• 1404 دوشنبه 8 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3217 -
  • 1394 يکشنبه 23 فروردين

بنژامن كنستان، اين فيلسوف فرانسوي

آزادي و تضمين آزادي

مهدي قوامي‌پور ٭

 

انقلاب‌ها همواره اين امكان را فراهم مي‌آورند تا برخي از جذاب‌ترين ايده‌ها و فلسفه‌ها به تجربه درآيند و به بوته نقد و آزمون گذارده شوند نظير انقلاب اكتبر 1917 روسيه و انقلاب كبير 1789 فرانسه. از اين نظر انقلاب را بايد تجربه‌اي گران بلكه گران‌ترين تجربه سياسي در چارچوب‌هاي ملي دانست و در اين ميان انقلاب فرانسه به واقع نمونه‌اي تيپيك و آرماني است چرا كه اين انقلاب براي اولين بار در تاريخ بشر مشروعيت مردمي حكومت و اراده عمومي را در امر قانونگذاري به تجربه درآورد و با وجود گزافه‌كاري‌ها و خونريزي‌هاي بسيارش برخي از درخشان‌ترين انديشه‌ها و راهگشاترين راهكارها را براي سامان دهي بهتر و مناسب‌تر امور سياسي به عرصه درآورد. بنژامن كنستان كه خود شاهد اين انقلاب و پيامدهايش بود تلاش كرد تا ضمن نقد ايده‌ها و فلسفه‌هاي مبنايي انقلاب و به روشناي روز در آوردن برخي زواياي تاريك آنها، بدون واپسگرايي و ضديت با عقل چنان كه در برخي متفكران مانند ادموند برك مشاهده مي‌شود براي مشكلات راه‌حل‌هاي نظري و عملي بيابد. از نظر كنستان انقلاب كبير فرانسه و ايده اراده عمومي روسو نشان داد كه اگر چه حاكميت بايد منشا مردمي داشته باشد اما اين به تنهايي براي پرهيز از استبداد و تضمين آزادي كافي نيست چرا كه منشا مشروع قانون نمي‌تواند مانع استفاده نامشروع از قانون شود. كنستان در اين باره براين باور است كه مبناي حكومت يا زور است و يا اراده عمومي. او مي‌گويد زور توليد حق نمي‌كند و تاييد گروهي اندك و يا تني چند نيز از سوي مردم آن گاه كه از ميان برود جز زور چيزي باقي نمي‌گذارد بنابراين آنچه مبناي مشروعيت و موجب استمرار حكومت مي‌شود اراده عمومي و مشروعيت مردمي است. اما اراده عمومي اگر تحديد به حدودي نشود چه بسا به استبداد و خشونتي وسيع‌تر و بي‌رحم‌تر از هر نوع استبدادي بدل شود چرا كه اراده عمومي آن گاه كه بخواهد اعمال شود به ناگزير به تني چند سپرده مي‌شود و آنان با تمسك و توسل به مشروعيت مردمي و اراده عمومي خشونت مي‌ورزند و مستبدانه حكومت مي‌كنند. از سوي ديگر اصل تفكيك قواي مونتسكيو نيز نمي‌تواند مانع استبداد و خودكامگي شود. بنا به نظر كنستان مونتسكيو بين دو موضوع آزادي و تضمين آزادي خلط كرده است و آن دو را به هم درآميخته است. كنستان مي‌گويد حقوق فردي آزادي است و حقوق اجتماعي تضمين آزادي. به باور او اگر چه مشروعيت حكومت بايد برخاسته از اراده عمومي باشد ليكن نه اين مبناي مشروع و نه اصل تفكيك قوا نمي‌تواند تضمين كننده حقوق و آزادي افراد باشد اگر قانون و اراده عمومي را به حقوق طبيعي و حريم خصوصي محدود نكنيم. قوانين تا زماني محترم و لازم الاجرا هستند كه در چارچوب حقوق طبيعي و محدود به سپهر خصوصي افراد باشند. پس كنستان مي‌گويد: «آزادي چيزي نيست جز كارهايي كه افراد حق انجام دادن آن را دارند و جامعه حق جلوگيري از آنها را ندارد.» لذا «آنجا كه استقلال فردي و زندگي و هستي فردي آغاز مي‌شود حوزه صلاحيت حاكميت پايان مي‌پذيرد» چرا كه «حاكميت، كرانمند، محدود و نسبي است ». اما تضمين آزادي چگونه ممكن است وقتي قدرت همواره به تني چند سپرده مي‌شود؟ پاسخ كنستان روشن است و قاطع: به وسيله آزادي سياسي و آزادي مطبوعات. او معتقد است آزادي سياسي نه تنها براي همه شهروندان اين امكان را فراهم مي‌آورد تا با آزمون و بررسي منافع و مصالح خود، بزرگي روح و انديشه‌هاي والا يابند بلكه اين امكان را نيز فراهم مي‌آورد تا آنان بر نمايندگان خود و دارندگان قدرت نظارت و مراقبتي دايمي داشته باشند و قوانين آنان را جز در چارچوب حقوق طبيعي و حريم خصوصي مطاع ندانند. پس آزادي سياسي ضمانت آزادي فردي است كه بايد جامعه آن را پاس بدارد. در باب آزادي مطبوعات نيز مي‌گويد اگر زمامداران با وجود هزينه‌هاي بسيار بر گفتار نظارت كنند نتيجه چيزي جز خبرچيني و دورويي و سوء  استفاده از اعتماد ديگران و در نهايت فساد اخلاق و ازهم‌پاشيدگي روابط اجتماعي نخواهد بود پس مادامي كه گفتار، عمل موثر مجرمانه‌اي را در پي نداشته باشد بايد آزاد باشد. وضع نوشتار نيز چنين است. او مي‌گويد زمامداران تنها قوانين موضوعه را در خدمت دارند و هيچ گونه تسلطي بر انديشه و بيان انديشه ندارند و اگر حق داوري درباره انديشه را به زمامداران واگذاريم بنا به طبع و سرشت انساني شان آنان را در معرض خطا و بي عدالتي قرار داده ايم. كنستان به شجاعت و صراحت، نقاب از چهره خودكامگي نهفته در پس عبارات برمي‌گيرد و مي‌گويد اينكه گفته شود «بايد انديشه‌هاي آدميان را در برابر كژروي‌ها حفاظت كرد» يا  جلوي «پريشان گويي روح و روان‌شان» را گرفت دروغي بيش نيست چرا كه اين افعال غير شخصي در نهايت كارگزاراني شخصي و مشخص خواهند داشت كه آنان آدمياني همچون ما و نه برتر از ما هستند. آنان اگر چه ممكن است مانع كژروي‌ها و پريشان‌گويي‌ها شوند اما به همان ميزان ممكن است ضروري‌ترين حقيقت‌ها را نيز خفه كنند. سويه ديگر اين پاسداري از آزادي در انديشه‌هاي كنستان مبارزه با خودكامگي است كه او همواره نگران آن بود و در هر لباس و در پس هر نقابي با آن به مبارزه برمي‌خاست كه بايد در فرصت ديگري به آن پرداخت. در نهايت بايد اعتراف كرد كه جنبه‌هاي درخشان در انديشه‌هاي بنژامن كنستان بسيار است و در حالي كه او در بين انديشمندان و متفكران، به عنوان فيلسوف و متفكري بزرگ مورد توجه و احترام است در بين عموم ايرانيان بسيار ناشناخته و گمنام مانده است.
٭   دانشجوي دكتراي جامعه‌شناسي سياسي دانشگاه رازي كرمانشاه

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون