بهترين بازيكن به انتخاب اكثريت
علي كربلايي
هر سال چندين نهاد و نشريه اقدام به انتخاب و معرفي بهترين بازيكن سال فوتبال جهان ميكنند و هر يك در حد خودشان اعتباري دارند. توپ طلاي فرانس فوتبال، معتبرترين اين جايزههاست و بعد از آن جايزه The best فيفا بين اهالي فوتبال قابل استناد است. اما موضوعي كه وجود دارد، اعتراضات بسيار به انتخاب بهترين بازيكن سال است. سالهاي كمي بوده كه انتخاب بهترين بازيكن سال توسط فرانس فوتبال يا فيفا، از سوي طيف وسيعي از رسانهها و هواداران فوتبال مورد انتقاد قرار نگرفته باشد. از نظر نگارنده، دليل اين اعتراضها، درك نكردن چنين جوايزي است. گويا اغلب مردم از ساز و كار انتخاب بهترين بازيكن سال آگاه نيستند و اگر هم آگاهند، از نفس چنين انتخابهايي خبر ندارند.
انتخاب بهترين بازيكن سال بر اساس يك فرمول كاملا دموكراتيك و شفاف صورت ميگيرد و حتي فرض اينكه حق كسي در اين ميان ضايع شود، محال است. در واقع انتخاب بهترين بازيكن سال، چيزي شبيه به انتخاب رييسجمهور است. ممكن است شما به يك نامزد بسيار علاقهمند باشيد و او را مستحق عنوان رياستجمهوري بدانيد؛ اما اكثريت نظر ديگري داشته باشند و فرد ديگري به عنوان رييسجمهور معرفي شود. آيا حق آن كانديدايي كه مدنظر شما بود، ضايع شده است؟ به نظر ميرسد پاسخ اكثر مردم به اين سوال «خير» باشد، چراكه با فرآيند انتخاب رييسجمهور آگاهند و درك ميكنند كه ممكن است نظر اكثريت چيزي جز نظر آنها باشد. حتي در صورتي كه كانديداي مورد نظر شما از طرف اكثريت انتخاب نشود، شما «اشتباه» نكردهايد كه به آن كانديدا علاقهمند بوديد و به او راي دادهايد. شما همچنان نظرتان ميتواند بر اين باشد كه او فرد بهتري بوده و بايد رييسجمهور ميشد. در مورد بهترين بازيكن سال هم همين است. تمام كاپيتانها و مربيهاي تيمهاي ملي جهان به علاوه تعدادي از ژورناليستها، با آراي خودشان بهترين بازيكن سال را انتخاب ميكنند. ميتوان به راحتي اين موضوع را پذيرفت كه شايستهترين نمايندگان براي چنين رايگيرياي همين افراد باشند و اين موضوع را هم ميتوان پذيرفت كه ميانگين شعور و فهم فوتبالي افرادي كه حق راي دارند، از ميانگين شعور و فهم فوتبالي تمام فوتباليها اعم از فوتباليست، مربي و هوادار بيشتر است. زماني كه اين موضوع را بپذيريم، درك اين موضوع برايمان راحتتر ميشود كه اگر كسي مثل اسنايدر، اينيستا، فندايك يا بوفون به توپ طلا نميرسند، حقشان خورده نشده، تنها به نظر «اكثريت» اينها بهترين نبودند. اغلب كساني كه برنده توپ طلا يا جايزه فيفا ميشوند، حتي نزديك به 50درصد آرا را هم به دست نميآورند و با اكثريت مطلق انتخاب نميشوند، تنها از ديگر نامزدها بيشتر راي آوردهاند. با دانستن اين واقعيتها، ميتوانيم سادهتر اين موضوع را بپذيريم كه اگر اين فصل از نظر ما ويرجيل فندايك يا آليسون گزينههاي بهتري بودهاند، هنوز هم ميتوانند به نظر ما بازيكن سال باشند و اين نظر «اشتباه» نيست؛ بلكه تنها نظر اكثريت نيست.
انتخاب بهترين بازيكن سال از نظر فيفا، يك فرآيند كاملا دموكراتيك است كه مثل تمام فرآيندهاي دموكراتيك ديگر، مشكلات خودش را هم به وجود ميآورد. جايزه توپ طلا به اين دليل معتبر است كه فوتبالنويسها و سردبيران رسانههاي معتبر براي انتخابش راي ميدهند و اين افراد، شغلشان فوتبال ديدن است. يك مربي يا كاپيتان تيم ملي بعيد است مثل يك فوتبالنويس، تمام وقتش را به تماشاي فوتبال اختصاص بدهد؛ چون درگير تمرينها و مسائل حرفهاي شغل خودش است و وقتي براي تماشاي اغلب فوتبالهاي مهم ندارد. ضمن اينكه يك فوتبالنويس در سطح كساني كه براي فرانسفوتبال راي ميدهند، با درك و فهم پايين از فوتبال، به زودي از صحنه شغلش حذف ميشود.