ادامه از صفحه اول
ريشه اوباشگري
به كارگيري آنان در حذف ديگران و نيز همراهي آنان با مناسك ديني موجب شكلگيري يك فساد عجيب و غريب رفتاري شد كه اكنون آثار خود را نشان ميدهد. براي فهم سير تحولات جامعه و انقلاب بايد به تحليل و مقايسه برخي مصاديق مهم پرداخت. براي كسي كه در انقلاب بوده و فعاليت هم داشته است، قابل تصور نبود، روزي برسد كه از سوي برخي افرادي كه خود را مدافع انقلاب و حتي ميراثدار آن ميدانند از فردي چون تتلو تقدير و قدرداني شود و او را در جمعي علني و رسمي تشويق كرده و هديهبارانش كنند، آن هم در لباس روحانيت به او تابلوي تصويرش را هديه كنند! اگر ابتداي انقلاب كسي ميپرسيد چقدر احتمال ميدهيد كه 40 سال پس از انقلاب چنين واقعهاي رخ دهد، آن هم به نام انقلاب و نيز اگر ميپرسيد كه چقدر احتمال ميدهيد كه تا 40 سال ديگر يك شهابسنگ به زمين برخورد كند و همه بشر و حيات زميني را نابود كند، بهطور قطع احتمال وقوع رخداد اول را كمتر و غيرممكنتر ميدانستند. جماعت اوباش ابتدا خود را در قالب تجمعات به ظاهر ديني و مناسكي بازتوليد كردند. سپس ادبيات آنان وارد ادبيات رسمي شد. ادبياتي رسمي كه در سالهاي 1384 تا 1392 رايج بود، بازتابي از اين فرهنگ بود. بعد كمكم از حاشيه به متن وارد شدند. ابتدا براي بيرون كردن ديگران از ميدان بهكار آمدند. سپس در نشستهاي انتخاباتي و با كلاههاي مخملي حاضر شدند. موسيقي خود را به بازار دادند و بهطور رسمي قدر ديدند. عرض اندام اين جماعت چنان زياد شد كه در برخي محلات جان و مال و ناموس مردم از دست آنان آسايش نداشت. هنگامي كه جان مردم به لب رسيد، برخي به صرافت مبارزه با آنان افتادند و به خيال خودشان شروع به مبارزه با آنان كردند، غافل از اينكه فرهنگ و ارزشهاي آن جماعت گسترده شده بود. آفتابه به گردن آنان انداختند، آنان را برعكس سوار خر نشاندند و لباس زنانه به تن آنان كردند و در محلهها گرداندند. بگذريم كه اين كارها همه خلاف قانون بود، ولي مهمتر اين بود كه از يك سو كينه و نفرت را دامن زد و از سوي ديگر ارزشهاي فرهنگي و اجتماعي متهمان را تقويت كردند چون با همان ارزشهاي اجتماعي و فرهنگي خودشان به مبارزه با آنان رفتند. ارزشهاي مردسالار، مجازاتمحور و حقارتآميز. اين مبارزه خيلي دير و نادرست آغاز شده و اتفاقا از جاي لزوما موثر و كارآمدي آغاز نشده است. اين ماري بود كه در آستين پرورش يافت. بايد به گذشته برگشت. كليه كساني كه همسو با اين فرهنگ هستند و در تقويت آنان كوشيدهاند بايد در رفتار و گفتار خود صريح و روشن تجديدنظر كنند. رفتار گذشته آنان را نميتوان فقط در قالب يك اشتباه فني و ناخواسته تحليل كرد، بلكه آن يك انحراف فاحش و مسلم بود. هر عقل سليمي كه اندكي درك سياسي داشت و از فهم ديني برخوردار بود، ميدانست كه سياست تقدير و تشويق اين جماعت خلاف است. تتلو همان بود كه از ابتدا بود و امروز هم همان است در خارج نيز، هماني است كه در ايران بود. الوات و اوباش شخصيت رواني، رفتاري و گفتاري ويژهاي دارند كه اگر تغيير دهند ديگر اوباش محسوب نميشوند. اينها ويژگيهاي آنان است. آنان را به صورت ابزار ديدن خطرناك است. اين ابزار فقط در خدمت يك هدف خواهد بود و آن هم ابتذال است. البته اين ابزار استقلال خودش را هم دارد. هنگامي كه قدري بزرگ شد، راه و روش خود را خواهد داشت. همچنان كه هر بچهاي روزگاري بزرگ خواهد شد و روي پاي خود راه خواهد رفت. امروز آن زمان است. فراموش نكنيد كه اين جماعت در چارچوب امنيتي موجود چنين بيپروا رفتار ميكنند و رسما و حتي احمقانه اعلام ترور ميكنند، واي به روزي كه اين پوشش امنيتي برداشته شود. در اين صورت اوباش حرف اول را در شهر خواهند زد. اين يادداشت، به يك روي سكه اين ماجرا پرداخته كه به قدرتمند شدن اوباش اشاره دارد. ولي رويه ديگرش خشونتطلبان مخالف و برانداز اين ساختار هستند كه جداگانه به آن اشاره خواهد شد.
ايران - امريكا - نفت
كشور محتاط كره جنوبي اگرچه از متحدان ايالات متحده در آسياست ولي كماكان به بهرهبرداري از معافيتها تمايل دارد. براي جبران كمبود احتمالي نفت خام يا بيتعادلي بازار جهاني، متحدان طبيعي ايالات متحده، عربستان سعودي و امارات متحده عربي از تاريخ 14 نوامبر توليد نفت خود را افزايش دادند. ديپلماسي خصمانه رييسجمهور امريكا هيچ تاثيري بر ثبات قيمت نفت جهاني نخواهد داشت. تحريمهاي امريكا، ونزوئلا يكي از كشورهاي بزرگ توليدكننده نفت را هم در جهت براندازي نيكولاس مادورو از قدرت شامل ميشود و حمايت تعجبانگيز دونالد تراپ از ژنرال خليفه حفتر در مقابل دولت تريپولي احتمالا ليبي را مجددا به سمت جنگهاي داخلي سوق خواهد داد. استراتژي اختناق اقتصادي كه ترامپ به آن علاقه زيادي دارد چه عليه ايران و چه عليه ونزوئلا بيشترين آسيب را بر مردم وارد ميكند. هم نيكولاس مادورو سر جايش نشسته و هم رژيم تهران از مواضعش عقب ننشسته. از طرف ديگر مردم ايران از اقتصاد بيمار و تورم روزافزون رنج ميبرند و معيشتشان با مشكل مواجه است. تاثير ناعادلانه تحريمهاي امريكا از اوايل ماه مارس مشهود بوده است. به دنبال سيلهاي اخير در 25 استان از 31 استان ايران و در برگرفتن شهرها و روستاهاي بيشمار و هزينه تقريبي 3 ميليارد دلار براي دولت، تحريمهاي امريكا مانع از رسيدن كمكهاي فوري مالي بينالمللي و نيز كمكهاي بشردوستانهاي شد كه ميتوانست براي مردم آسيبديده كمكي باشد تا راحتتر با اين مصيبت طبيعي كنار بيايند. اعلاميه 22 آوريل انزجار مردم ايران را نسبت به كشوري كه نهتنها به تعهداتش در پيمان وين پايبند نبوده، بلكه سعي بر نكوهش آنان براي راهاندازي مجدد نيروگاههاي اتمي دارد، بيشتر ميكند. علاوه بر آن، باعث تقويت ديدگاههاي تندي ميشود كه تمايلي به عاديسازي روابط ندارند.
موانع تحقق اهداف شوراها
يا مثلا دولتها به وظايف قانونيشان براي تامين بخشي از هزينه توسعه حمل و نقل عمومي عمل نكردهاند. عمل نكردن دولت به اين تعهدات موجب شده شوراها در تصميمگيري براي مديريت شهرها و خصوصا كلانشهرها با كاستيهاي فراواني روبهرو باشند. به عقيده من اگر ميخواهيم ساختار شوراها را اصلاح كنيم بايد به شكلگيري قدرت محلي از پايين به بالا اهتمام بيشتري نشان دهيم. يعني بايد در شهري مانند تهران اول شوراياريها تشكيل شوند، سپس از دل آنها شوراهاي مناطق تشكيل شود و در نهايت با مكانيزمي روشن از دل شوراي مناطق، شوراي شهر منتخب شكل بگيرد. يعني حداقل در 123 ناحيه كلانشهري مانند تهران بايد يك نفر نماينده شورايي وجود داشته باشد كه به منطقه خودش اشراف داشته باشد. سياستزدگي و نوع عملكرد جناحهاي سياسي هم به اندازه خودش به ساختار مديريت شهري آسيبزده است. با اصلاح ساختار شوراها ميتوانيم اميدوار باشيم كه افراد صاحب تخصص و معتمدان شهر بيش از گذشته به شوراها راه يابند.