• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4421 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۱ مرداد

گفت‌وگو با صمد قربان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زاده درباره هنر فتومونتاژ

آنها كه فتومونتاژ را عكاسي نمي‌دانند، اشتباه مي‌كنند

غزاله بداقي

 

 

فتومونتاژ شاخه‌اي از هنر عكاسي ‌است كه اگر چه امروزه در دنيا كاملا شناخته شده و مشهور است اما همچنان در كشور ما شكل و شاخه‌اي جديد است و مخاطبان جدي خودش را پيدا نكرده است. در اين سال‌ها عكاساني به طور جدي در اين حوزه فعاليت كرده‌اند، صمد قربان‌زاده يكي از اينهاست. نمايشگاه «مواجهه» نمايشگاه انفرادي عكس‌هاي كاترين نظري است كه در گالري دنا به كيوريتوري قربان‌زاده روي ديوار رفته است. به اين بهانه به سراغ او رفتيم تا درباره عكاسي، فتومونتاژ و اين نمايشگاه گفت‌وگو كنيم. در ضمن اين نمايشگاه تا هفته آينده در گالري دنا ادامه دارد.

 

تعداد زيادي از عكاسان معتقدند نمايشگاه‌هاي عكاسي كه در گالري‌ها برگزار مي‌شوند، عموما بي‌كيفيت هستند يا حداقل كيفيت لازم را ندارند. نظر شما در اين باره چيست؟

در شاخه‌اي كه آن را فتومونتاژ مي‌نامند و تا حدي هم به استيج نزديك مي‌شود من هم معتقدم كه شايد در طول يك سال نهايتا يك يا دو نمايشگاه باكيفيت در گالري‌ها مي‌شود ديد كه هم از نظر تكنيكال و هم از نظر مفهومي در سطح بالايي باشند. در شاخه‌هاي ديگر هم البته و متاسفانه وضع به همين صورت است. شايد در طول سال نتوانيم يك نمايشگاه خوب هم ببينيم كه هم جنبه‌هاي تكنيكال را رعايت كرده باشد و هم از كانسپت استانداردي برخوردار باشد و در نهايت فرم و محتوا در كارهايش كنار هم نشسته ‌باشند. عوامل متعددي باعث اين اتفاق مي‌شوند؛ به گالري برگزاركننده برمي‌گردد، به خود آرتيست برمي‌گردد و.... متاسفانه اين مساله را من هم قبول دارم كه نمي‌توان بيش از يك يا دو نمايشگاه عكاسي خوب در طول سال ديد. البته اين خوبي كه مي‌گويم در واقع سطح عالي كيفيت است كه خود آن هم جاي بحث دارد كه اصلا كيفيت عالي كدام است؟ و خيلي مسائل ديگر. متاسفانه يا خوشبختانه امروزه خيلي از گالري‌ها به هنرمند مسير و جهت مي‌دهند، اين راچطور كار كند، مشخص مي‌كنند يا به سراغ موضوعاتي مي‌روند كه بفروشد، عموما هم دلايل خاص خودشان را دارند. به همين خاطر هم از كيفيت كار هنري كاسته مي‌شود و هنرمند به سمت دكوراتيو كاركردن مي‌رود. اگر بخواهيم جزيي‌تر نگاه كنيم دلايل زيادي وجود دارد كه باعث پايين آمدن سطح كيفي يك نمايشگاه مي‌شود و مي‌تواند آن نمايشگاه را به سمت و سوي ديگري ببرد. من در كليت ماجرا با دوستاني كه گفتيد موافقم.

گفتيد تعدادي از گالري‌ها، هنرمند را به سمت و سوي سياست‌هايي از پيش تعيين شده سوق مي‌دهند. گالري دنا كه شما با آن همكاري داشتيد هم همين طور بوده است؟ چه درباره هنرمند و چه درباره‌ كيوريتور.

من حدود دو سال پيش يك نمايشگاه انفرادي در اين گالري داشتم. در نمايشگاهي هم كه اخيرا كيوريت كردم دوباره با اين گالري همكاري كردم. راستش نه، اين‌ طور نبوده است. اين اتفاق خيلي براي من نيفتاده است، نمي‌دانم من خيلي اجازه‌اش را ندادم يا نه، ولي به ‌هر حال درباره من اين اتفاق نيفتاده نه فقط در ارتباط با اين گالري كه با بقيه هم همين ‌طور. اتفاقا جزو عكاساني هستم كه كم‌فروش هم هستم. (مي‌خندد.) گاهي تلاش مي‌شود كه ذهن هنرمند كمي سويه‌هاي دكوراتيو به خودش بگيرد و به سليقه عمومي مردم نزديك شود اما واقعا وقتي هنرمند دغدغه‌هاي ديگري دارد، اين اتفاق نمي‌افتد. مثلا در اين نمايشگاه اخير هم ما در فروش خيلي موفق نبوده‌ايم، البته هنوز يك هفته فرصت هست و نمي‌دانم قرار است در اين يك هفته چه اتفاقاتي بيفتد. اما از لحاظ بازخوردها و احترامي كه مخاطب به ذهنيت عكاس مي‌گذارد بازخورد خوبي گرفتيم و تجربيات بسيار جالبي كسب كرديم؛ هم در اين نمايشگاه و هم در نمايشگاه قبلي من.

همراه ‌شدن يك كيوريتور با يك هنرمند و هم‌زيستي‌اش در زندگي حرفه‌اي آن هنرمند اتفاقي است كه مثلا در اين سال‌ها تقريبا در بين نقاشان جا افتاده است. در مورد عكاس‌ها به چه شكل است؟ كيوريتورها چه نقشي در زندگي عكاسان دارند؟

سعي مي‌كنم از تجربه شخصي خودم مثال بزنم. من در اين چندسالي كه كار كردم، كيوريتوري كه با من همراه شود در كنار خود نداشتم. چون اساسا فكر مي‌كنم كيوريتور يك معناي خاص دارد؛ سطح علمي آن فرد بايد چند درجه بالاتر از هنرمند باشد، يعني از لحاظ تئوري، تجربيات كاري و ... چند مرحله بالاتر از خود آدم باشد كه بتواند مسير و جهت بدهد، حالا چه به لحاظ مفهومي و چه از لحاظ پيشبرد ايده و اجراي آن. خيلي مسائل وجود دارد كه نه اينكه خود آن نقاش، عكاس يا هنرمند هر رشته ديگري نداند، بلكه آنقدر درگير كارش است و خلق اثر برايش در اولويت است كه شايد اصلا فراموش‌شان كند؛ به همين دليل كيوريتور مي‌تواند در اين زمينه‌ها كمك خيلي خوبي باشد. اما فكر مي‌كنم تبلور اين مفهوم خيلي كم در فضاي هنري ما اتفاق افتاده است. كيوريتورهاي ما بيشتر جمع‌آوري كننده‌اند. من خودم را كيوريتورنمي‌دانم و اگر اين كارها (كارهاي نمايشگاه مواجهه) همسو با زمينه كاري خودم نبود هيچ ‌وقت اين كار را انجام نمي‌دادم. خود من سال‌هاست در اين حوزه عكاسي مي‌كنم و خانم نظري هم چند سالي است كه با من كار مي‌كند و من با كارهاي او، نحوه‌ اجرايش و ذهنيت و ديدگاهش آشنا هستم. براي همين هم خيلي راحت توانستيم اين پروژه را با هم جلو ببريم. اما به طور كل اين نمايشگاه‌گرداني‌ها اخيرا به‌شدت مد شده است. به خود من هم زنگ مي‌زنند و دو هفته قبل از نمايشگاه‌شان مي‌گويند دو فريم عكس به ما بده تا در نمايشگاه بگذاريم. اسم اين را نمي‌شود كيوريتوري گذاشت. كيوريتور بايد از ماه‌ها قبل با هنرمند بر سر ايده بحث و گفت‌وگو كند و بتواند ايده را بسط دهد، كاري كه در فضاي عكاسي امروز ما يكي دو نفر آن را به طور خيلي خوبي انجام مي‌دهند؛ مثلا آقاي رهام شيراز و آقاي دكتر معين‌نژاد. اين چند نفر در اين سال‌ها اتفاقات خوبي را رقم زده‌اند اما متاسفانه از طرف مخاطب خيلي قابل هضم نبوده اين شكل از كار كردن. ما عادت كرده‌ايم كه از آرشيوهاي شخصي به شكل الله بختكي كار بدهيم و كيوريتور به معنايي كه امروزه مد شده هم همين را مي‌خواهد و براي به ثمر نشستن ايده‌هاي هنرمند وقت نمي‌گذارد.

با همه اين احوال بگوييد پروسه همراهي و همكاري شما با خانم نظري چطور پيش ‌رفت؟ شما كيوريتور نمايشگاه عكس‌هاي ايشان هستيد.

من و خانم نظري از كلاس‌هاي فتومونتاژي كه در سال ۹۴ برگزار مي‌كردم، آشنا هستيم. همان‌ زمان هم ايشان فرد كم‌تجربه‌اي در اين زمينه نبود. او فوق ليسانس گرافيك دارد و به هر حال ذهنيت و تخيلي كه پايه اين كار است را داشت. اما به‌هرحال فتومونتاژ به‌گونه‌اي است كه فرد بايد از همه‌ شاخه‌هاي عكاسي به‌خوبي سر در بياورد و به ‌صورت تكنيكال با آنها آشناييت كامل داشته ‌باشد. خيلي‌ها فكر مي‌كنند فتومونتاژ يعني اينكه فردي بنشيند پشت سيستم و با چند نرم‌افزار، چيزهايي سر هم كند اما اين اشتباه است و عكاس فتومونتاژ بايد نورپردازي دقيق بلد باشد، عكاسي خبري بداند، عكاسي مستند و عكاسي استيج بلد باشد و... . خب يادگيري همه‌ اينها زمانبر است؛ حالا شما فكر كنيد بخواهيد به همه ‌اينها مفهوم را هم اضافه كنيد، خب طبيعتا سخت‌تر مي‌شود. از سال ۹۴ با خانم نظري پروژه‌هاي مختلفي كار كرده‌ايم. حتي ايشان نمايشگاهي با آقاي رهام شيراز هم برگزار كرده‌اند و تجربياتي در اين زمينه كسب كردند. در كنار اين بحث مفهوم را هم با هردوي ما پيش بردند. خود ايشان به بحث زنان علاقه‌مند بودند، اين علاقه برگرفته از خلقيات شخصي ايشان بود و البته نوعي نگاه آرماني به زن‌ها و شكل برخورد زن با جنگ كه به اين نمايشگاه هم نزديك است و اصلا نام نمايشگاه هم «مواجهه» است. سعي كردم در مفهوم خيلي دخالت نكنم و بگذارم تا جايي كه مي‌شود ذهنيت خود هنرمند جلو برود ولي در بحث تكنيكال در كنار او بودم. به ‌هر حال اينكه آدم تاثير خودش را نگذارد نشدني است؛ در مجموع مي‌توان گفت اين پروژه، يك اتفاق دو نفري بود.

در واقع كيوريتور تلاش مي‌كند ذهن هنرمند را مديريت كند.

دقيقا؛ نه اينكه چنان تاثيري بگذارد كه ذهنيت هنرمند كنار برود. بايد بتواند از تجربه‌هايي كه دارد وام بگيرد و به قول شما هنرمند را مديريت كند. باز البته مديريت صحيح منظور من است و خب اين خودش نسبي است و جاي صحبت دارد. همان طور كه گفتم خيلي‌ها هنوز متاسفانه فتومونتاژ را زيرشاخه عكاسي نمي‌دانند و سليقه عمومي در واقع سمت و سوي ديگري دارد زيرا تعريف درستي ارايه داده نشده است. اما براي ما مهم است كه بگوييم اين رشته زيرشاخه عكاسي است، مرزهاي تكنيكال را رد كرده و حالا به ‌دنبال بازي با مفاهيم و معنا در آن هستيم.

در اين راستا چه راه‌حلي كمك‌رسان خواهد بود؟ مثلا گالري‌هايي كه به طور تخصصي فقط نمايشگاه عكاسي برگزار كنند؟

صد در صد؛ ببينيد خب نسل قبل از ما هم مثل آقاي معين‌نژاد هم بودند و كار مي‌كردند و ما نسل بعد از آنهاييم كه از سال ۸۵ جمعيتي بوديم كه متاسفانه رفته ‌رفته كم هم شدند. دليل اين كم شدن هم شايد اين است كه گالري‌ها پس مي‌زنند؛ مرز نازكي اين وسط وجود دارد كه اين نوع عكاسي به سمت ذهنيت‌گرايي تصويرسازان نرود و نگاه عكاسانه در آن وجود داشته باشد. در نمايشگاه خانم نظري هم خيلي تلاش كرديم كه اين مرز ظريف را حفظ كنيم به طوري كه هم اين نگاه ذهنيت‌گرا در كارها باشد هم عينيت‌گرايي عكاسي رعايت شود و در كارها بيايد. من تا يك جايي به گالري‌ها حق مي‌دهم كه از اين شاخه عكاسي حمايت نكنند چون تكليفش در ايران هنوز مشخص نشده، مثلا خيلي‌ها آمدند و تصويرگونه، مانند تصويرسازي كار كردند. كسي هم نيامد تعريف درستي از اين شاخه ارايه كند با اينكه افرادي بودند كه لااقل در دانشگاه مي‌توانستند اينها را به هنرجوها ياد بدهند. الان فضا باز شده و كارهاي كلاژگونه‌تر بيرون مي‌آيند و ديده مي‌شوند.

فتومونتاژ به طور كلي اصلا با چه شاخصه‌هايي براي شما مهم شد و جذابيت پيدا كرد؟

بخشي از آن به تحصيلات من برمي‌گردد. من در مقطع كارشناسي گرافيك خواندم و در مقطع كارشناسي‌ارشد، عكاسي. آشنايي با نرم‌افزارهاي مختلف و خود چندبعدي بودن و گستردگي رشته گرافيك كه باعث مي‌شد هم نرم‌افزار بدانيم، هم عكاسي و هم مثلا طراحي جلد، دست من را در فعاليت‌هاي بعدي خيلي باز كرد. با اينكه در ابتدا نمي‌خواستم در دانشگاه گرافيك بخوانم ولي خوشحالم كه عكاسي نخواندم كه ذهنم را تك‌بعدي بار بياورد. اين تك‌بعدي شدن مغز را در دوران كارشناسي‌ارشد تجربه كردم.

اصلا گويا در شرح درس رشته عكاسي در دانشگاه‌ها، تا ترم‌هاي بالا فقط با نگاتيو كار مي‌كنند و به ‌صورت آنالوگ.

بله‌ فقط نگاتيو و يك سري دوربين‌هاي خاص. آن اوايل خيلي حسرت مي‌خوردم كه چرا عكاسي قبول نشدم ولي حالا مي‌فهمم چه اتفاق خوبي برايم افتاد و به ‌نوعي در اين زمينه شانس آوردم كه در رشته عكاسي قبول نشدم. در آن صورت ففط يك تكنسين مي‌شدم كه چيزي از مفاهيم نمي‌داند. متاسفم كه اين را مي‌گويم و وضعيت دانشگاه‌ها به اين شكل است. البته به اين معني نيست كه همه‌ فارغ‌التحصيلان دچار اين اتفاق مي‌شوند. مثلا در دهه 70 خانم قديريان از دانشگاه آزاد بيرون آمده اما نسل‌هاي جديد گرايش‌هاي انتزاعي و خاصي پيدا كرده‌اند. مثلا حالا بچه‌هاي دانشگاه تهران شاگردان مهران مهاجري هستند و در بين‌شان به ‌نوعي يك مهران مهاجري رواج پيدا كرده است. خودم يادم مي‌آيد كه با پيچ و خم‌هاي فراواني اين راه را طي كردم، اصلا اول كار با عكاسي مستند شروع كردم و اولين جايزه‌ام هم براي عكاسي مستند بوده. بعد كم‌كم به اين سمت رفتم كه در كارها دست‌كاري كنم و رفته‌ رفته فضاي ذهني خودم را در عكاسي بسازم.

با اين‌ حال، به ‌نظر مي‌رسد نسل‌هاي جديدتر گرايش بيشتري به مدياهاي نو داشته ‌باشند و خب همين مساله رقابت و فعاليت در اين عرصه را احتمالا گسترده‌تر مي‌كند.

صددرصد؛ اصلا الان مرزي هم وجود ندارد كه من بگويم فقط فتومونتاژ كار مي‌كنم. مثلا من در نمايشگاه قبلي سعي كردم ويديو به كارم اضافه كنم، در كنار كارم از چيدمان استفاده كنم و... مي‌شود هنرها را با هم تلفيق كرد و هنر به‌روزتري ارايه داد. شايد چند سال پيش مي‌گفتم فقط فتومونتاژ و حالا هم وقت زيادي از من مي‌گيرد اما اگر بخواهم جايي كار ارايه دهم سعي مي‌كنم خيلي تك‌بعدي به داستان نگاه نكنم.

و باز درباره نمايشگاه كاترين نظري؛ عنوان مواجهه چطور شكل گرفت؟

اولين كاري كه در اين فضا از ايشان ديدم به سال پيش برمي‌گردد كه در حاشيه برگزاري يك نمايشگاه گروهي بود. يك فرم بود از زني كه در يك فضاي بيرون شهري روي صندلي نشسته بود و يك تانكي كه رو به زن بود. تقابل بين آن تانك و زني كه روبه‌رويش نشسته به ‌نظرم جالب بود و از فضاي كاري‌اش خوشم آمد. فضاي گرگ و ميش در كارش برايم جالب بود. آنجا به او گفتم كه خوب است اين كار را گسترش بدهيم و به شكل يك پروژه دربياريم. بعد هم با صحبت‌هايي كه با گالري كرديم گفتند اگر خودت كيوريت نمايشگاه را انجام دهي ما اين وقت را به خانم نظري مي‌دهيم كه نمايشگاهش را بگذارد. براي من هم تصميم سختي بود، چون فكر مي‌كردم پس فردا هر اتفاق خوب يا بدي بيفتد سمت من برمي‌گردد اما به توانايي‌هاي خانم نظري مشرف بودم. تلاش كرديم فضايي شخصي بسازيم كه تقابل ميان قدرت مسلط و زن را نشان بدهد. كارها در ادامه به خسران رفتن زن را نشان مي‌داد كه خود من سعي كردم خيلي اين اتفاق نيفتد و قدرت و زنانگي را در كارها ببينيم، چيزي شبيه دوئل كه شايد قهرماني هم در پايان نداشته ‌باشد و هر دو رنجي به همراه ببرند. قصدمان نشان دادن ضعف از سمت زن نبود، تا برداشت مخاطب چه باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون