مارادوناي بدشانس كشتي ايران
اهورا جهانيان
اگر نسل سوخته كشتي ايران را فاكتور بگيريم، يعني كشتيگيران دهه 1360 كه المپيك مسكو و المپيك لسآنجلس را از دست دادند و حضورشان در اكثر مسابقات جهاني دهه 1980 نيز با هزار و يك مشكل ريز و درشت توام بود، در بين ستارگاني كه در دهه 70 خورشيدي در آسمان كشتي ايران ظهور كردند، عباس جديدي قطعا يكي از بدشانسترينها بود. جديدي در سال 1372 با سختي فراوان موفق شد دوبنده تيم ملي ايران را به تن كند. يكسال قبل از آن تاريخ، رسول خادم در المپيك 1992 مدال برنز وزن 90 كيلو را كسب كرده بود. در كنار او، امير خادم هم مدال برنز المپيك 92 را با اندوه به دست آورده بود چراكه همه از امير انتظار داشتند طلاي المپيك بارسلون را پس از طلاي جهاني وارنا (1991) براي كشتي آزاد ايران به ارمغان آورد. با آغاز دهه 1990، عصر اتوريته برادران خادم در كشتي ايران آغاز شده بود. ظاهر و منش برادران خادم هم باب طبع حكومت بود. آنها نه لوطيمنش بودند، نه جاهلمسلك بودند، نه مثل بينظر و بيخبر در زمينه فرهنگ و سياست؛ بنابراين وقتي كه جديدي خواست رسول خادم را كنار بزند و در وزن 90 كيلو دوبنده تيم ملي را به تن كند، زمين و زمان عليه او بودند. عبور از سد رسول آيندهدار مورد حمايت اين و آن، كار آساني نبود. با اين حال عباس در سال 1372 دو بار رسول را شكست داد. يكبار 1 بر صفر در جام دانكلوف، بار دوم 4 بر 3 در مسابقه انتخابي تيم ملي در تهران در حضور انبوه تماشاگران تهراني و مشهدي. آن دو پيروزي، جديدي را راهي مسابقات جهاني 1993 كرد. جديدي مثل تنه تناور درختي كهنسال بود. يعني بدون دوپينگ هم ميتوانست ماخاربك خادارتسف را ببرد. اما جواني كرد و مدال طلا را مفت و مسلم از دست داد. او نه فقط اولين ايراني، بلكه اولين كشتيگير دنيا بود كه خاداراتسف را شكست داد. جديدي اگرچه نهايتا بيطلا ماند، ولي هيبت و هيمنه خادارتسف را در هم شكسته بود. وقتي كه هنور طلاي جديدي را پس نگرفته بودند، رحمتالله غفوريان گفت عباس جديدي تنها كسي است كه ميتواند ركورد 6 مدال طلاي عبدالله موحد را بكشند. او طلاي اول را گرفته بود. طلاي آخر را هم سال 1998 به چنگ آورد. ولي افسوس كه طلاي اولش از كف رفت و يكسال هم محروم شد و سال 1995 هم ديگر حتي حق نداشت با رسول مسابقه بدهد براي پوشيدن دوبنده تيم ملي در وزن 90 كيلو (و به ناچار راهي وزن 100 كيلوگرم شد)، و در المپيك 1996 هم حقش را در فينال خوردند و در سال 1997 هم به دليل اختلافش با امير خادم، كه مدير تيم ملي شده بود، قيد حضور در مسابقات جهاني را زد. مشهور است كه ديهگو مارادونا ميتوانست چهار بار فاتح جام جهاني شود. نخستينبار در سال 1978، كه آرژانتين قهرمان جهان هم شد و مارادونا پديده فوتبال آرژانتين بود ولي سزار منوتي به دلايلي مبهم و مضحك، مارادونا را در آخرين لحظات خط زد. ديهگوي نابغه، به همين سادگي از فتح جام اول باز ماند. جام دوم را كه در 1986 در كمال اقتداربه دست آورد. جام سوم را در فينال 1990 با كمك داور تقديم ژرمنها كرد. اگر ادوار گوده كودسال آن پنالتي بيخود و بيجهت را نصيب ژرمنها نميكرد، قطعا شانس آرژانتين در ضربات پنالتي بيشتر از شانس آلمان بود. در 1994 هم هاوهلانژ براي آخرين بار در جام جهاني به عنوان رييس فيفا حضور داشت و برزيل جزو شانس اصلي قهرماني بود اما آرژانتين به رهبري مارادونا در دو بازي اول جام چنان توفاني ظاهر شد كه مقامات فيفا ترجيح دادند ديهگو را به جرم دوپينگ كلا از جام بيرون بيندازند تا مبادا در فينال يقه برزيل را مثل چهار سال قبل بگيرد! دوپينگ پايان بدشانسيهاي مارادونا بود و آغاز بدشانسيهاي جديدي. عباس جديدي ميتوانست دست كم شش طلاي پيدرپي بگيرد و ثابت كند كه پيشبيني رحمتالله غفوريان بيراه نبوده است. ولي نحسي دوپينگ دامنگير كارنامهاش شد و مسابقات جهاني 1994 را از دست داد. در 1995 هم بدشانسي در كنار جا نيفتادن در وزن اجباري تازه، باعث شد به مدال برنز قناعت كند. در 1996 هم كه امريكاييها حقش را خوردند و نقره المپيك نصيبش شد. در 1997 هم امير خادم به او روي خوش نشان نداد و يك طلاي قطعي را از دست داد. تا اينكه سرانجام در 1998 نخستين مدال طلايش را به دست آورد. در فيلم نرگس، ساخته رخشان بنياعتماد، وقتي كه رضا كرم رضايي در حين سرقت با ابوالفضل پورعرب و فريماه فرجامي، موفق شد گاوصندوق خانه فلان ثروتمند را باز كند و چشمش به جمال كلي پول و طلا روشن شد، با حسرت گفت «بالاخره باز شد ولي چقدر دير...» حكايت طلاي سال 1998 عباس جديدي هم چيزي جز اين نبود. آن سال، در تهران، مدال طلا بالاخره به دست آمد ولي چقدر دير... مدالي كه سال 1993 نصيب جديدي شده بود و در همه سالهاي بعدي هم ميتوانست گردنآويز او باشد. عباس جديدي در جهان كشتي، از حيث ناكامي در كسب موفقيتي فراخور استعداد غنياش، شبيه مارادونا در جهان فوتبال بود. حق او بسي بيش از يك طلا و دو برنز جهاني و يك نقره المپيك بود. كمااينكه حق مارادونا نيز بسي بيش از صرفا يك بار فتح جام جهاني بود. جديدي قطعا يكي از فنيترين و احتمالا پرزورترين كشتيگيران ايران در دوران پس از انقلاب بود. او اگرچه نتوانست در جايگاه تاريخياي بنشيند كه شايستهاش بود، ولي سلسلهاي از كشتيهاي باكلاس را در تاريخ كشتي ايران ثبت كرد و از اين حيث نه فقط بر غناي كشتي اين مرز و بوم افزود، بلكه شايد بالاترين پاداشش نيز همان كشتيها بوده باشد؛ چراكه به قول فلاسفه مسلمان، گاهي نفس فعل غايت فعل است.