گناه ظريف
مهدي ذاكريان
نكته مهمي كه درباره استعفاي محمدجواد ظريف از سمت وزارت امورخارجه وجود دارد اين است كه در كشور فرهنگ عدم تخصصگرايي و فرهنگ «اظهارنظر همگان در هر موضوعي» فراگير شده است كه اين في نفسه يك سنت بد و ناپسند است. من به عنوان مهدي ذاكريان حق ندارم در خصوص فوتبال اظهارنظر كنم، زيرا بنده متخصص فوتبال نيستم.
من نميتوانم در خصوص پلسازي صحبت كنم زيرا متخصص راهسازي نيستم. برهمين اساس ، سياست خارجي نيز يك حوزه تخصصي و حرفهاي است. با وجود نياز به تخصصگرايي در اين حوزه،تمام نمايندگان مجلس از آنهايي كه ليسانس دارند تا افرادي كه دكتراي كشاورزي دارند، همگي در مسائل سياست خارجي اظهارنظر ميكنند و اين در حالي است كه اكثر اين اظهارنظرها نيز بر اثر مطالعه و در نتيجه مشورتهاي كارشناسانه نيست.
به همين صورت شاهد همين شرايط در سطح جامعه و در حوزه رسانه ملي نيز هستيم. اين موضوع اكنون تبديل به بزرگترين آفت جامعه ما شده است. رويكردهايي از اين جنس باعث عدم نگاه كارشناسي و تخصصي به وزارت خارجه و مباحث پيرامون آن ميشود.
نكته ديگري كه بايد آن را بپذيريم اين است كه ساختار قانون اساسي ما به گونهاي است كه رهبري، رياستجمهوري، مجلس، وزارت خارجه، شوراي عالي امنيت ملي و همچنين چند نهاد ديگر در آن نقش ايفا ميكنند. در چنين شرايطي تمام اين نهادها و مقامها كه برابر قانون اساسي داراي نقش در سياست خارجي هستند بايد بپذيرند كه اتاق فكر سياست خارجي كشور، وزارت امورخارجه است. وزارت خارجه خانه كارشناسان و نيروهاي ورزيدهاي است كه كار خود را در قالب نگاههاي تخصصي پيش ميبرند.البته بخشي از نيروهايي كه در وزارت امورخارجه فعال هستند در حد و اندازههاي آقاي ظريف و تيم اصلي مذاكرهكننده و همراهان ايشان نيستند و فاصله زيادي بين اين بدنه و نزديكان آقاي ظريف وجود دارد. همزمان بايد به اين نكته نيز اذعان داشت كه جرياني در وزارت امورخارجه فعال است كه برخلاف جهت آقاي ظريف شنا ميكند و احتمالا در اين ساعات از شنيدن خبر كنارهگيري وزير خوشحال هستند.
تمام اين نكات به علاوه برخي مسائل ديگر منجر به اين شد كه محمد جواد ظريف استعفاي خود را تقديم و دليل آن را ناديده گرفته شدن جايگاه وزارت خارجه عنوان كند. در اصل، نقشي كه بايد براي وزير خارجه تعريف شود، ناديده گرفته شده است، زيرا نگاهي كه به مسائل بينالمللي وجود دارد، تنها اختصاص به آقاي ظريف دارد و شايد تنها 2 درصد همفكر آقاي ظريف در وزارتخانه حضور دارد. گناه ظريف اين است كه جلوتر از زمان به كشور نگاه ميكند و با يافتههاي علمي كه سريعتر از زمان موجود است عمل ميكند. از همين رو هركسي كه با اين متد وارد كار شود، در هر شغلي و در هر مكاني از دنيا با مشكلات فراواني روبه رو خواهد شد كه متاسفانه در كشور ما برخي به دلايل متفاوت از اين موضوع سوءاستفاده ميكنند و برچسبها و نسبتهاي ناروايي را به اين افراد وارد ميكنند.
از طرفي ديگر اگر بخواهيم بگوييم آقاي ظريف زينتالمجالس بوده است ارزيابي صحيحي نيست. ما اكنون با يك دشمن خارجي روبه رو هستيم كه شرط موفقيت خود را اين مي داند كه پرونده ايران را به شيوهاي كه مطلوب امريكاييها است ببندد .
متاسفانه عدهاي در داخل با ترامپ در اين موضوع همصدا شدهاند، زيرا هر دو گروه معتقدند برجام «يك توافق بد» است. بعد از آنكه ترامپ به قدرت رسيد و شرط موفقيت خود را به زانو درآوردن ايران دانست، سبب شد كه برخي از فشارهاي اقتصادي مستمسك جناحهاي سياسي شود. از همين رو زماني كه يك فرد قصد داشته باشد كه كار فراجناحي و ملي انجام دهد در اين مسير آسيب ميبيند. از سوي ديگر آقاي روحاني به عنوان رييسجمهور نميتواند به طور دايم روي وزارت خارجه تمركز داشته باشد. زيرا ايشان با دهها مشكل متعدد مواجه است كه از سمت اسراييل، عربستان و از ساير نقاط جهان به ايران تحميل ميشود. از همينرو نميتوان اين اتهام را به آقاي روحاني زد كه از آقاي ظريف به عنوان زينتالمجالس استفاده ميكند. اما آقاي روحاني نتوانست آنگونه كه شايسته است در مقابل نهادهايي كه رفتارهاي نادرست را در حوزه سياست خارجي اعمال كردند از وزير خود حمايت كند. در چنين شرايطي دو راه وجود دارد. يك راه اين است كه ظريف در مقابل آقاي روحاني بايستد و راه دوم اين است كه در اين شرايط استعفا دهد. از همين رو آقاي دكتر ظريف تصميم گرفت انتخابي را انجام دهد كه به نفع كشور و مردم باشد و انتخاب ايشان اين بود كه در مسائل داخلي اختلافي ايجاد نكند. ما تاكنون حتي يك گلايه از ايشان نسبت به مقامات عاليرتبه نظام مشاهده نكرديم. ايشان به هيچ يك از نهادهاي رسمي كشور هيچ گلايهاي نكرد. ولي به افرادي كه خواستند از مقام خود به عنوان نماينده سوءاستفاده كنند و اطلاعات دروغ و نادرست دهند در همان زمان ضمن حفظ احترام هشدار داد كه كار جناحي نكنيد. وقتي ايشان با منتقدان سرسخت خود اينگونه برخورد ميكند، طبيعي است كه با آقاي روحاني برخورد تندي نداشته باشد. آقاي روحاني كسي است كه خود ظريف را براي تصدي وزارت خارجه دعوت كرده است.
در حال حاضر استعفاي آقاي ظريف باعث تضعيف جايگاه ايران در مجامع بينالمللي، روابط دوجانبه و وزارت امور خارجه خواهد شد. ايشان در وزارت امور خارجه بزرگ شده است و از زمان آقاي رجاييخراساني در سازمان ملل حضور داشت و در تمام سلسله مراتب نمايندگي ايران در اين نهاد فعاليت كرد و در مهمترين مذاكرات بينالمللي ايران حضور داشت. معاون وزير، وزير، استاد دانشگاه، مسلط به زبان انگليسي و آشنا به ادبيات بينالمللي و آشنا با مقامهاي درجه يك بينالمللي است قطعا نبود چنين وزيري به وزارت خارجه لطمه وارد ميكند. بسياري از اساتيد كشورهاي پيشرفته بهطور شخصي به من عنوان كردند كه اي كاش ما وزير خارجهاي مانند ظريف داشتيم. مهارت ديپلماتيك و علم روابط بينالمللي آقاي ظريف اگر نگوييم از علم و فن مهارت سياسي و ديپلماتيك وزراي خارجه كشورهاي پيشرفته بالاتر است، كمتر نيست. بنابراين نبود ايشان در وزارت خارجه يك خسارت بزرگ به اين نهاد است. آقاي ظريف مصداق جمله معروف شهيد بهشتي است. «ما شيفتگان خدمتيم نه تشنگان قدرت».