كارنامه يك سازمان
نيوشا طبيبي
تكيه زدن بر مسند رياست سازمان حفاظت از محيط زيست ايران، صفات متعددي لازم دارد. صرف اينكه كسي سالها مدير اجرايي بوده و پيچ و خم كار اداري و گرفتن بودجه و سر و كله زدن با مجلس را ميداند دليل خوبي براي واگذاري اين سمت حساس به او نيست.
محيط زيست ايران، به دليل طبيعت خشك و وسعت خاك و اقليم خاص خود نيازمند رفتار و توجهي ويژه از سوي ساكنين سرزمين بوده است. چنانكه تفكر ايراني طي سدههاي متمادي بر اين قرار گرفته بود كه طبيعت را پاس بدارند و از منابع به قدر احتياج برداشت كنند. ما حتي سنت دقيقي در چراي دامها در مراتع داشتهايم و چوپانهاي قديم هرگز گله را در مرتعي رها نميكردند تا آنها بيخ و بن علف را در آنجا بركنند. چرا و توقف گله قرار و مداري داشته. كاريز و قنات نمونه زنده تفكر ايراني در برداشت از منابع طبيعي است. استحصال آب به نحوي كه به هيچوجه لطمهاي به سفرههاي زير زمين نزند. اين شيوه زندگي مسالمتجويانه با طبيعت، مبتني بر چيزي است كه آن را شيوه تفكر كاريزي يا سبك زندگي كاريزي نام نهادهاند. شيوهاي كه بازگشت به آن امروز سخت لازم ميآيد. راهي مبتني بر الگوي مصرف صحيح و مقتصدانه از منابع.
رياست سازمان حفاظت از محيط زيست، مخالفان كشت تراريخته را بيسواد خواندهاند. دليلي هم براي برتري كشت تراريخته بر راهحلهاي ديگر بومي ذكر نكردهاند. واقعيت آن است كه كشت تراريخته در تمامي كشورهاي توليدكننده بذرها و محصولات جانبي اين نوع كشت، به كلي ممنوع است! كشت تراريخته كشور را به كل وابسته به شركتهاي توليدكننده ميكند. آنها كود مخصوص و ضد آفتهاي ويژه بذرهاي توليدي خود را دارند و خريدار به ناچار براي هر مرحله وابسته به آنها خواهد شد. اصرار برخي مديران كشاورزي و حفاظت محيط زيست به رواج كشت تراريخته در كشور حقيقتا شكبرانگيز است.
رياست بر سازمان حفاظت محيط زيست، كمي لطافت و ظرافت و علاقه به طبيعت و دقت نظر ميخواهد. شايد براي مديري كه كارنامه درخشاني در عرصه مديريتهاي قبلي خود در بخش كشاورزي هم ندارد، رياست بر اين سازمان تجانسي نداشته باشد. كار محيط زيستي بايد با عشق به آن باشد، بايد دقت كرد كه به هيچ عنوان طرحهاي توسعهاي لطمهاي به سلامت طبيعت ايران نزند - كه تا به حال زده است. تفكر حاكم بر سازمان نشات گرفته از سليقه مديران آن، تفكر حامي توسعه است. بر همين مبنا سازمان حفاظت از محيط زيست به صدها طرح آلاينده آب و هوا و طبيعت و سدهاي زيان رسان مجوز احداث ميدهد. بيجهت مجوز شكار براي خارجيها صادر ميكند، با صيد ترال چينيها در آبهاي جنوب همراه ميشود و نمونه ديگرش سد لاسك در جنگلهاي هيركاني گيلان! احداث اين سد لطمه جبرانناپذيري به تالاب انزلي خواهد زد. همه كارشناسان و دلسوزان استان تقاضاي بررسي دقيق و شفاف اين طرح را دارند اما توافق نمايندگان گيلان و آقاي رييس منجر به صدور مجوز احداث اين سد شده كه در دراز مدت جز تخريب محيط زيست گيلان، نابودي جنگلهاي هيركاني در آن محدوده و بيآبي تالاب انزلي نتيجهاي نخواهد داشت. يعني ماجراي درياچه اروميه در حال تكرار است و به زودي معضلاتي مانند آن روي دست كشور باقي ميماند.
كارنامه سازمان محيط زيست در اين دوره، پر است از بياعتنايي به نظر كارشناسان، عدم پاسخگويي به مردم و حتي بياعتنايي به دغدغههاي زيست محيطي مقام رهبري. متاسفانه رييسجمهور محترم نيز، اخيرا توسعه را مقدم بر موضوع محيط زيست دانستهاند. قطعا راهحلهاي فراواني براي توسعه مبتني بر شرايط طبيعي و سازگار با اقليم وجود دارد. اين الگوها در بسياري از كشورها اجرا شده و ميتوان الگوي ايراني آن را نيز پيدا كرد. ميشود شغل ايجاد كرد، توليد را برقرار ساخت، آب استخراج كرد اما سرزمين را به نابودي نكشاند و منابع را به تمامي از بين نبرد و آب و خاك و هوا را نيالود و زندگي و سلامت نسل بعدي را به مخاطره نيفكند و كشور را به وابستگي به خارجي سوق نداد.