مسوولان نسبت به وضعيت بهداشتي مناطق سيلزده هشدار ميدهند
خطر شيوع بيماريهاي برخاسته از آب راكد
گروه اجتماعي
با گذشت 24 روز از وقوع سيل در استانهاي شمال و غرب و جنوب كشور، هماكنون جريان آب راكد در برخي مناطق سيلزده از جمله استان گلستان، با كمك مردم و نيروهاي جهادي و نهادهاي امدادي، تا آن حد فروكش كرده كه كار ساخت و بازسازي منازل تخريبي يا آسيبديده آغاز شود. اما حالا استان خوزستان به دليل استقرار سامانه بارشي در اين منطقه، هنوز در شرايط بحراني قرار دارد و هشدارهاي روزهاي اخير مسوولان استاني و همچنين اجراي اقدامات پيشگيرانه همچون انتقال زنان، كودكان و سالمندان از برخي مناطق پرخطر شهر اهواز به نقاط امن به دليل بالا بودن خطر مجدد جاري شدن سيل، نشان ميدهد كه حداقل تا يك هفته آينده هم بايد شرايط اين استان تحت رصد دقيق باشد. اما حالا كه در ديگر مناطق سيلزده كشور، شرايط به وضعيت ثبات نسبي رسيده، متوليان استاني بايد برنامهريزيهاي جديد براي وضعيت موقت سيلزدگان طراحي كنند. طي روزهاي گذشته برخي مسوولان تاكيد كردهاند كه در مناطق سيلزده، به دليل استقرار آب راكد، خطر شيوع بيماريهاي عفوني بالاتر است اما به گفته مسوولان وزارت بهداشت، تاكنون و به دنبال اقدامات پيشگيرانه بهداشتي، موردي از بابت شيوع بيماريهاي منتقله از آب راكد مشاهده نشده و ديروز هم ايرج حريرچي، معاون كل وزارت بهداشت، احتمال ابتلا به بيماريهاي پوستي در مناطق سيلزده را رد كرد و به ايلنا گفت: «بيماريهاي عادي مردم در مناطق سيلزده به پايان نميرسد و مردم سيلزده، مانند مردم ديگر مناطق بيمار ميشوند. در خصوص زلزله كرمانشاه هم در مصاحبهاي گفتم سرپلذهاب محل مارگزيدگي است و اينكه بگوييم بر اثر زلزله، مارگزيدگي نيز اتفاق افتاده اشتباه است چون زماني كه زلزله هم نبوده، بر اثر گرما مارگزيدگي وجود داشته است.»
با اين حال، مشكل اساسي مناطق سيلزده، فقدان يا كمبود سرويسهاي بهداشتي سيار است. چند روز قبل هم معصومه ابتكار؛ معاون رييسجمهوري در امور زنان و خانواده بر لزوم ايجاد سرويسهاي بهداشتي مناسب، به خصوص براي حفظ سلامت زنان سيلزده تاكيد كرده بود. به استناد تصاوير خبري، در مناطقي كه از ثبات نسبي برخوردار شدهاند، چادرهاي محل استقرار سيلزدگان در مناطقي برپا شده كه زمينهاي غير قابل نفوذ و نسبتا امن هستند و بنابراين، در چنين مناطقي، امكان ايجاد سرويس بهداشتي سيار و صحرايي وجود دارد اما به نظر ميرسد خيس بودن زمين باقي مناطق سيلزده همچون خوزستان و لرستان كه چادر محل استقرار سيلزدگان، در گلولاي خشكيده و در فاصله بسيار دورتر از محل قبلي زندگي آنان مستقر شده، همچنان امكان ايجاد سازههاي موقت را كاهش ميدهد و در اين مناطق، ايجاد سرويسهاي بهداشتي سيار، يكي از چالشهاي نيروهاي امداد و بازسازي است.
كمكهاي بينالمللي
قطرهچكاني تحويل ميشود
24 روز از وقوع سيل و يك هفته از اعلام درخواست سازمان مديريت بحران براي دريافت كمكهاي جهاني گذشته اما كمكهاي بينالمللي، به صورت قطرهچكاني به دولت ايران تحويل داده ميشود و رفتار مجامع بينالمللي و دولتهاي مدعي دوستي و همكاري با ايران، اينبار و در قبال كمك به سيلزدگان ايران، بسيار متفاوت از دفعات قبل است. مصداق اين ادعا، حضور نيروهاي امدادي و ارسال كمكهاي بينالمللي در زلزله بم است كه حتي تا امروز، زبانزد امدادگران جمعيت هلال احمر است. زلزله بم، دي ماه سال 1382 و چند روز پيش از آغاز سال نوي مسيحي رخ داد. زماني كه از شبكههاي اجتماعي خبري نبود و تلفن همراه تا اين حد فراگير نشده بود و هنوز، ارسال اخبار از طريق اينترنت، تا اين حد گسترده نبود اما كمتر از يك هفته پس از وقوع زلزله، بم زلزلهزده پر شد از نيروهاي امدادي و درماني خارجي كه لذت حضور در خانه خود را به كمك به زلزلهزدگان بخشيده بودند. فهرست كمكهاي خارجي و بهخصوص، محمولههاي دارويي ارسالي براي يك شهر زلزلهزده در آن حد طولاني بود كه رسانههاي مكتوب آن زمان، براي گزارش درباره كمكهاي نقدي و غيرنقدي خارجي بايد كل يك صفحه را به شكل جدول رديفبندي ميكردند. شايعات فروش اجناس اهدايي خارجي در بازارهاي كرمان و بوشهر و خوزستان، تا سالها بعد هم دهان به دهان ميگشت و در همان زمان هم اعلام و اذعان شد كه به دليل سوءمديريت مسوولان وقت جمعيت هلال احمر، داروهاي اهدايي خارجي، نه تنها به دست زلزلهزدگان نرسيد بلكه به سرنوشتي نامعلوم در انبارهاي هلال احمر دچار شد. البته آن زمان، سال دوم از فعاليت دولت هشتم بود و شايد كاريزماي بينالمللي سيد محمد خاتمي، حتي با وجود نقدهاي پراكندهاي كه از گوشه و كنار دنيا نسبت به مديريت وي بر قوه مجريه ابراز ميشد، در آن حد هنوز قدرتمند و جذاب بود كه پرنس بريتانيا را براي بازديد يك روزه از ارگ فروريخته بم، تا كرمان بكشاند اما حالا و در جريان وقوع سيلي كه بيش از 50 هزار واحد مسكوني تخريب شده و بيش از 100 هزار بيخانمان برجا گذاشته و سامانه بارشي جديد هم استانهاي هرمزگان و سيستان و بلوچستان را در معرض خطر وقوع سيل قرار خواهد داد، تا امروز فقط كشورهاي تركيه، آلمان، كويت، ارمنستان، روسيه، پاكستان، عراق و آذربايجان محمولههاي امدادي به ايران فرستادهاند و سوال اينجاست كه باقي «دوستان» كجا هستند؟
تغيير چهره درخواست كمك مسوولان
اگر در اين روزها به اخبار امدادي يا پايگاههاي جمعآوري كمكهاي مردمي توجه كرده باشيد، با يك اتفاق جالب در نحوه درخواست كمك مسوولان و نحوه كمكرساني مردم مواجه ميشويد:
1- در تمام خبرها، هر مسوولي كه از مردم دعوت به كمك كرده، درخواست خود را با اين تاكيد همراه ميكند: «لباس و پتوي نو براي سيلزدگان بياوريد.»
بعد از وقوع زلزله بم، سالن بسكتبال ورزشگاه شهيد كشوري تهران محل استقرار زلزلهزدگاني بود كه به دليل صدمات استخواني، به تهران منتقل شده بودند. اتاقك رختكن سالن، تا سقف، پر بود از لباسهاي دست دوم اهدايي مردم و به خاطر دارم كه زلزلهزدگان، با هماهنگي نگهبان سالن، اجازه داشتند هر زمان به اين اتاق بروند و از آن كوه لباسهاي مستعمل، هر لباسي كه دوست داشتند براي خود بردارند. بميها، به ثروتمندي شهره بودند و هستند. بخش مهمي از رطب مصرفي و صادراتي ايران از استان كرمان تامين ميشود و درخت خرما، مايملك خصوصي است. اينكه يك زلزلهزده را مستضعف فرض كنيم يا پس از وقوع زلزله، از بابت خالي شدن انبار اجناس كهنهمان به سبب فراهم شدن فرصتي براي «كمك و نيكوكاري» خوشحال شويم، ظلم مضاعف است به هموطني كه شايد مكنت و ثروتش در روزهاي پيش از حادثه، سرتاپاي ما را ميخريد. در اين 4 دهه كه به دفعات شاهد وقوع سيل و زلزلههاي ويرانگر بوده و در سوگ از دست دادن هموطنانمان با خانواده بازماندگان سهيم شدهايم، اين، اولينبار است كه مسوولان به ياد لزوم حفظ كرامت حادثهديدگان ميافتند و بر «نو بودن» البسه و پتو تاكيد ميكنند. البته كاش مسوولان تحويل كمكهاي مردمي هم اين تاكيد را مد نظر داشته و حتي به هنگام بستهبندي و توزيع كمكها، هرگونه اجناسي كه شائبه مستعمل بودن دارد، از بسته اجناس اعزامي كنار بگذارند.
2 - در برخي پايگاههاي ويژه جمعآوري كمكهاي مردمي، بستههاي متعدد پودر شوينده، شامپو، خمير دندان و مايع ظرفشويي هم بين كمكهاي اهدايي مردم مشاهده ميشود. جالب آنكه در اين روزها، شرايط وقوع سيل و لزوم مديريت نجات جان انسانها و پيشگيري از سرريز شدن سيلاب به ساير مناطق در آن حد استرسزا بوده كه هيچ مسوولي بابت اقلام شوينده و بهداشت شخصي درخواست نداده و صرفا ظرف روزهاي اخير بود كه خبري درباره توزيع اولين محموله كمكهاي زيستي جمعيت هلال احمر براي سيلزدگان استان گلستان منتشر شد. روند توزيع بستههاي امدادي هم همينطور است كه در ساعات و روزهاي اوليه بحران، اقلام حياتي همچون پتو، چادر و غذاهاي آماده و آب آشاميدني در صف توزيع قرار ميگيرد اما به محض ثبات نسبي و پس از فروكش كردن بحران اوليه و اطمينان از رفع خطر، مجموعه ديگري از اقلام مورد نياز به اين فهرست اضافه ميشود كه لوازم بهداشتي زنان و كودكان در اين فهرست دوم است. اينكه مردم، خودجوش و بدون اعلام قبلي، خودشان به فكر ضرورت خميردندان و شامپو و مايع ظرفشويي براي سيلزدگان افتادهاند، يك اتفاق قابل تقدير است چون شرايط زيست سيلزدگان را با شرايط خود و خانوادههايشان برابري داده و به نيازهاي مشترك صرفنظر از قوميت و گويش و محل زندگي فكر كردهاند. از طرف ديگر، يك اتفاق بامزه هم هست چون نشان ميدهد مردم ايران هم در اين سالها و به دليل مواجهه با صدها بحران و بلاي انسانساز و طبيعي، مديريت حادثه را ياد گرفتهاند و بدون اينكه در دورههاي امداد و نجات شركت كرده باشند، يك تقويم توزيع بسته امدادي در منزل درست كردهاند و حتي اگر مسوولان هم نگويند، آنها بر اساس اولويتبندي همان تقويم، كمكهايشان را فهرستبندي ميكنند.