شكل و محتواي جامعه، تعميق بخشد. اين حركت به افزايش رويارويي سنت و مدرنيته در ايران كمك كرد و اين چالش را به عنوان مهم‌ترين عامل در تظاهر مسائل و مشكلات آموزش و پرورش درايران قوت بخشيد. انقلاب اسلامي هم خواه ناخواه اين چالش را به نحو بنيادي پيش روي خود داشت. اين معماي ناگشوده در نظام تعليم وتربيت، بيشتر از هر نهاد ديگري خود نمايي مي‌كرد. بحث تحول بنيادي در اين نهاد نيشتر زدن و باز شدن دُمل چركين چنين تقابلي بود. تمركز و برنامه‌ريزي براي تحولاتي كه هنوز مباني نظري خود را نيافته بود و غفلت ازوضعيت موجود آن، باعث بي‌رمق شدن آموزش وپرورش رسمي كشور شد.

2- نداشتن يك نظريه و نقشه راهي بلندمدت

دستگاه آموزش وپرورش، به كوهي صعب العبور مي‌ماند كه مسوولان آن، هر بار از يك قسمت شروع مي‌كردند. هنوز نقشه پازل مانندي تهيه نشده كه همگان از نماي بالا ببينند كه چه تحولي در حال رخ نمودن است و هر اقدامي مربوط به كدام قسمت نقشه مي‌شود. نداشتن يك نظريه روشن در آموزش وپرورش كه ريشه‌هايش را در خاك فرهنگ و انتظارات معقول اين سرزمين فرو برده باشد عامل سردرگمي و به ثمر نرسيدن تلاش‌ها شد و ما كه در اخذ و اقتباس نظرات بنيادي مرتبط با آموزش وپرورش آن صبوري و حوصله را كه مباني هريك را تجزيه و تحليل كنيم از دست داده بوديم به التقاتي از مكاتب رو آورديم كه البته اين مساله در هر دوره‌اي فراز و فرود خاص خود را داشت و به مسائل و مشكلات دامن زد.

3-بودجه و امكانات ناكافي

مي‌پذيريم كه نظام تعليم وتربيت رسمي موجود دچار كاستي‌هاي فراواني است، اما همه تحولات بايد در بستر همين زمين كه نام آن را آموزش وپرورش با همه دستگاه‌هاي اقماري‌اش و آموزش عالي با همه مختصاتش، گذاشته‌ايم، صورت پذيرد. هر نقشه‌اي كه داريم در اين زمين و ساختمان و امكانات مادي و معنوي‌اش بايد به اجرا درآيد، در مريخ كه نمي‌خواهيم دستگاه تعليم وتربيت جديد را بر‌پا كنيم. بنابراين خشكاندن و سوزاندن اين زمين و امكانات آن يا به صورت قطره چكاني اختصاص بودجه به آن، نمي‌تواند توجيه‌پذير باشد.  

4- وضعيت معيشتي معلمان و مقايسه آن با ساير كارمندان

در اين باره توضيحي نمي‌دهم كه بهبود وتغيير اين وضعيت چگونه مي‌تواند چرخه را به سمت دگرگوني مثبت پيش ببرد. اما يادآور مي‌شوم كه درست است بهبود و ترميم حقوق معلمان و رفع تبعيض تنها عامل دگرگوني‌هاي كيفي در آموزش وپرورش نيست اما ادامه وضعيت فعلي مي‌تواند عامل فرو‌پاشي اساس تعليم وتربيت باشد.

5- سلسله مراتب عمودي و آسيب‌هاي آن

مشاركت دادن كاركنان و معلمان در تصميم‌گيري‌ها مي‌تواند باعث افزايش انگيزه‌ها شود. بدنه آموزش وپرورش آنقدر از مراكز تصميم‌گيري و تصميم‌سازي فاصله دارد كه بخشنامه‌اي عمل كردن و فشار آوردن براي اجراي تصميماتي كه بدون حضور آنها گرفته شده به حالت آزار‌دهنده تبديل شده، چرا حوزه ستادي از داشتن يك ارتباط موثر و چابك عاجز است؟چرا عمده كارشناسي‌هاي تاثيرگذار به صورت پروژه به اساتيدي در حوزه آكادميك سپرده مي‌شود كه يك روز را به عنوان معلم در يك مدرسه دولتي نگذرانده‌اند؟چرا ادارات آموزش وپرورش نمي‌توانند جلسات موثر با معلمان داشته باشند و شوراها در هر سطحي به تعارف برگزار مي‌شوند؟

6- ناكارآمدي سامانه‌هاي آموزشي

سامانه‌هاي آموزشي ما در يادگيري و ياددهي، در برنامه درسي، در مبلمان آموزشگاهي و كلاسي، در ارزشيابي، در فناوري و تكنولوژي و آزمايشگاهي و در آموزش معلمان و اولياي دانش‌آموزان دچار معضل و مشكل است. كه هر كدام از اين موضوعات را به تفصيل مي‌توان در لابه‌لاي سخنان صاحبنظران جست‌وجو كرد. براي مثال هنوز از رسانه آموزشي معمولي، كاغذ و تخته و كتاب درسي به انواع متعدد فناوري‌هاي در دسترس براي تحقيق و تجزيه و تحليل و مشكل گشايي و حل مساله و ورود به جهان ارتباطات گذر نكرده‌ايم.

7- تعارض آموزش‌ها با وضعيت و انتظار جامعه

آموزش و پرورش در دراز مدت نمي‌تواند به صورت يك سازمان نگهبان، كه نوع خاصي از تفسيرها را از تعليم و تربيت ارايه مي‌كند، بماند. به تدريج ارتباط معقول با وضعيت فكري و ارزشي جامعه از كف مي‌رود و تفهيم وتفاهم‌ها رو به ضعف مي‌گذارد وقتي آموزه‌هاي مدرسه تناسب معنا داري با انتظارات جامعه نداشته باشد، روابط دستوري و خشك و گاهي بي‌معنا شكل مي‌گيرد. از طرف ديگر نظام آموزشگاهي بايد بتواند نياز بازار عرضه و تقاضا را برآورده كنند، اينكه ما انتظار داشته باشيم كه تعليمات مدرسه گره گشاي امورات زندگي جامعه باشد، انتظاري بي‌جا نيست. دستگاه تعليم وتربيت خصيصه‌هاي جامعه را منعكس مي‌كند و تضاد‌هاي موجود در نظام‌هاي اجتماعي و ناتواني نسبي نظام‌هاي آموزشي رابطه مستقيم با يكديگر دارند. جامعه متاثر از نظام تعليم وتربيت است، اما نه به اين معنا كه وضعيت جامعه تاثيري بر نظام تعليم وتربيت ندارد. براي بهبود وضعيت فرهنگي و اجتماعي در جامعه بايد از ايجاد دستگاه تعليم وتربيت توانمندحمايت جدي كرد امااگر بخواهيم يك نظام آموزشي كارآمد داشته باشيم بايد در مسير بهبود شرايط و وضعيت نهاد‌هاي مدني تلاش كنيم. نگفته پيداست كه عدم كارايي موثر مدرسه در كاهش آسيب‌هاي اجتماعي ريشه در كجا دارد.
*كارشناس مسائل آموزش و پرورش

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون