برخيز و اول بكش (258)
فصل بيست و پنجم
«سر آيش را براي ما بياوريد»
21 عمليات كشتن هدفمند
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
نصرالله خواهان انتقام شد و حزبالله يك بار ديگر با پرتاب راكت به شمال اسراييل واكنش نشان داد. يك جوان 17 ساله كه در ساحل قدم ميزد صداي آژير را نشنيد و با برخورد راكت كشته شد. با همه اين احوال، همان طور كه لوين و كوهن پيشبيني ميكردند، حزبالله اين رخداد را يك موضوع داخلي در نظر گرفته بود و سعي نكرد كه انتقام ريدا را فراتر از خاورميانه بگيرد.عمليات گولدن بهيو مدلي شد براي حملات اضافي به ديگر افسران رده ميانه. اما مشي گولدن بهيو تنها مشياي نبود كه به كار گرفته شد. در موارد ديگر، ايگوز يا يك واحد ديگر، شبانه بمبي را در يك خودرو مورد هدف يا در مسيري كه انتظار ميرفت برود، كار ميگذاشتند كه سپس توسط يك هواپيما يا يك مراقبي كه منتظر بود آن را منفجر ميكردند. در همين حال، لوين و كوهن در حال بازسازي شبكههاي فرماندهي و كنترل كشتنهاي هدفمند بودند – اينكه چه كسي در مورد اهداف تصميم بگيرد و چه كسي دستور نهايي را صادر كند. اين يك موضوع مهم بود. تا آن موقع، تمامي برگههاي قرمز براي «درمان منفي» را بايد به «واراش» يا كميته سران آژانسهاي اطلاعاتي كه رياست آن با مدير موساد بود، گزارش ميدادند. سپس آنها بايد در بالاترين سطح غيرنظامي كه توسط شخص نخستوزير امضا ميشد كه غالبا پيش از تصميمگيري به وزراي ديگر سپرده ميشد، به تاييد ميرسيد.از آنجا كه ريسك بالاي برخورد ديپلماتيك در زمان شكست عمليات وجود داشت، هر برگه قرمز نيازمند زمان بيشتري بود و غالبا هم بدون تصويب به پايان ميرسيد.لوين و كوهن با استفاده هوشمندانه از زبان معاني از اين پروسه اجتناب كردند. در لبنان، كشتن هدفمند ديگر يك ترور نبود بلكه يك «پيشگيري» بود. در ظاهر آنها نيازمند بررسي آنچنان دقيق و موشكافانه نبود، هر چند كه دادن اختيارات به رييس ستاد هنوز لازم و ضروري بود.در آن زمان، اين دور زدن كاري سيستم، مشكلآفرين ديده نشد. رابين كه هم در نقش نخستوزير بود و هم وزير دفاع به ليپكين شاهك، رييس ستاد، اطمينان داشت و همين قدر كه طي جلسات هفتگي عمليات در دفتر وزير دفاع، مطلع ميشد، راضي بود. با همه اين احوال به گفته يك افسر سابق فرمانده شمالي، «يك عطف به ماسبقي درست شد كه طبق آن عمليات ترور بايد قبل از اجرا به تاييد يك بدنه پايينتر برسد.» به عبارت ديگر كشتن يك فرد ديگر نيازمند تاييد نخستوزير نبود. ديگر ترديدي وجود نداشت كه روشهاي تازه نافذ شده بودند. بعد از سالها نااميدي در منطقه امنيتي، ايدياف يك سيستم كامل از كشتنهاي هدفمند ساخت، جمع آوري سريع اطلاعات و تبديل آن به عمليات. طي دو سال و نيم، جوخههاي ايدياف، 27 عمليات كشتن هدفمند را به اجرا درآوردند كه عمده آنها عليه افراد حزبالله بود، و 21 عمليات آن موفقيتآميز بود.
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه