حمله اصولگرايان به دبيرجديد شوراي عالي انقلاب فرهنگي
فعالان مجازي و سرشاخههاي افراطي اصولگرايان در فضاي مجازي از صبح روز سهشنبه (كه قرار بود شب آن دبير شوراي عالي انقلاب فرهنگي مشخص شود)، شروع به تخريب «دكتر عاملي» كردند. اساسا آنها با سه انتصاب اخير اين روزها رفتاري متفاوت داشتند. رسانههاي اصولگرا نسبت به انتخاب آيتالله آملي لاريجاني در شوراي نگهبان و رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام با سكوت برخورد كردند. در عوض از انتخاب حجتالاسلام علياكبري براي امامت جمعه تهران استقبالي شديد داشتند. دست آخر تخريب دبير جديد شوراي عالي انقلاب فرهنگي را حتي پيش از انتخاب وي آغاز كردند. گويي آنها پيش از انتخاب از موضوع اطلاع داشتند و اين خبر از درون براي حمله به وي خارج شده بود. تا آنجا كه كار به نوشتن دفاعيات كشيد.
فعالان مجازي كه به رسانههايي مانند تسنيم، مشرق و فارس نزديك هستند، به علاوه تيم احمدينژاديها نسبت به اين انتخاب انتقاد داشتند. تسنيم نيز به سراغ حسينعلي شهرياري، عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي رفته و او معتقد بود كه «در انتخاب عاملي دو تخلف صورت گرفته و علي لاريجاني و حسن روحاني بودند كه به اين انتخاب اصرار داشتند.»
اما كار به جايي رسيد كه سيد محمد مرندي (فرزنددكتر مرندي) در يادداشتي به انتقاد از رفتار آنها پرداخت و معتقد بود كه «ترور شخصيتهاي انقلابي يك هدف استراتژيك براي تخريب نظام اسلامي است» او در يادداشت خود به انتقادهايي كه از حضور يكي از فرزندان وي در انگليس صورت گرفته اشاره كرد و معتقد بود دو فرزند ديگر وي در دانشگاه تهران تحصيل و «اهل تدين، اهل راه پيمايي اربعين و عشق به اهل بيت عصمت و طهارت هستند»
او همچنين از حمله كنندگان كه از اصولگرايان بودند سوال ميكرد: «چرا در شرايط حساس شخصيتهاي علمي، فرهنگي، سياسي و نظامي جمهوري اسلامي ايران آماج تهمت و افترا قرار ميگيرند؟ چرا ناخواسته و بهصورت ناخودآگاه افرادي عامل تخريب شخصيتهاي فكري و فرهنگي كشور ميشوند؟ و چرا بيشتر تأمل نميشود كه منافقين و مخالفين بي انصاف و معاند جمهوري اسلامي ايران كه غالبا وصل به دشمنان خارجي ملت ايران هستند از ترور فيزيكي جبهه انقلاب به ترور شخصيت انديشمندان انقلابي تغيير روش دادهاند و ايجاد فضاي آشفته و نگران، يك هدف استراتژيك براي تخريب نظام جمهوري اسلامي و ملت شريف ايران محسوب ميشود؟» مرندي كه به واسطه همكاري در دانشگاه آزاد با دكترعاملي ارتباط نزديك دارد بحث دو تابعيتي بودن وي را رد كرده است.
به جاي اتحاديه عرب سازمان جديدي بسازيم
اين روزها بحث حضور دوباره ديپلماتها و سفارتخانههاي كشورهاي عربي در دمشق مطرح ميشود. سعدالله زارعي در سرمقاله روزنامه كيهان اما اين مساله را توطئهاي به منظور «تغيير سوريه» ميداند. توطئهاي كه در بخش امنيتي به بن بست رسيده بود و حالا قصد دارد در بخش سياسي محقق شود.
اخيرا زمزمههايي از بازگشت سوريه به اتحاديه عرب نيز مطرح شده كه به اعتقاد كيهان سوريه نبايد اين دعوت را قبول كند. به اعتقاد زارعي «در وضع فعلي، اين اتحاديه عرب نيست كه ميتواند به بشار اسد آبرو دهد بلكه اين بشار است كه اگر بپذيرد كه بازگردد تا حدي به اين اتحاديه اعتبار ميبخشد. اما به مصلحت بشار اسد نيست كه به دعوت عربستان و… پاسخ مثبت دهد. چراكه اين بازگشت هيچ نفعي براي او ندارد و آينده سياسي امنيتي سوريه را نيز با مخاطره مواجه ميكند.»
زارعي معتقد است كه امروزه «كم نيستند كشورهاي اسلامي و عربي كه از سياستهاي سلطهجويانه آمريكا و نيز از فتنههاي ضداسلامي رژيم سعودي و اقمار آن در منطقه خسته شدهاند» از همين رو ميپرسد: «چرا نبايد چنين تمايلاتي به تاسيس سازمان جديد منجر شود؟ امروز ايران، تركيه، سوريه، عراق، پاكستان، افغانستان، عمان، قطر، الجزاير، مالزي، اندونزي و… ميتوانند سازمان جديدي را پايهگذاري كنند. خود عربها با محوريت عراق و سوريه ميتوانند يك تشكيلات عربي جديد به وجود آورند و پاسخگوي بسياري از مسائل ملتهاي عرب باشند.»
چرا ايران پاسخ حملات اسراييل در سوريه را نميدهد؟
سايت بصيرت در مقالهاي تلاش كرد تا به اين پرسش پاسخ دهد كه «چرا جمهوري اسلامي ايران در مقابل حملات هوايي رژيم صهيونيستي در سوريه عقبنشيني كرد؟» اين سوال بيشتر از سوي بدنه اصولگرايي مطرح بود كه چرا به حملات آنها پاسخي داده نميشود؟ اين مقاله خبر ميدهد كه «سوريه در حال استقرار يك دستگاه بسيار پيشرفته موشكي در مرز با رژيم صهيونيستي است. اين در حالي است كه اين رژيم وقتي چند موشك به يك جايي ميزند، اسم آن را جلوگيري از قدرتيابي جمهوري اسلامي ميگذارد. ايران اصلا توجهي به اين مساله ندارد و در حال ارتقاي موازنه است و رژيم صهيونيستي ميداند كه اگر اين دستگاه مستقر شود، شرايط دشوارتر ميشود.»
بصيرت همچنين تاكيد دارد كه «رژيم صهيونيستي در ديپلماسي با روسها» به دنبال «اثرگذاري در فرآيند رشد قدرت استراتژيك ايران» بوده است. اين مقاله همچنين تاكيد ميكند: «ما در آنجا پايگاه مشخصي براي حضور نداريم و هيچ نيازي هم نميبينيم و عملا كار مستشاري ايران يك كار راهبردي است.»