مديريت بحران اجتماعمحور ملزومات و موانع پيشرو
سيامك زندرضوي
امروز كمتر از سه هفته احتمالا همه شهروندان علاقهمند و جستوجوگر در سطح كشور، به كمك شبكههاي اجتماعي از جمله تلگرام درسهايي را آموختهاند كه در دانشگاهي به مقياس يك كشور ارايه شده است. تاريخ، جغرافيا، منابع طبيعي تجديدشونده، محيطزيست و در روزهاي آينده درسهايي در بهداشت محيط، بيماريها و... اين درسها به مدد «قدرت واقعيت» و به قيمت زندگي دهها نفر، رفاه، آسايش و ملزومات زندگي هزاران نفر از شمال تا جنوب و غرب هم شده است. در 6 سطح همانند پازلي چند لايه در طول 50 سال آماده شده است كه همگان آن را در كمتر از يك ماه فرا ميگيريم.
سطح اول
اهميت منابع تجديدشونده، جنگلهاي كمنظير نوار شمالي به عنوان يك ثروت عمومي و بيننسلي به شدت تخريب شده كه بنگاههاي دولتي، شركتهاي وابسته به برخي نهادها و شركتهاي خصوصي نزديك به منابع قدرت محلي از اين تخريب منظم سودهاي كلان بردهاند. استمرار اين وضعيت به سادگي امكانپذير است؟چه بايد كرد؟ جنگلهاي حوزه زاگرس و مراتع در همه سرزمين نيز در رقابت دستگاههاي اداري بخشي و مركزگرا با عناوين گوناگون آبخيزداري، بيابانزدايي، امور دام، امور عشاير و... با كمك قدرتمندان محلي مورد بهرهبرداري خارج از ظرفيت قرار گرفته و براي احياي آن قدمي برداشته نشده است و زنان و بهرهبرداران فقير در اين فرآيند كمترين نقش را داشته و بيشترين آسيب را ديدهاند. اين وضعيت چگونه ميتواند استمرار يابد؟
سطح دوم
اهميت حفظ بستر واقعي و حريم رودخانهها
متوليان واگذاري اراضي و انجام تغيير كاربري در مناطق شهري دست در دست وامدهندگان دستگاههاي گوناگون اداري براي تاسيس كسب و كارهاي رانتي، تصرفكنندگان مسيرها و حريمها در ادارات و نهادهاي دولتي و حاكميتي چگونه وضعيت موجود را حفظ كرده و ادامه خواهند
داد؟
سطح سوم
مديريت حوضههاي آبريز و آبخيز
طراحان سدهاي بزرگ و كوچك بر بستري از مديريتبخشي و مركزگرا تقسيمات جغرافياي سياسي بيتناسب ناواقعيتهاي سرزميني و يكپارچگي محيط طبيعي حاصل كارشان در
50 سال اخير شستن خاك كمياب زراعي، پر شدن مخزن سدهاي ضروري. آيا ميتوانند همانند گذشته باري به هر جهت ادامه دهند؟
سطح چهارم
وضعيت آمادگي شهروندان براي مواجهه با حوادث طبيعي كه به فجايع انساني و اجتماعي ختم ميشود، چگونه است؟ حداقل از زلزله بم اهميت آمادگي و متشكل بودن شهروندان در قالب اجتماعات محلي و محلهاي به لحاظ نظري و تجربه عملي شناخته شده است.
هر چند در 15 سال گذشته هرگز بر سر يك قانون مدون براي عملياتي شدن اين حضور توافقي حاصل نشده است. قانوني براي سازمانهاي مردمنهاد و سازمانهاي اجتماعمحور نداريم و اراده سياسي براي انجام اين مهم شكل نگرفته است.
سطح پنجم
وضعيت آمادگي دستگاههاي حاكميتي و دولتي متولي براي مواجهه با وضعيتهاي اينچنيني چگونه است؟ در سه هفته برخي رقابتهاي باندي، جناحي، سياسي و... زير هزاران نورافكن تصوير، سخنراني، مصاحبه چنان آشكار شده كه استمرار آن را دشوار و شايد غيرممكن كرده است.
سطح ششم
وضعيت «هم سرنوشتي»، «همدلي» و ياريرساني در ميان شهروندان پس از زلزله بم قدرت و توان بيشتري يافته و سازماندهي بهتري يافته است و آن را نيز به مدد هزاران تصوير ميتوان از شمال تا جنوب و غرب مشاهده كرد.
سطح هفتم
تركيب پازل 6 لايه بالا و واقعيتهاي قدرتمند ناشي از آن شايد نه فقط اميدهايي را براي نگاه «كلگرا» و «يكپارچهنگر» متكي به برنامهريزي از پايين را در گروهي بيدار سازد بلكه قدرت آن ديگران قدرتمند را براي بازگرداندن جامعه به قعر «منفردسازي» شهروندان و تصميمگيري از بالا را نيز افزايش دهد.
جدال اين دو رويكرد در آينده نزديك تعيينكننده خواهد بود و شايد اين مهمترين درس اين مجموعه براي شهروندان باشد.