راهحلهاي ساده
به واكنشگر شيميايي مجهز نيستند، با توليد حجم عظيمي از مونواكسيدكربن، هيدروكربنهاي خام و ذرات معلق، آلودگي شديدي توليد ميكنند كه بهشدت به سلامتي انسانها آسيب ميزند. حجم و نوع آلودگي حاصل از موتوسيكلت كاربراتوري حداقل پنج برابر يك خودروي انژكتوري است. آلودگي موتوسيكلتها تنها البته در آلودگي هوا خلاصه نميشود. موتوسيكلتها يكي از مهمترين دلايل آلودگي صوتي در شهرها هستند. مخصوصا شبها، موتوسيكلتها در ناامني صوتي محلههاي تهران، نقش اصلي را ايفا ميكنند. لازم است، دولت و شهرداري براي كاهش خطرات محيط زيستي موتوسيكلتها، در خصوص جايگزين كردن موتوسيكلتهاي برقي به جاي موتوسيكلتهاي بنزيني، اعتبار لازم اختصاص دهند و در برنامهاي كوتاهمدت، حداقل بخش وسيعي از موتوسيكلتها را تبديل كنند.
2- آسيب شديد به زيبايي شهري: حجم زياد موتوسيكلتهاي فرسوده به خصوص در مراكز شهر، جلوه بسيار نازيبايي به خيابانهاي ما بخشيده است. گاهي در مركز شهر به خصوص منطقه بازار با كارناوالي از موتوسيكلتهايي كه هريك، باري به حجم يك وانت حمل ميكنند، مواجه ميشويم كه منظرهاي زشت و ناپسند است و زيبنده پايتخت كشور ما نيست...
البته كه خانوادههاي عزيزي از اين راه كسب درآمد ميكنند اما به دليل خسارات زياد، بايد به فكر چارهجويي برآمد؛ طوري كه اين خانوادهها بيكار نمانند و شهر نيز اينقدر آلوده نباشد. موتور وسيله باربري نيست، شغل ارزشمند باربري وسيله ديگري ميطلبد كه دولت بايد براي اين منظور، به اقدامات حمايتي و البته پيشگيرانه روي آورد.
3- بياعتنايي به قانون: موتوسيكلتها به دليل سهلالعبور بودن، بيشترين حجم تخلف از قوانين و مقررات راهنمايي و رانندگي را دارند. عبور از پيادهرو، حركت در خلاف جهت، سبقتهاي خطرناك، عبور از مسيرهاي خط ويژه و...، كار متعارفي براي اكثر موتوسيكلتسواران است. متاسفانه قوانين راهنمايي و رانندگي در برابر تخلفات موتوسيكلتها، ناكارآمد است. بسياري از موتورها، از كلاه كاسكت استفاده نميكنند. بخشي از آنها اصلا پلاك خوانا ندارند و از همه مهمتر مالكيت بسياري از موتورها مشخص نيست. برخي موتورسواران به دليل انباشت جريمهها و بدهيهاي دولتي، در صورت گرفتارشدن، اصلا براي ترخيص مراجعه نميكنند. لازم است در اين خصوص نيروي محترم انتظامي، فكري اساسي براي ساماندهي قانوني در حوزه موتوسيكلتها انجام دهد.
4- ابزاري براي بزهكاري: بسياري بزهكاريهاي خرد، با موتوسيكلت پيوند ذاتي دارند؛ بزهكاراني مثل كيفقاپها، دزدها، مزاحمان نواميس و...، براي گريز سريع از محل جرم، موتوسيكلت را بهترين وسيله ميدانند. گزارشهاي موجود نيز، نشان ميدهد بسياري از مجرمان، از موتور براي امور مجرمانه خود استفاده ميكنند. براي كاهش اين نوع جرايم، ساماندهي فروش، امانت، به كارگيري و... يك امر ضروري است. ميتوان حتي از ابزارهاي الكترونيكي مدرن براي شناسايي موتوسيكلتها استفاده كرد. مثلا براي كاهش جرايم، همه موتوسيكلتها مجبور به استفاده از سيستم GPS شوند تا در شرايط وقوع جرم به راحتي بتوان مجرمها را شناسايي كرد.
5- خطرات جاني: عامل اصلي 30 درصد از تصادفات درونشهري، موتوسيكلتها هستند. 25 درصد كساني كه به خاطر حوادث راهنمايي و رانندگي كشته ميشوند، موتورسوارها هستند. به ويژه در مركز شهر، به دليل فرسوده بودن موتور، حمل بار، سرعت بالا و عدم رعايت قوانين، روزانه شاهد تصادفات جدي و مرگ مردم از جمله خود موتورسواران هستيم. موتورسواران به يك معني، شهر را براي مردم ناامن كردهاند. انواع خطرات مهلك در پيادهرو و خيابان، تهديد مستقيم موتورسواران است. به دليل عبور و مرور موتورسواران از پيادهروها، كودكان و زنان امنيت ندارند. بارها شاهد گزارشهاي تلخ پليس در اين خصوص هستيم. اكنون برخي مسوولان دوچرخهسواري را تبليغ ميكنند. بايد بگوييم موتورسواران، امنيت دوچرخهسواران را بهشدت تهديد ميكنند. اگر روزي مسير ويژهاي براي دوچرخهها ايجاد شود قطعا توسط موتوسيكلتها مصادره خواهد شد. مرگ و مير ناشي از تصادفات موتوسيكلتي بسيار سهمگين است. براي اصلاح اين وضعيت، خانوادهها و خود مردم بايد به جوانان خود درباره خطرات اين ابزار سريع مرگ هشدار بدهند.
6- مخاطرات امنيتي: موتوسيكلتها وسيلهاي بسيار كارا براي تبهكاران امنيتي هستند؛ به خصوص در شرايط بحراني، اين موتوسيكلتها هستند كه ميتوانند به گسترده كردن آشوبها دامن بزنند. تروريستها، موتور را بهترين ابزار براي خود ميدانند. اگر موتوسيكلتها ساماندهي نشوند، در صورت بروز مشكلات، اين وسايل ارزانقيمت و در دسترس ميتوانند آسيبهاي بسيار جدي به جامعه وارد كنند. موتوسيكلتها مصدر بسياري از مشكلات در كلانشهرهاي ايران هستند و به تعبير ديگر، تبديل به يك بحران عيني و در دسترس براي ما شدهاند. حل اين بحران، ضرورتي جدي در حكمراني شهري است. حداقل دو راهحل براي اين ضرورت وجود دارد؛ اولي ساماندهي قوانين و مقررات و جدي گرفتن آنها است و دومي خريدوفروش و نحوه عرضه موتوسيكلتها است. بايد پليس راهنمايي و رانندگي با همراهي مجلس، كم و كاستهاي قانوني كنترل جدي و موثر موتوسيكلتها را بررسي و از سوي وزارت كشور، لايحهاي جامع و كارآمد براي تصويب به مجلس ارايه كند. اين لايحه بايد به گونهاي كارآمد باشد كه هيچ موتورسوار متخلفي امكان دور زدن آن را نداشته باشد. در خصوص نحوه عرضه موتوسيكلت نيز، بايد هرچه زودتر اعتبارات لازم براي جايگزيني موتورهاي برقي كمسرعت تخصيص يابد و با مديريت كارآمد و پرشتاب، تا چند سال آينده، اساسا ورود موتوسيكلتهاي بنزيني به خيابانهاي تهران غيرقانوني اعلام شود. رواج يافتن موتوسيكلتهاي برقي، مخاطرات جاني، زيستمحيطي، امنيتي و بزهكاري را به صفر ميرساند و افزون بر آن باعث صرفهجويي شديد در مصرف بنزين ميشود. نكته حائز اهميت اينكه تعويض موتورهاي كاربراتوري موتوسيكلتها با موتورهاي انژكتوري، راهحل درستي نيست چون اولا انژكتوريها هم آلودگي توليد ميكنند و ساير مخاطرات موتوسيكلتها هم همچنان بر جاي خود ميمانند. اين راهحل، يك راهحل پرهزينه و موقت است.