ادامه از صفحه اول
تحول منفي در مواضع اروپا
ماكرون حداقل ميتوانست نشست سهجانبه را به بعد از ملاقات با روحاني در روز بعد (سهشنبه) و شنيدن نظرات او موكول كند. علاوه بر آنچه در بيانيه سهجانبه آمده، به نظر ميرسد كه در اين مقطع ماكرون نيز در حال بررسي ماندن يا ترك برجام است. او از حمله به آرامكو به عنوان «عامل تغيير بازي» ياد كرده و نيز گفته «من تعلق خاطر خاصي به برجام ندارم.» فاصله گرفتن جدي و قطعي بوريس جانسون، نخستوزير انگليس، از برجام را ميتوان به عنوان فاكتور مهم ديگري وارد اين معادله كرد. او ساعاتي قبل از نشست سهجانبه به NBC گفته بود كه برجام «توافق بدي است و داراي اشكالات خيلي خيلي زيادي است.» او از ترامپ به عنوان كسي كه ميتواند برجام را مورد مذاكره مجدد قرار دهد، ياد كرده و گفته بود كه لازم است كه همه «در فكر يك توافق جايگزين باشند» و ترامپ كسي است كه ميتواند توافق بهتري به دست آورد. هر چند اين مواضع با بخشي از بيانيه سهجانبه در مورد برجام در تناقض است، اما به هر حال جانسون اكنون نخستين رهبر اروپايي است كه علنا نظرات ترامپ در مورد برجام را تاييد كرده است. فعال شدن مجدد تندروهايي مانند پمپئو تحريم بانك مركزي ذيل اتهام تروريسم كه به بخت هر نوع مذاكره لطمه جدي زده، درخواست امريكا از شوراي امنيت براي تحريم تسليحاتي ايران بعد از منقضي شدن تحريم جاري در يك سال آينده و نيز فعال شدن مجدد امريكا براي سر هم كردن ائتلاف حفاظت دريايي از ديگر تحولات روزهاي اخير است. ايران طي چند ماه گذشته تلاش كرده تا از طريق كاهش تعهدات خود ذيل برجام اروپا را در برابر دورنماي ترسناك فروپاشي برجام قرار دهد. تحركات جديد اروپا حاكي است كه آنها متاسفانه در جهت نادرستي در حال حركتند و نسبت به عواقب تنشزاي تضعيف برجام براي منطقه و براي خود كه در جوار خاورميانه قرار دارند، بيتوجهند. شايد بتوان مهمترين دستاورد برجام را نه تعليق تحريمها، بلكه توقف روند امنيتيسازي و منتفي كردن ائتلاف بينالمللي عليه ايران دانست. اميد است سه كشور اروپايي در حال گام نهادن در راهي كه قبلا آزموده شده و حاصلي بهبار نياورده، نباشند. آنها بايد توجه داشته باشند كه ايران امروز قويتر از دورهاي است كه به انعقاد برجام انجاميد و به همين نسبت افزايش تنش در منطقه بيش از پيش ميتواند براي همه به ويژه اروپا خطرناك باشد.
استفاده از فرصت نيويورك
به اين جهت ادامه مواضع عقلاني از سوي دستگاه ديپلماسي كشور ميتواند توطئهها و ترفندهاي كشورهايي مانند عربستان را عقيم بگذارد. امروزه موضعگيريهاي ضدونقيض ترامپ و دولت او باعث شده است كه دستگاه ديپلماسي ايران بهتر بتواند به اين تناقضها بپردازد و در سازمان ملل با زباني منطقيتر سخن بگويد و مواضع جنگطلبانه دولت ترامپ را افشا كند. حذف بولتون از دستگاه سياستورزي امريكا باعث سردرگمي بيشتر در دولتمردان امريكايي شده است. با اينكه تفاوت آنچناني هم بين بولتون و جايگزينش در سياستهاي امريكا نميتوان متصور بود اما به هرحال اغلب كارشناسان سياسي از افراطيگري و ضدايراني بودن بي محاباي بولتون تصوراتي ديگر دارند و چه بسا با اتكا به نبود او بتوان مقابله هوشمندانهتري با دولت ترامپ داشت. از هيات ايراني خصوصا دكتر روحاني و دكتر ظريف انتظار ميرود كه با حضوري مقتدرانه در مجمع سالانه سازمان ملل متحد، از اين فرصت براي افشاي سياستهاي جنگافروزانه ترامپ و دولت امريكا و تنوير افكار عمومي دنيا استفاده كنند و نمايندگان ديگر كشورها و رسانههاي جهان را بيش از پيش در اين مورد آگاه سازند. ايران امسال ميتواند با استفاده از رايزني با ديگر كشورها خصوصا اروپاييها، فرصتي را جهت ارايه راهكارهاي صلحطلبانه و عملي براي حل چالشها و مشكلات منطقه و جهان ارايه كند. با اين تمهيد كشورهاي ديگر به ماهيت جنگافروزانه ترامپ و دولتش وقوف بيشتري يافته و مواضع عقلاني و همراه با تدبير ايران برايشان روشنتر خواهد شد.
ختم همه راهها به صلح
هدف بن سلمان از پشتيباني از اصلاحات تنها و تنها به دست آوردن يك وجهه بينالمللي براي پادشاه شدن است و بس. با وجود اينكه عربستان، گاو شيري دولت ترامپ شده است اما حركتش در اصرار براي سپردن مسير خصوصيسازي آرامكو به بورس انگليس نوعي نافرماني در مقابل سياستهاي منفعتطلبانه ترامپ به حساب ميآيد. اين را هم در نظر بگيريد كه در اين سالهاي آخر امپراتوري نفت به عنوان يك كالاي استراتژيك، يك اوپك تشكيل شده از توليدكنندگان نيمبند بهتر از اوپكي است كه در آن عربستاني با بيش از 10 ميليون توليد حضور دارد. همه اين حرفها نتيجهاش ميشود اينكه وقتي يمنيها با يك عمليات نيمي از توليد عربستان را دود ميكنند و به هوا ميفرستند و انگشت اتهام غرب به سوي ايران نشانه ميرود، اولين كسي كه پشت عربستان را خالي ميكند، دونالد ترامپ است. چرا بايد دست به قماري بزند كه ممكن است، هزينههاي بسيار برايش به ارمغان آورد؟ حال و روز عربستان با اين همه سلاح و تكنولوژي نظامي پيشرفته كه بدون حمايت امريكا حتي قادر نيست از آنها استفاده كند دقيقا حال و روز ضربالمثلي است كه ميگويد، باركش اگر يك گوني اسلحه هم بارش باشد به تنهايي از پس شير برنميآيد. به بيان بسيار ساده تنها راه سعادت همه كشورهاي منطقه خصوصا صادركنندگان نفت و گاز تنها و تنها از ميان برقراري صلح پايدار ميگذرد، جنگ بين كشورهاي مسلمان با هر گرايش و مذهبي تنها و تنها، ابرقدرتها و توليدكنندگان سلاح را خشنود ميكند، اگرچه تفاوتهاي بنياديني در ايدئولوژيهاي مختلف رايج در اسلام وجود دارد اما كشورهاي منطقه كه تقريبا همگي توليدكننده نفت نيز هستند، ميتوانند به متحدان استراتژيك و ايدئولوژيك يكديگر تبديل شده و راه را بر ماجراجوييهاي حزبي غرب مسدود كنند.