پزشكان ميآيند يا ميروند؟
نمايندگاني كه طرح افزايش ظرفيت پذيرش در رشتههاي علوم پزشكي را تدوين و امضا كردند جز موضوع كمبود پزشك، يك مساله ديگر را هم در نظر داشتند: «انتقال به داخل دانشجويان علوم پزشكي». يوسف داودي، از طراحان اين طرح دوفوريتي در همان نيمههاي مرداد كه در مورد ارايه اين طرح در مجلس صحبت كرد، گفت كه در صورت تصويب طرح دانشجوياني كه به خاطر موفق نشدن در گذر از سد كنكور روانه كشورهاي ديگر شدند، به ايران برميگردند و همينجا ادامه تحصيل خواهند داد. اما سوي ديگر اين پيشبيني خوشبينانه شرايط موجود در حوزه پزشكي كشور است كه عباس كاميابي، رييس انجمن پزشكان عمومي ايران در موردش هشدار داده است: «بنا بر اطلاعات موجود، هزاران پزشك عمومي و متخصص ايراني در كشورهايي مثل كانادا، آلمان و... در صف ورود به بازار كار قرار دارند، در شرايطي كه هزينه تمام شده براي تربيت هر پزشك عمومي در كشور بين ۶۰۰ ميليون تا يك ميليارد تومان برآورد ميشود، به نظر ميرسد اگر هم ميخواهيم بدون بررسي عوامل اين فرار پزشكان از ايران، بر گسترش آموزش پزشكي اصرار داشته باشيم، بودجه اين كار را بايد از كانادا و كشورهاي اروپايي دريافت كنيم.» كاميابي درست پس از صحبتهاي داودي بود كه به ايسنا گفت: بايد بپذيريم اگر مشكلي وجود دارد، راهحل آن تصميمات خلقالساعه و كارشناسي نشده نيست. كاميابي با اشاره به سياستگذاريهاي نادرست در حوزه بهداشت و درمان توضيح داده است كه وقتي در مورد كمبود پزشك حرف ميزنيم بايد بدانيم دقيقا در مورد چه حرف ميزنيم. او به توزيع ناعادلانه پزشك و شرايط كار پزشكان در مناطق دوردست هم اشاره كرد و گفت: «در توزيع جغرافيايي پزشك هم به صورت علمي و عادلانه رفتار نميشود و همكاراني كه در نقاط دوردست و گاه در شرايط بسيار سخت خدمت ميكنند، با بيشترين محدوديتها، مشكلات و متاسفانه حتي بيحرمتيها و ناامنيها روبهرو هستند.» علاوه بر موضع توزيع ناعادلانه و اوج گرفتن ميزان مهاجرت پزشكان عمومي و متخصص به كشورهاي ديگر، يكي از دغدغههاي موجود در مورد رشتههاي پزشكي ميزان سهميههايي است كه از طرق مختلف وارد اين رشتهها ميشوند. حدود ۶۰ درصد از ورودي دانشگاههاي پزشكي با سهميه وارد سيستم پزشكي ميشوند و شايد تصميمگيري در مورد افزايش ظرفيت بدون اينكه نگراني موجود در مورد نحوه جذب دانشجو برطرف شده باشد چندان معقول به نظر نرسد.