ملقب به كمالالملك سينماي ايران بود و شهره به اخلاق و منش پهلواني . وقتي بازي در سينما را آغاز كرد، بازيگر خوش چهرهاي بود كه سيماي مردانه و جذابي داشت و از همان ابتداي سالهاي فعاليتش در سينما باعث جذابيت فيلمها ميشد. اغلب او را در نقشهايي كه از سن واقعياش بيشتر بود، ميديديم و همين مهمترين ويژگي بازيگري او به حساب ميآمد. كاراكتر خاندايي در فيلم «قيصر» به كارگرداني مسعود كيميايي پيرمرد 60 سالهاي بود كه جمشيد مشايخي در حالي اين نقش را بازي كرد كه در آن سالها تنها ۳۵ سال داشت. اين بازيگر در يكي از مصاحبههايش به مزاح گفته بود آن قدر موهايم را در فيلمها سفيد كردند كه ديگر رنگ موهايم سفيد شده است. همچنين در ميان بازيگران سينما و تئاتر و تلويزيون مشايخي مشهور بود به اينكه شخصيتي مردمي دارد و آنها را از خود ميداند. در واقع خصلت و مرام او اينگونه بود. نقشهايي هم كه در طول دوران كاري خود بازي ميكرد دليلي بر اين مدعا بود كه او مخاطبان و سليقه آنها را ميشناسد. فيلم سينمايي «كمالالملك»، «سوتهدلان» و سريال «هزاردستان» به كارگرداني مرحوم علي حاتمي از مهمترين نقشهاي او در سينما به حساب ميآيد. در واقع او با خان دايي در «قيصر»، شازده در «شازده احتجاب»، رضا خوشنويس در «هزاردستان» و با ايفاي نقشهاي تحسين برانگيز ديگر چه در سينما، تئاتر و تلويزيون در حالي به سراي ابدي شتافت كه در خاطر همه ايرانيان ماندگار ماند.
سرحلقه بازيگري
يكي از نقشهاي كارنامه بازيگري مشايخي در سينما به فيلم «آوار» به كارگرداني سيروس الوند مربوط ميشود، او در اين فيلم نقش پيرمرد ثروتمندي را بازي ميكرد كه پسران و عروسهايش را فرا ميخواند تا پيش از مرگ ميراثش را ميان آنان تقسيم كند. به گفته كارگردان وقتي مشايخي فيلمنامه «آوار» را خواند از اهميتي كه موطن در فيلمنامه داشت، خوشش آمد براي اينكه مفهوم وطن برايش بسيار اهميت داشت و در نهايت همين دليلي شد كه او در اين فيلم به ايفاي نقش بپردازد. براي اينكه او وطنپرست بود و به ايران تعلق خاطر زيادي داشت. سيروس الوند ضمن اشاره به اين نكات و همچنين با بيان اينكه از بازي مشايخي در اين فيلم خاطرات خوش زيادي دارد، ميگويد: « جمشيد مشايخي روي ايراني بودن تعصب خاصي داشت. او در زمره بازيگراني بود كه در جمع زندگي ميكرد و از فردگرايي پرهيز داشت. مشكلات بازيگران، مساله اصلي زندگي او بود و تلاش ميكرد به همكارانش كمك كند. او در مقطعي كه رييس اداره تئاتر بود به اوضاع و احوال بازيگران زياد رسيدگي ميكرد.»
آنطور كه الوند ميگويد در اين مدت در تئاتر رسم شده بود كه بازيگران از بازي در نقشهاي كوتاه پرهيز ميكردند، مشايخي وقتي از موضوع مطلع شد بدون به وجود آوردن تنش، از خودش شروع كرد و بازي در نقشهاي كوتاه را بر عهده گرفت، در حالي كه او در همان زمان از بازيگران درجه يك سينما بود و در اغلب فيلمها نقشهاي اول را بر عهده ميگرفت. به گفته الوند، مشايخي اين كار را عامدانه ميكرد تا بازيگران در مقابل نقش كوتاه گارد نگيرند. او با اين عملكرد خود الگوي ديگر بازيگران شد و آنها را ترغيب كرد تا در نقشهاي كوچك بازي كنند و به كيفيت نقش اهميت دهند نه كميت آن.
نگاه به كارنامه جمشيد مشايخي اين نكته را به ذهن متبادر ميكند كه او در فيلم كمدي كار نكرده اما الوند ميگويد كه يكي از ويژگيهاي بارز مشايخي اين بود كه طنز را خوب ميشناخت اما هيچ وقت كار كمدي نكرد و تلاش ميكرد در كار جدي حضور داشته باشد اما بازيگر خلاقي بود كه نقشها را مال خود ميكرد، توانايي بازيگري او به ميزاني بود كه در هر اجرا طراوت و تازگي زيادي به نقش ميبخشيد . از ديدگاه الوند سينماي ايران به سختي توانسته به بازيگراني همچون جمشيد مشايخي و داوود رشيدي، عزتالله انتظامي، علي نصيريان و محمد علي كشاورز دست پيدا كند، به همين جهت سالها طول ميكشد تا به چنين تركيبي توانايي دوباره دست پيدا كند. به گفته كارگردان« آوار» اين بازيگران سرحلقه بازيگري در ايران هستند. الوند همچنين براي محمدعلي كشاورز و علي نصيريان آرزوي سلامت و عافيت دارد.
الوند مهمترين بازيهاي مشايخي به فيلمهاي «آوار» «كمالالملك»، «سرب» «خانه عنكبوت» و سريال هزاردستان مربوط ميداند كه او در اين فيلمها بازيهاي ماندگاري را خلق كرده است.
عاشق ايران و متعلق به اين خاك
جمشيد مشايخي همچنين سال 82 در فيلم «شمعي در باد» در كنار بازيگراني همچون بهرام رادان، شهاب حسيني، آزيتا حاجيان به كارگرداني پوران درخشنده به ايفاي نقش پرداخت. كارگردان اثر معتقد است مشايخي به خوبي از نقشي كه در فيلم «شمعي در باد» بر عهده داشت، برآمده و توانست رابطه استاد و دانشجو را براي مخاطب ترسيم كند. ضمن اينكه او نقشهاي ماندگار زيادي براي سينما خلق كرده از جمله «كمالالملك» و خان دايي در فيلم« قيصر» كه مردم با اين شخصيتها به خوبي ارتباط برقرار ميكردند و حتي اين كاراكترها در فرهنگ ايران جا باز كرده است به طوريكه همه مردم ديگر كمالالملك را ميشناسند و اين شخصيت را دوست دارند و اين مرهون توانايي اين بازيگر تواناست.
مشايخي عاشق ايران بود، او فرزند اين آب و خاك بود و به اين نكته بارها در صحبتها و سخنرانيهاي خود اشاره كرد. به گفته درخشنده مشايخي حافظ را خوب ميدانست به طوريكه در هر محفلي كه حاضر ميشد از خواجه حافظ يك بيت شعر در نظر داشت. مهمترين دليلي كه باعث و باني دغدغههاي او اين اواخر ميشد به خاطر بيتوجهي بود كه نسبت به او صورت ميگرفت. اين جمله را درخشنده با تاكيد ميگويد و ادامه ميدهد: «متاسفم كه بايد بگويم ما به هنرمندان خود توجه نميكنيم در حالي كه بايد بدانيم اين عزيزان جانشان را گذاشتند تا براي لحظاتي در زندگي ما خاطرات خوشي ثبت شود، حال آنكه آنها وقتي به سالمندي ميرسند ما آنها را فراموش ميكنيم. اساسا وقتي به فيلمهاي سينماي ايران در سالهاي اخير نگاه كنيم، خواهيم ديد كه براي بازيگران در سنين بالا كمتر نقش نوشته ميشود و حضور آنها در فيلمها كم است و نكته پراهميت ديگر اينكه دغدغهاي براي نشان دادن جايگاه سالمندان در آثارمان نداريم، اينكه جايگاه اين قشر در خانواده و جامعه چگونه بايد باشد و به جوانان و نوجوانان نشان دهيم كه بايد به آنها احترام گذاشت . حتي جايگاه پدر و مادر هم در فيلم هايمان تقليل پيدا كرده و واضح نيست. عمدتا نقشها براي يك طيف خاص نوشته ميشود و خصوصا اين اواخر اين قشر در فيلمها ديده نميشوند و رفته رفته كنار گذاشته ميشوند.» متاسفانه به اين نكته بايد اذعان كرد كه وقتي بازيگران پا به سن گذاشته از حضور در فيلمها كنار گذاشته ميشوند اين عدم حضور تبعاتي دارد. به گفته درخشنده اين مساله باعث ميشود آنها با گذشته خود خو بگيرند و در گذشته هم بمانند. حال آنكه بايد ارزش و مقام آنها را ستود و به آنها محبت كرد در واقع آنها هستند كه نياز به ديده شدن دارند . به گفته اين كارگردان بر همه واجب است كه جايگاه پيشكسوتان هنر را حفظ كنيم. اما جمشيد مشايخي در زمره اين بازيگران نبود و درخشنده در خلال صحبتهايش به اين نكته اشاره ميكند كه اين بازيگر تا پايان عمر در هوشياري كامل به سر ميبرد: « او تا پايان عمر نسبت به موضوعات مختلف اظهارنظر ميكرد، چون مشكلات و مسائل را درك ميكرد و خاطرات به خوبي در ذهنشان جاي داشت. اما به اين نكته بايد اعتراف كنيم كه هنر ايران در گرانبهايي را از دست داد.»
عاليجناب مشايخي
همه ما دير يا زود رفتني هستيم و اين سفر براي همه ما روزي اتفاق ميافتد، اما مهمترين نكته اين است كه به ياد داشته باشيم قبل از مرگ سراغ هم را بگيريم و از احوال هم جويا شويم. اينها جملاتي است كه سعيد راد كه در فيلم «آب» به كارگرداني حبيب كاووش با جمشيد مشايخي همبازي بوده ميگويد و به صحبتهايش ادامه ميدهد: «از همان روزهاي ابتدايي كه كار بازيگري را در سينما شروع كردم به خودم ميباليدم كه با بزرگان سينما در فيلمي همبازي هستم، بازيگراني صاحب سبك كه هر يك در سينما وزنهاي براي خود بودند . وقتي هم كه قرار شد در فيلم «آب» به كارگرداني حبيب كاوش با آقاي مشايخي همبازي شوم خيلي ذوق زده شدم و خوشحال از اينكه قرار است در فيلمي بازي كنم كه جمشيد مشايخي در آن حضور دارد. باور كنيد وقتي فيلمبرداري تمام شد و من ازگروه جدا شدم، افسوس خوردم و احساس خوبي نداشتم كه ديگر در كنار آقاي مشايخي نيستم. او آن قدر با معرفت و با عشق و با منش بود كه اين عشق و معرفت و منش و مرام را به كل گروه ساطع ميكرد و باعث ميشد همه گروه همديگر را دوست داشته باشند و براي هم احترام قائل باشند . اين نكته بسيار مهمي است كه بايد به آن دقت كرد: « يك نفر در گروه باشد كه نوع رفتار و منش او باعث شود كه وحدت و همدلي در پشت صحنه يك فيلم به وجود بيايد.»
به باور بازيگر فيلم «صادق كرده» مشايخي در هر فيلمي كه حضور پيدا ميكرد باعث اعتبار آن فيلم ميشد. رلهايي كه در سينماي ايران بازي كرد دور از دسترس بود و به واقع شخصيتهاي ماندگاري را نظير كمالالملك براي هنر اين مرز و بوم به يادگار گذاشت. نقشهاي به شدت تكنيكال كه عيار بازيگري او را نشان ميدهد. راد ميگويد: « گاهي در فيلمها يا سريالها فقط چند دقيقه حضور پيدا ميكرد اما همين حضور اندك لياقتهاي بازيگري او را ثابت ميكرد. اين نكته اعتبار كمي براي يك بازيگر نيست. به نظر من براي نسل اين نوع بازيگران در سينما، سخت جايگزين پيدا ميشود. جمشيد مشايخي عاليجناب بود.» راد در پايان تاكيد ميكند: «او را بايد درويشي بدانيم كه اعتبارش را از شناخت عميقي كه داشت، كسب ميكرد. گاهي گلهمند ميشد كه اين گلهمندي او به نظر من حق مسلمش بود وگرنه همه ميدانيم كه او از هر حاشيهاي پرهيز ميكرد و اهل جنجال و هياهو نبود.
بازيگر استثنايي
فاطمه معتمدآريا در فيلم يك بوس كوچولو با اين بازيگر همكاري داشت . معتمد آريا، مشايخي را سر سلسلههاي نسلي تكرار ناشدني توصيف ميكند كه ديگر تكرار نميشوند. به اعتقاد او رنجي كه نسل آقاي مشايخي كشيده و شاخصهايي كه از اين نسل باقي مانده، سينماي ايران را به اين نقطه رسانده است. «آقاي مشايخي يكي از گلهاي سرسبد اين نسل هستند. نسلي كه همه چيز را با هم داشتند، هم شعور، هم شادماني و هم احترام به مردم. ايشان آن قدر متواضع هستند كه هميشه آدم را شرمنده ميكنند. در طول كار موظف بوديم و نه فقط علاقهمند كه به ايشان احترام بگذاريم اما هميشه ايشان پيشقدم ميشدند و ما را شرمنده ميكردند. در زمينه همكاري و همياري با بازيگر نقش متقابل هم من يكي، دوبار پيش از شروع صحنههايم در «يك بوس كوچولو» سرصحنه رفتم و شاهد بودم آقاي مشايخي براي بازيگر نقش مقابلشان تمام مدت خيلي جدي و سخت در پشت دوربين بازي ميكردند تا آن بازيگر بتواند خوب بازي كند.» همچنين معتمدآريا به «هنر و تجربه» گفته كه اين جديت حتي در تمرينها كه شايد به حدود ده، دوازده بار تكرار ميشد، وجود داشت و من طي اين مدت فقط به ايشان نگاه ميكردم. اين رفتارها الان ديگر خيلي به ندرت وجود دارد و جمشيد مشايخي بازيگر استثنايي بود.
«سوتهدلان» با او شروع و تمام ميشود
احمد طالبينژاد معتقد است كه جمشيد مشايخي با ايفاي نقش در ژانرها و شخصيتهاي مختلف از ناصرالدين شاه و كمالالملك تا يك رفتگر نشان داد كه چقدر انعطافپذير و آماده پذيرش نقشهاي پيچيده، چند وجهي و بزرگ است. او به همراه عزتالله انتظامي، علي نصيريان، محمدعلي كشاورز، پرويز فنيزاده و داوود رشيدي از تئاتر وارد سينما شدند و در واقع با اين اتفاق معيارهاي بازيگري در ايران را تغيير دادند. جمشيد مشايخي در طول دوران فعاليت هنرياش در چندين فيلم تجاري بازي كرد اما به هر حال مشايخي بودن خود را هميشه حفظ كرد و پشتيباني هنري و تئاتري به كمكش ميآمد و در كنار انبوه فيلمها، تعداد قابل توجهي فيلم شاخص در تاريخ سينماي ايران وجود دارند كه نام جمشيد مشايخي را بر تارك خود دارند. او با ايفاي نقش در ژانرها و شخصيتهاي مختلف نشان داد كه چقدر انعطافپذير و آماده پذيرش نقشهاي پيچيده، چند وجهي و بزرگ است. اين نوع بازيگرها، بازيگرهاي تيپ نيستند و بنا به كاراكتر متغير عمل ميكنند. يكي از بهترين كارها و به تعبيري شاه نقشهاي او بازياش در فيلم «سوتهدلان» است. در واقع «سوتهدلان» با او شروع و تمام ميشود. وي با انتقاد از اينكه «مشايخي با وجود توانايي بسياري كه داشت بازي در نقشهاي كوچك و فيلمهاي غيرحرفهاي را هم ميپذيرفت» به ايسنا گفت: او از جمله آدمهايي بود كه ميشود اين گله را از او كرد چرا به هر پيشنهادي جواب مثبت ميداد و قدر جايگاه خودش را نميدانست؟ در توجيه اين كار ميتوان گفت، او به دليل داشتن خصلت مهرباني و تواضع بيش از حدش پيشنهادهايي كه به او ميشد را رد نميكرد و خصلتهاي جوانمردانهاي كه در او وجود داشت باعث شده بود، نتواند به كسي «نه» بگويد.
به ياد استاد
پيكر جمشيد مشايخي بازيگر پيشكسوت سينما و تلويزيون امروز شنبه ۱۷ فروردين ساعت 9:30 صبح از مقابل تالار وحدت تشييع ميشود و در قطعه هنرمندان بهشتزهرا به خاك سپرده خواهد شد. همچنين مراسم ترحيم اين بازيگر گرانقدر روز سهشنبه ۲۰ فروردين ماه ساعت ۱۶ تا 17:30 در مسجد جامع شهرك غرب، واقع در ميدان صنعت، خيابان فرحزادي برگزار خواهد شد.
پوران درخشنده : متاسفم كه بايد بگويم ما به هنرمندان خود توجه نميكنيم در حالي كه بايد بدانيم اين عزيزان جانشان را گذاشتند تا براي لحظاتي در زندگي ما خاطرات خوشي ثبت شود، حال آنكه آنها وقتي به سالمندي ميرسند ما آنها را فراموش ميكنيم. اساسا وقتي به فيلمهاي سينماي ايران در سالهاي اخير نگاه كنيم، خواهيم ديد كه براي بازيگران در سنين بالا كمتر نقش نوشته ميشود و حضور آنها در فيلمها كم است و نكته پراهميت ديگر اينكه دغدغهاي براي نشان دادن جايگاه سالمندان در آثارمان نداريم، اينكه جايگاه اين قشر در خانواده و جامعه چگونه بايد باشد و به جوانان و نوجوانان نشان دهيم كه بايد به آنها احترام گذاشت . حتي جايگاه پدر و مادر هم در فيلم هايمان تقليل پيدا كرده و واضح نيست. عمدتا نقشها براي يك طيف خاص نوشته ميشود.