• ۱۴۰۳ سه شنبه ۶ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4390 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۲۶ خرداد

نشست

تقدير از ايران‌شناس ژاپني

عصر جمعه، 24 خردادماه مراسم بيست و ششمين جايزه ادبي و تاريخي موقوفات دكتر محمود افشار يزدي، در كانون زبان فارسي واقع در باغ موقوفات افشار برگزار شد. امسال اين جايزه به يوشيفوسا‌‌‌ سكي، ايرانشناس ژاپني، اختصاص يافت. در اين مراسم شمار زيادي از چهره‌هاي فرهنگي و هنري ايران حضور داشتند. محمدرضا شفيعي‌كدكني، ژاله آموزگار، شهرام ناظري، كاوه بيات، هوشنگ كامكار، ايرج پارسي نژاد، سيروس پرهام، محسن جوادي معاون فرهنگي وزير فرهنگ و ارشاد، نيكنام حسيني‌پور مديرعامل موسسه خانه كتاب، محمود صادقي نماينده مجلس، الهام فخاري عضو شوراي شهر تهران و... از شركت‌كنندگان در اين مراسم بودند. در اين مراسم كه اجراي آن به عهده علي دهباشي بود، دكتر مصطفي محقق‌داماد، رسول جعفريان و يوشيفوسا سكي، سخنراني كردند.

 

كشوري كه از در و ديوار آن فرهنگ مي‌بارد

ملتي كه تاريخ ندارد، هويت ندارد ؛ ملتي هم كه تاريخ دارد، ولي به آن آگاهي ندارد، مطمئنا در پيچ و خم مشكلات زندگي و حوادثي كه براي آنها روي مي‌دهد، تجربه‌اي نخواهد داشت. ما در كشوري زندگي مي‌كنيم كه از در و ديوار آن فرهنگ مي‌بارد. تاريخ فرهنگ ما درخشان‌ترين تاريخ‌هاي ملت‌هاي جهان است. فرهنگ يعني ادبيات، زبان و هنر؛ اين‌ها چيزي است كه فرهنگ را مي‌سازد و هويت يك ملت را تشكيل مي‌دهد.تاريخ فرهنگ ايران حركت تكاملي داشته و علي‌الدوام رو به تكامل و ترقي بوده است. امروز به مناسبت جلسه تجليل از يك شخصيت ژاپني كه سال‌ها عمرش را براي بخش هنر ايراني گذرانده و كارهاي بسيار مهم و بزرگي انجام داده؛ در موسسه‌اي گرد هم آمده‌ايم، كه واقف آن محمود افشاريزدي است. بزرگواري كه تمام آنچه كه داشته را وقف ايران كرده و هيچ چيز براي خود و فرزندانش جدا نكرده است. افشار معتقد بود كه فرزندانش را به علم و دانش موفق كرده و چيزي غير از اين براي آنها لازم نيست؛ پس آنچه داشته براي ايران نهاده، كه بايد صرف تاريخ و ادبيات ايران شود.

 

«سكي» نمونه متخصص ژاپني در كشوري ديگر

از حدود 1400سال و در دوره نخست تمدن اسلامي هم نگاه ما به غرب بوده و تنها در يك فرصت كوتاه به سمت شرق نظر كرده‌ايم و براي نخستين بار بخشي از ميراث و فرهنگ آن ناحيه را كسب كرده‌ايم كه اين نگاه مديون تلاش رشيدالدين فضل‌الله است. رشيدالدين فضل‌الله مقدمه‌اي بر يك كتاب طب چيني نوشته و در اين مقدمه ضمن ستايش كساني كه ميراث يونان را در اختيار ما گذاشته‌اند، اينكه ما از شرق بهره نگرفته‌ايم را، به عنوان يك اشكال مطرح مي‌كند و مي‌گويد هر منطقه‌اي براي خودش محصول، دانش و صنعتي دارد و اگر كسي مي‌خواهد فرهنگي پويا و موفق در تمدن داشته باشد، بايد همه اين عناصر را بگيرد. اشكال ايران و تمدن اسلامي اين است كه از فرهنگ شرق استفاده نكرده است. سياستي كه امروز ژاپني‌ها دارند، اين است كه براي هر كشوري متخصص خودشان را مي‌فرستند و سكي در اين جهت، يكي از نمونه‌هاي بارز است. اين سياستي است كه ما هم بايد داشته باشيم و با يك نگاه باز به مجموعه تمدن بشري نظر كنيم. امسال دهمين سال آشنايي من با يوسيفوسا سكي است. نخستين‌بار در كتابخانه مجلس با او ديدار داشتم و از آن سال تا به حال، تقريبا هر سال ايشان به كتابخانه مجلس دعوت شده و در كنار فهرست‌نويس‌هاي خوب ما، بدون حاشيه و با دقت تمام مشغول بوده است. خروجي آن هم مقالاتي است كه در مجله «نامه بهارستان» منتشر شده است. از پارسال هم در كتابخانه مركزي دانشگاه تهران از سكي دعوت كرديم و الان حدود 11 ماه است كه در آنجا خدمت او هستيم و تمام امكانات براي ديدن مرقعات در اختيار او است.

 

هنوز يك دانشجويم، نه محقق!

وقتي شنيدم كه براي دريافت جايزه بنياد موقوفات دكتر محمود افشار برگزيده شده‌ام، در عين خوشحالي، بسيار خجلت‌زده و ناراحت شدم كه مگر من چنين سعادتي دارم؟! زيرا دريافت‌كنندگان پيشين اين جايزه، همه نمايندگان و پيشكسوتان ايرانشناسي بودند و تحقيقات عالي ايشان، در همه جا شناخته شده و سر مشق روش پژوهش امروز بود؛ اما نتايج تحقيقات من هيچ‌وقت به پاي آن استادان بزرگوار نرسيده است و خودم مي‌دانم در مقابل ايشان ذره‌اي بيش نيستم. در واقع هنوز خود را نه يك محقق، بلكه يك دانشجو مي‌دانم.

از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۶۱ كه در ايران اقامت داشتم، مشغول آموختن موسيقي بودم. پس از بازگشت به ژاپن، فنون مختلف موسيقيايي موضوع جديد مطالعات من شد و مي‌كوشيدم به توضيحات مطالب در اين زمينه عمل كنم و ببينم چه نتيجه‌اي به دست مي‌آيد. اين‌گونه آزمايش‌ها شيرين‌ترين اوقات را براي من فراهم مي‌آورد. هرگاه هم به ايران مراجعت مي‌كردم، نتايج كارم را به ايرج افشار نشان مي‌دادم. آن استاد در نسخه‌شناسي تبحر بسيار داشت و علاوه بر اين، به جزييات فنون موسيقيايي علاقه سرشار نشان مي‌داد، در آن كار مرا تشويق مي‌كرد و براي دنبال كردن مطالعات، راهنمايي‌هاي ارزنده‌اي انجام مي‌داد، حتي كارهايم را در مجلات معرفي مي‌كرد.وقتي چيزي مي‌فهمم كه مي‌دانم كسي پيش از من متوجه آن نشده است، احساس مسووليت مي‌كنم كه آن را بنويسم تا ديگران نيز بدانند و نمي‌خواهم پيش از نوشتن آن بميرم. شايد اين طرز فكر من از نظر ديگران خنده‌آور يا نوعي غرور يا خودخواهي تلقي شود؛ اما اعتراف مي‌كنم كه هرچه تابه‌حال نوشته‌ام، با همين انگيزه بوده است. علت نوشتن مقاله به زبان فارسي نيز اين بود كه ايراني‌ها را بهترين خواننده و منتقد در هنر ايراني مي‌دانم. هميشه از اينكه چيزي بنويسم كه از نظر ايراني‌ها كه با فرهنگ خود آشنايي بيشتري دارندنادرست باشد، مي‌ترسم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون