اختلال در حكمراني نوليبرال (2)
مايكل هارت و آنتونيو نگري
ترجمه: فواد حبيبي
تعميمبخشي به فرم كسبوكار در بافتار اجتماعي همچنين در جهتي مخالف نوليبراليسم، به آزادي و خودآييني سوبژكتيويتههاي اجتماعي همياريكننده اشاره دارد. به تعبير ديگر، ماقبل و ذيل انسان اقتصادي نوليبرال، كارآفريني انبوه خلق را مييابيم. اما بازشناسي اين پيوند نبايد به هيچوجه موجب اعتباربخشي به داعيههاي نوليبرالي در باب آزادي شود. در عوض، بايد قدرت سوبژكتيويتههاي مقاومي را برجسته كرد كه تابع نوليبراليسم قرار دارند و همچنين بر اين نكته تاكيد گذاشت كه چگونه حكمراني نوليبرال براي ريختن سوبژكتيويتههاي مزبور به قالب اتباع يا سوژههايي تلاش ميكند كه به قول فوكو «كاملا قابل حكمراني» هستند.
به لحاظ عملي، آزادي براي اينكه كارآفرين خود باشيد و زندگيتان را خود اداره كنيد براي بسياري به معناي بيثباتي و فقر است. در واقع، خباثتآميزترين جنبه ايدئولوژي نوليبرال، نه گفتار در باب آزادي مالكان دارايي يا كارآفرينان سرمايهدار، بلكه تجليل از آزادي كارگران و فرودستان است. گفته ميشود پيتر دراكر، يك هوادار نوليبراليسم كه از سالهاي آغازين حكومت ريگان سر كيف آمده بود، در جلسات سخنراني فوكو حاضر ميشد و به اشتباه نداي انتقادي فوكو را كلامي تاييدآميز تلقي كرده بود. به اعتقاد دراكر نخستين مانعي كه كارگران را از تبديل كردن خودشان به كارآفرين بازميدارد، شغل ثابت و تضميني براي كل دوران حياتشان است. بنابراين، بايد براي ايجاد جامعهاي كارآفرين قدرت اتحاديههاي كارگري در هم شكسته شود، زيرا ثبات شغلياي كه آنها عرضه ميدارند كارگران را از دست زدن به ابداع در حياتشان و قالبريزي مجدد دايمي خود منصرف ميكند. او ادامه ميدهد، به همين طريق ثبات و پايداري نهادهاي عمومي همچون دانشگاهها و نهادهاي حكومتي را بايد از بين برد، زيرا ثبات اجتماعي عرضه شده از سوي آنها نيز از ابداع خويشتن ممانعت ميورزد: «يك معناي چنين چيزي آن است كه افراد به طرز فزايندهاي بايد مسووليت آموزش و بازآموزي، مداوم خودشان را در رابطه با توسعه نفس و شغلهايشان برعهده بگيرند. ... از اين به بعد فرض بايد اين باشد كه افراد بايد به خواست خودشان تعدادي از «شغلها» را در طول حيات كاريشان پيدا، تعريف و ايجاد كنند.» كارگران در جامعه كارآفرين نوليبرالي اساسا [همچون] پرندگاني آزادند، يعني آزاد از استخدام ثابت، خدمات رفاهي، حمايت دولتي- آزاد براي اداره حياتشان به بهترين نحوي كه ميتوانند و بقا مييابند. چه رياكاري زيبا و دلفريبي!
اصطلاح ژاپني مورد استفاده براي اشاره به جمعيت روبهرشد جوانان گرفتار بيثباتي، freeter (furita؛ تركيبي از آزاد: «free» و كارگر: «arbeiter»)، حاوي كل كنايه تلخ آزادي نوليبرالي كارگران آزادي است كه به كارآفرينان خود بدل شدهاند. رسانهها و سياستمداران ژاپني مقصر افزايش هميشگي سطوح بيثباتي كاري و اجتماعي را نه دگرگونيهاي نوليبرالي بلكه خود قربانيان ميدانند: به اعتقاد آنها، جوانان نگرش نادرستي به كار دارند و تنبلتر از آنند كه به كار سخت در شغلهاي ثابت متعهد شوند. در [دنياي] واقعيت وارونه ايدئولوژي نوليبرال تنها آزادي قابل تصور آزادي «فريترها» (freeter) است، آزادي فقر و بيثباتي. و با اين حال اجازه ندهيد، خشمتان از رازآميزسازيهاي بلاهتبار ايدئولوژي نوليبرال و قساوتهاي سياست نوليبرالي ديدتان را نسبت به پوياييهاي همياري اجتماعي نهفته در پس آنها دچار خدشه كند. اجازه ندهيد ستايشهاي توخالي نوليبرالي از تبديل خود به كارآفرين، شما را از كارآفريني انبوه خلق غافل كند. خصايل مشخصه كارآفريني نوليبرالي در فرمهاي گوناگون خودمديريتي و خودگرداني فردي اجبارآميز تكرار ميشود. حكمراني نوليبرال در كوچكترين عملكردها و رويههاي حيات روزمره وسايلي را براي خودمديريتي فراهم و تحميل ميكند: خدمترساني به خويشتن، ثبت ورود و خروج خويشتن و قسعليهذا. تكنولوژيهاي جديد در بسياري از نمونهها به شركتها اجازه ميدهد تا گروههاي كاملي از كارگران را از رهگذر برونسپاري خدمات به مشتريان به موجوداتي زائد بدل كند. شما خودتان بنزين ميزنيد، بليت هواپيمايتان را خودتان ميخريد و خودتان خروج از خواربارفروشي را ثبت ميكنيد و همه اينها را به وسيله يك اپليكيشن روي گوشيهاي هوشمندتان انجام ميدهيد. [اما] حتي تعاملات ديجيتالي ساده هم نيازمند چندين ساعت فعاليت ملالتبار است: حذف كردن اسپمها از ايميلهاي دريافتيتان، نصب نرمافرازهاي بهروز شده، انتخاب و حفظ كردن گذرواژههاي بيشمار. جاناتان كراري مينويسد: «ضرباهنگهاي مصرف تكنولوژيك از نياز به اداره مستمر خويشتن جداييناپذير است. هر محصول و خدمت جديد خودش را به منزله امري اساسي براي سازماندهي بروكراتيك زندگي شخص مطرح ميكند و شمار روبهرشدي از كارهاي روزمره و نيازهايي وجود دارد كه اين زندگي را شكل ميدهند و هيچ كس هم حقيقتا آنها را انتخاب نكرده است.» و مساله كليدي اين است كه شما همه اينها را ميخواهيد، آسانتر و امنتر آن است كه خودتان اين كارها را بكنيد. نوليبراليسم، در پايينترين سطوح آن، قسمي از بروكراسي را براي شخص ميآفريند، ساختاري از خودمديريتي فردي كه در آن ايجاد تمايز بين آزادي و اجبار دشوار است. اين امري است به ظاهر «سيال» و به روي سازوكارهاي مركززدوده و مشاركتيتري كه از پايين عمل ميكند، گشوده است، اما آن مشاركت و سياليت ظاهري در واقع از بالا تصرف ميشود. ماليه و فرمهاي [گوناگون] سرمايه كه ارزش را از توليد اجتماعي استخراج ميكنند بر خودمديريتي و خودسازماندهي توليد و همياري اتكا دارند. ورونيكا گاگو مينويسد: «آنچه ماليه تشخيص ميدهد يا تلاش ميكند تا تصرف كند، پويايي سوژههايي است پيوندخورده با ساختاربندي فرمهاي جديد كارآفرينانه و خودمديريتي برخاسته از بخشهاي فقير به موازات محكوميت آنها به [قرارگيري در جايگاه] جمعيتهايي زيادي يا مازاد.»
Hardt, Michael, and Negri, Antonio, 2017, Assembly, Oxford University Press. pp, 209-11.