هفته كه نه، دهه اول اسفند هم گذشت و خبري از ثبتنام نامزدهاي احراز پست رياست فدراسيون كشتي نشد و اين در حالي است كه كشتي مسابقات مهم جهاني و المپيك را پيش رو دارد و ورزش ايران و بالطبع جامعه ايراني سال اقتصادي دشواري را پيش رو دارد و اگر از همين حالا هم كه بسيار دير شده است، تكليف فدراسيون پرافتخارترين ورزش ايران مشخص نشود، نبايد انتظار داشت كه كشتي همچون گذشته بتواند در المپيك بدرخشد و يكتنه ورزش ايران را در جدول ردهبندي بالا بكشد. متوليان ورزش ايران مدام شوخي شوخي زمان ثبت نام و انتخابات كشتي را به تعويق مياندازند و كشتي جدي جدي از اين اقدام آنها ضربه ميخورد و آسيب ميبيند.
در شرايطي كه هر لحظه آن حكم طلا را دارد همينطور مثل آب خوردن زمان است كه دارد از دست ميرود و مسوولان ورزش كه خود را يك پا كارشناس خبره دانسته و معرفي ميكنند بياينكه توجهي به اين مهم داشته باشند به دنبال مهرهاي خودي هستند تا سكان هدايت كشتي را به دست او بسپارند؛ فارغ از اينكه در اين شرايط حساس كشتي به چه رييسي با چه شرايط و فاكتورهايي نياز دارد. دوستان يا نميدانند يا نميخواهند قبول كنند كه شكست كشتي در المپيك مساوي است با شكست ورزش ايران و اين شكست قبل از هر چيز و هر كس دامان خودشان را خواهد گرفت.
اين سهلانگاري نه تنها روي نتايج كشتي ايران در رقابتهاي جهاني و المپيك تاثير دارد بلكه در ساير بخشها نيز كشتي را به خطر خواهد انداخت. طبق اساسنامه اگر انتخابات فدراسيون كشتي تا اواسط ارديبهشتماه برگزار نشود، اتحاديه جهاني ميتواند پيگير اين موضوع شده و به بحث انتخابات داخلي ايران ورود كرده و در اين باره سوال كند، از همين رو اميد ميرود، دستاندركاران ورزش براي يكبار هم كه شده نوشدارو را قبل از مرگ سهراب به دست كشتي برسانند و نگذارند ورزش ملي ايران متضرر شود. اين تعويقها و تاخيرها هيچ چيزي براي كشتي ندارد جز شكست در ميادين پيش رو.
كشتياي كه اين روزها با آرامش به پيش ميرود، زير پوست خود با چالشهاي بسياري مواجه است، به خصوص در بخش فني كه كشتيگيران سرمايههاي اصلي اين ورزش به حساب ميآيند.
كشتي ايران در ماههاي پيش رو بايد براي كسب سهميه المپيك تلاش كند، از همين رو هرچه زودتر تكليف رياست فدراسيون مشخص شده و از شوك انتخابات رها شود، بهتر ميتواند در اين مسير گام بگذارد. ترديدي نيست كه هر كس رييس فدراسيون شود، دست به تغييرات هرچند اندك خواهد زد و اين تغييرات اگر از دو، سه ماه آينده عبور كند، شايد لطمات جبرانناپذيري به پيكره كشتي وارد كند.
بيترديد تا وزارت ورزش نتواند خود را متقاعد كند كه نبايد در رشته كشتي به دنبال خودي و ناخودي باشد و همه را به يك چشم ديده و فقط و فقط به فكر موفقيت ورزش نخست ايران باشد، نخواهد توانست آن نتيجهاي را كه از كشتي در ميادين پيشرو انتظار دارد در كارنامه ببيند.
تعليق در اين روزها حكم زهر كشندهاي را براي كشتي دارد كه دارد ذره ذره توسط خود متوليان ورزش كه بيشتر از هر كس نيازمند موفقيت اين رشته المپيكي هستند به اين ورزش تزريق ميشود.
فدراسيون رييس ندارد، يعني صاحب ندارد و هر لحظه امكان دارد يك تصميم هيجاني اين رشته را به حاشيهاي بدون بازگشت ببرد.
نبود يك فرد به انتخاب اعضاي مجمع در راس فدراسيون شرايط مبهمي را براي كشتي ايجاد كرده و تا زماني كه آن مرد از دل انتخاباتي دموكراتيك بيرون نيامده و سكان هدايت كشتي را به دست نگيرد، هيچ تضميني براي آيندهاي آرام وجود نخواهد داشت.
وزارت ورزش اگر راست ميگويد و دلش براي كشتي و آينده اين رشته و نتايج رقابتهاي جهاني و المپيك ميسوزد، هرچه زودتر ثبتنام را آغاز و در اولين فرصت انتخابات را برگزار كند. كشتي به تنهايي به اندازه كافي چالش و حاشيه دارد، پس بهتر است با بيتدبيري بر اين مشكلات دامن زده نشود.
امروز كشتي ايران به واسطه اعضاي مجمع خود استقلالي را تجربه ميكند كه شايد تا به حال كمتر تجربه كرده باشد، براي همين تصميمگيرندگان ورزش اگر راست ميگويند و به اين استقلال اعتقاد دارند، كار را با ثبتنام نامزدها تمام كرده و اجازه دهند اعضا كه به خوبي با شرايط كشتي آشنا هستند، دست به انتخاب بزنند.
اعتماد به مجمع يعني اعتقاد به دموكراسي و بياعتمادي مساوي است با بياعتقادي اعضا به وزارت ورزش و اين خود سرآغاز حواشي دنبالهدار است براي كشتي.
در اين برهه حساس هر كس دلش براي كشتي ميسوزد، بايد كمك كند تا هرچه زودتر انتخابات برگزار شود، چرا كه هيچچيز بدتر از انتظار و بلاتكليفي نيست. لطفا آقايان! هم كشتي را بيش از اين منتظر نگذاشته و دستورات لازم را صادر كنند.