رونق ناوگان هوايي و ريلي راه نجات گردشگري سيستان و بلوچستان است
تو كوتاه بگزين شگفتي ببين
نيلوفر رسولي
كيكاووس، «جهانجوي خستهجگر» گرفتار است و در بند. سوي زابلستان به «نزديك دستان و رستم» درود ميفرستد و نزد آنها ابراز پشيماني ميكند. زال كه اين خبر را ميشنود از رستم ميخواهد به داد كيكاووس برسد. از زابلستان تا مازندران راه دراز است و پرخطر. رستم به نقل از زال ميگويد براي گذر از اين راه دراز و صعب دو چاره هست. راه اول راهي است كه كيكاووس از آن رفت و گرفتار شد، راهي «پر از ديو و شير و پرتيرگي.» اما زال از رستم ميخواهد: «تو كوتاه بگزين، شگفتي ببين.» رستم براي سفر بايد راهي كوتاه را انتخاب كند و زير سايه جهانآفرين سالم به مقصد برسد؛ راه كوتاهي كه گرچه به رنج ميگذرد اما رستم در آن شگفتي خواهد ديد.
از زمان اسطورهها تا الان
حالا آن زابلستان و آن مازندران دستخوش تغييرات بسياري شدهاند ولي آنچه از زمان اسطورهها تا كنون شباهت خود را در اين دو مقصد حفظ كرده فاصله بسيار است. ولي همچنان دو مسير كوتاه و طولاني وجود دارد. مسير طولاني و مسير كوتاهي كه اگر انتخاب شود، شگفتي ديده خواهد شد. اين راه كوتاه هواپيماست. راهي كه شايد ديگر ديو و شير در خود نداشته باشد و افراد با بستن كمربند هواپيما با خيالي نسبتا آسوده به سرمنزل مقصود برسند، اما چشمهايي كه به قيمت اين بليتها بيفتند خيره باقي خواهند ماند. بليتهايي از 400 تا 700 و حتي 900 هزارتومان، آن هم تنها براي يك مسير رفت از تهران به چابهار. يعني براي رفت و برگشت از پايتخت به چابهار چيزي حدود 2 ميليون تومان براي هزينههاي رفتوآمد لازم است. حال اگر از راهي كه كيكاووس رفت برويم و براي ديدن شگفتي به راه طولانيتر متوسل شويم، حدود 400 هزار تومان هزينه رفتوبرگشت با قطار را بايد بپردازي، راهي كه با احتساب زمان رفت و برگشت در قطار به چيزي حدود 40 ساعت خواهد رسيد. ديو و شير اين راه هم غياب مراكز خدماتي در استان سيستان و بلوچستان است. البته اين راه دوم ما را تنها ميگذارد زيرا خطوط ريلي در اين ايستگاه به عنوان نقطه آخر تمام ميشوند و چند صد كيلومتر ديگر هم راه جادهاي ميماند تا چابهار. در اين ميان هم اگر كسي با اتومبيل شخصي به اين استان رازآلود و كهن سفر كند، بدون كارت، بنزيني نخواهد داشت. حال اگر اهالي زابلستان كنوني رفيق شفيقي داشتند كه ميخواستند از پايتخت به زابلستان سفر كنند و عجايب اين مرز و بوم را ببينند، چاره چه بود؟ حدود دو ميليون تومان هزينه راه كوتاه يا به جان خريدن سختيها و دشواريهاي راه بلند و فرساينده؟ آيا در اين شرايط رغبتي براي ديدن كوهخواجه و هامون اثيري پيدا ميشود؟ آيا با جيب خالي كه توان پرداخت هزينه هواپيما را ندارد ميتوانست به وعدههاي مسوولان دل خوش كند تا براي خريد ارزان و در سال سيستان و بلوچستان به اين منطقه سفر كند؟ پاسخ اين سوال را محمدباسط درازهي، نماينده مجلس دهم به «اعتماد» ميدهد: «عمق محروميت آنقدر بالا است كه در استاني به اين پهناوري اين كارها به تنهايي ديده نميشوند.»
سرزمين باستاني اسير ديوهاي بيبرنامگي
«اما متاسفانه». اين جمله ربطي است كه دو واقعيت را به هم وصل ميكند: ظرفيتهاي فوقالعاده استان سيستان و بلوچستان و وعدهها و برنامههاي محقق نشده. اين «اما متاسفانه» تنها در صحبتهاي مسوولان يا مردم پيدا نميشود بلكه نگاهي به مقالات علمي و دانشگاهي هم نشان ميدهد كه «اما متاسفانه» پاي ثابت هر بررسي و صحبتي است كه از تقابل ظرفيتهاي گردشگري و امكانات و زيرساختهاي موجود ميگويد. « اما متاسفانه با وجود پتانسيلهاي متعدد نتوانست به جايگاه واقعي خود در گردشگري دست پيدا كند.» اين جمله نتيجه مقالهاي علمي با عنوان «مطالعات در ارزيابي عوامل موثر در توسعه صنعت گردشگري منطقه آزاد چابهار با بهرهگيري از روش فرآيند تحليل شبكهاي» نوشته سعيده زرآبادي و بهار عبدالله و منتشر شده در نشريه انجمن علمي معماري و شهرسازي ايران است. زرآبادي و عبدالله نشان ميدهند منطقه آزاد چابهار با وجود توانمنديهاي بالقوه فراوان در جذب گردشگران داخلي و خارجي و با وجود اينكه به عنوان يكي از قطبهاي مهم گردشگري استان سيستان و بلوچستان شناخته شده است، به دلايل مشكلات زيرساختي در جذب گردشگران موفق نبوده است. اما ابعاد ناكامي طرح منطقه آزاد چابهار كه از سال 1363 توسط دفتربرنامهريزي سازمان برنامه و بودجه شكل گرفت و سال 1371 رسما افتتاح شد تنها به مرزهاي كشوري محدود نميشود. مهدي كاظمي در مقاله «تحليل ادراك شهروندان زاهداني در توسعه گردشگري چابهار» مينويسد چابهار نه تنها در جذب گردشگر كشوري بلكه در جذب گردشگر استاني هم ناكام مانده است. به نوشته كاظمي، با اينكه اهداف ايجاد منطقه آزاد چابهار از ابتدا اشتغالزايي، جذب سرمايهگذاري خارجي، كسب درآمد ارزي، صادرات و پردازش كالا بوده است اما طي دوران فعاليت اين منطقه، افت وخيز در سرمايهگذاريهاي صنعتي و درآمدهاي ارزي، موجب شده است كه در اين منطقه تمايل به سرمايهگذاري در بخشهاي خدماتي و جذب گردشگر بيشتر از ساير گزينهها باشد. اما بهرغم ظرفيت بالاي جذب گردشگر در اين منطقه، عواملي چون «فقدان برنامه مناسب، كمبود تاسيسات و تجهيزات لازم، عدم اطلاع گردشگران و عدم سرمايهگذاري بخش خصوصي در اين منطقه» عواملي هستند كه طبق اين مقاله باعث بيرونق ماندن همين طرحهاي گردشگري نيز شدهاند. با اينكه سال 1396 به دستور «زهرا احمديپور»، رييس وقت سازمان ميراثفرهنگي «سال سفر به سيستان و بلوچستان» نامگذاري شد، اما اعداد و ارقام سازمان آمار نشان ميدهد اين نامگذاريها جز در محدوده زماني خود، دامنه تاثيرگذاري چنداني ندارند. طبق «نتايج آمارگيري از گردشگران ملي» در سالهاي 1395، 1396 و 1397 هيچكدام از شهرهاي استان سيستانوبلوچستان جايگاهي در ميان 20 شهر پرمسافر كشور ندارند. طبق گزارش اين سه سالنامه، تعداد گردشگراني كه به استان سيستان و بلوچستان سفر كردند 1ميليون و 816هزارو 165 نفر در سال 1395، 2ميليون و 145هزار و 274 نفردر سال 1396 و يك ميليون و 700هزار و 47نفر در سال 1397 بوده است. همين ارقام خود نشان ميدهند كه شايد در سال 1396 شاهد افزايش چشمگيري در تعداد گردشگراني باشيم كه به استان سيستان و بلوچستان سفر كردهاند، اما همين آمار در سال بعد با نزول چشمگير همراه است، اين صعود و نزول نشان ميدهد كه تا زيرساختها در نظر گرفته و امكانات ساخته و تحويل گردشگران داده نشوند، شايد با تبليغات بتوان اعداد را در سالنامههاي آماري براي بازه موقتي بالا برد، اما برد تاثيرگذاري آن جز تا زمان تبليغات دوامي نخواهد داشت. اما اين زيرساختهايي كه سد بزرگ توسعه صنعت گردشگري استان سيستان و بلوچستان هستند، كدامند؟
ضعف ناوگان هوايي و ريلي
بلاي جان گردشگري
«يكي از عوامل مهمي كه صنعت گردشگري را معجوج و معلول ميكند صنعت هوايي و صنعت ريلي است.» اين جمله را محمد باسط درازهي، نماينده مردم سراوان، سيب و سوران و مهرستان در مجلس دهم شوراي اسلامي و در پاسخ به «اعتماد» ميگويد. درازهي با اشاره به ظرفيتهاي فوقالعاده گردشگري در سواحل نيلگون مكران به ضعف در زيرساختهاي استان در زمينه حملونقل اشاره ميكند: «در استان سيستان و بلوچستان بعد مسافتها بسيار بالا است و افرادي كه بخواهند از خدمات هوايي استفاده كنند بايد هزينه بسيار بالايي را بپردازند چنانكه سفر هوايي به برخي كشورهاي همسايه ارزانتر از سفر به سيستان و بلوچستان ميشود.» اما درازهي جز قيمت بالاي بليتهاي هواپيمايي كه آن را در كل كشور نگرانكننده ميخواند، به نقش زيرساختهاي ريلي هم اشاره ميكند و ميگويد: «مساله ديگر بحث زيرساختهاي ريلي است. با اينكه طرح راهآهن سراوان و چابهار مصوب است اما دولت كار را به كندي پيش ميبرد و اين شاخصي است كه گردشگري را ضعيف ميكند.» اين در حالي است كه «احمد علي موهبتي»، استاندار سيستان و بلوچستان سال گذشته در گفتوگو با «اعتماد» و در پاسخ اين پرسش كه «ريلگذاري معطل چيست؟» و «چرا موانع پيش روي آن را نميتوان برداشت» پاسخ داده بود: «در حوزه توافق و دريافت اعتبار است. در يك كلام پول ميخواهد. » همين كمبود بودجه باعث شده است تا به نقل از اين گفتوگو، در مجموع 740 كيلومتر راهآهن يا به عبارتي فقط 26 تا 37 درصد پيشرفت داشته باشد. درازهي معتقد است دولت بايد مشوقهايي را براي خطوط هوايي تعريف كند تا آنها بتوانند با دريافت يارانههايي از دولت و خدمات تشويقي قيمت بليتهاي خود را پايين بياورند تا همين امر بتواند در رونق گردشگري استان موثر واقع شود. اما وضعيت ناوگان هوايي در اين استان به توجه گستردهتر دولت نياز دارد. به نقل از موهبتي، «سه فرودگاه زابل، ايرانشهر و سراوان بعد از انقلاب اسلامي كار شدهاند ولي به دليل آنكه ايرلاين مشخصي ندارند كه به صورت بيس در آن مستقر شوند عملا نتوانستهاند رونق داشته باشند.» اين در حالي است كه از سال 1393 مصوب شده است تا در منطقه آزاد چابهار فرودگاه بينالمللي احداث شود؛ مصوبهاي كه تاكنون به مرحله اجرا نرسيده است. در خصوص اين مصوبههاي بيسرانجام وبودجههاي ناكافي درازهي ميگويد: «دولت آن تمركز و توجهي را كه بايد به سيستان و بلوچستان بكند، نكرده است.» با اينكه به نظر درازهي در دو سه سال اخير از لحاظ گردشگري استان سيستان و بلوچستان پيشرفتهاي قابلتوجهي كرده است اما به نظرش اين اقدامات به تنهايي كافي نيستند زيرا «عمق محروميت آنقدر بالا است كه در استاني به اين پهناوري اين كارها به تنهايي ديده نميشوند. در واقع ظرفيت و شاخصهها و امتيازهاي استان بسيار بالاتر از اين حرفها است.»
دستشويي و بنزين: دو معضل گردشگران
«خريد ارزان»، «گردشگران خريد» و «زنجيره تامين» عناويني از برنامههاي سازمان ميراث فرهنگي براي رونق گردشگري در استان سيستان و بلوچستان هستند، برنامههايي كه در سفر مونسان، رييس سازمان ميراث فرهنگي به اين استان در همين مردادماه مطرح شدند. به گفته لاريجاني، مديركل بازاريابي و تبليغات گردشگري كشور، برنامهاي رويايي براي جنوب شرق ايران طراحي نشده است، اين برنامه قرار است طي يك سال و به صورت ضربتي استان سيستان و بلوچستان را به يكي از شاخصترين مقاصد گردشگري بدل كند. در ميان برنامههايي كه ميخواهند گردشگران اين استان را به سوي خريد و مصرف هر چه بيشتر سوق دهند، آنچه در ميان اين برنامهها چندان جايي ندارد، توجه به مسائل هرچند جزئي اما مهم بهداشتي و خدماتي گردشگران است: يعني بنزين و دستشويي. «فاصله در استان خيلي زياد است و ميان راه چندان خبري از مراكز خدماتي و استراحتگاهي نيست، دستشويي هم بهندرت در كنار موزهها و آثار باستاني ديده ميشود.» علي باراني، كارشناس ارشد مرمت و گردشگري با گفتن اين جمله تاكيد ميكند آن چيزي كه گردشگران در وهله اول ميخواهند، آسودگي خيال از بودن سادهترين امكانات رفاهي در جادههاست. باراني كه خود اين روزها در حال احداث مركز بومگردي در زابل است در گفتوگو با «اعتماد» ميگويد: «من تورهاي زيادي را از تهران به سيستان بردهام، ديگر كليشهاي به نام ناامني در شهرهاي استان به گوشم نميخورد، حتي بعضيها ميگويند زابل و چابهار و ايرانشهر از شهرهاي خودشان امنيت بيشتري دارند، مشكلات سفر به استان ما ديگر امنيت نيست.» تردد اتومبيلهاي حامل سوخت و تصادف آنها با خودروهاي شخصي به نظر باراني تنها نكته منفي در امنيت جادهاي اين استان است و از آن مهمتر، معضل كارت سوخت: «گردشگراني كه با اتومبيل به استان سفر ميكنند خبر ندارند كه اينجا بايد با كارت سوخت بنزين بگيرند. بدون كارت ميآيند و سر همين مساله به مشكل ميخورند.» باراني اما معتقد است اگر زيرساختهاي حملونقل استان سامان بگيرد، اگر مردم بتوانند از تبريز و مشهد و تهران و رشت با هواپيماي ارزانتري به سيستان بيايند، تجربهاي شيرين و دلنشين خواهند داشت: «مردم نميدانند كه اگر به سيستان سفر كنند نيازي به اقامت در هتل ندارند. مردم ما مهمانان را به خانههاي خود دعوت ميكنند. اگر به جاي تبليغ فروشگاههاي تجاري روي همين خصيصه مردم سيستان تبليغ ميشد قطعا مردم بيشتري براي گردش به استان ما ميآمدند.»