محسن آزموده| ملال، رنج و عشق سه درونمايه مشترك در زندگي انساني هستند. عموم آدمها، اگر نگوييم به تحقيق همه ايشان، روزها و ساعتهايي از زندگي دچار كسالت، ملالت و احساس عميق بيهودگي و پوچي ميشوند، لحظاتي به دلايل مختلف دروني و بيروني، رنجيدهخاطر ميشوند و از درد و مصيبت ميرنجند و احتمالا روزگاري را به عشق و عاشقي ميگذرانند. بگذريم كه اي بسا هستند، آدمياني كه سراسر زندگيشان در رنجاند يا گرفتار ملال ،يا در حال عشقورزي. اين 3 مضمون كهن كه بنا به آنچه گفته شد، عمري به درازناي سن و سال انسان دارند و با سرشت او در هم آميختهاند در آثار ادبي و هنري و فرهنگي كه در طول تاريخ از سوي انسان صادر شده نيز به كرات و به شيوههاي گوناگون بازتاب يافتهاند. پس جاي تعجب نيست كه ردپاي اين 3 مضمون را در آنچه به تعبير مسلمانان، يهوديان و مسيحيان، كتاب مقدس ميخوانند، بيابيم. «كتاب مقدس» عنوان عام مجموعه كتابهاي مقدس مسيحيان و يهوديان است. عهد عتيق از 39 كتاب و عهد جديد از 27 كتاب تشكيل شده است. 3 درونمايه ملال، رنج و عشق به ترتيب در 3 كتاب جامعه، ايوب و غزل غزلها از كتاب مقدس به طور خاص مورد بحث قرار گرفته است. كليميان و نصارا اين 3 كتاب را منسوب به سليمان و ايوب ميدانند، دو شخصيت محترم نزد ايشان كه البته نزد آنها نبي نيستند. پر واضح است كه در نگرش اسلامي و در قرآن كريم، حضرت سليمان(ع) و حضرت ايوب(ع) نه فقط محترم و بزرگوارند كه به مقام شامخ نبوت نايل آمدهاند. همچنين نگرش اسلامي نسبت به داستان انبيا پيشين با روايت يهوديان و مسيحيان تفاوتهاي اساسي دارد و مطابق ديد مسلمانان، كتاب مقدس اين دو دين ابراهيمي با آنچه امروز كتاب مقدس خوانده ميشود، تفاوتهاي اساسي دارد و دچار تغيير و تحولات جدي شده است بنابراين بسياري از آنچه در كتاب مقدس كنوني روايت شده با روايت اسلامي مباينت دارد و مورد پذيرش مسلمانان نيست. با اين همه نظر به اهميت و تاثير اين روايت تحريف شده از كتاب مقدس بايد آن را شناخت و با ابعاد گوناگونش به نحو انتقادي مواجه شد. به تازگي نشر كرگدن، كتاب «سه فلسفه زندگي» نوشته پيتر كريفت را با ترجمه بتول قزلبيگلو منتشر كرده است. نويسنده اين كتاب كه در فاصله كوتاهي به چاپ دوم رسيده، شرحي خواندني و جذاب از 3 كتاب جامعه، ايوب و غزل غزلهاي سليمان ارايه ميدهد و آنها را با توجه به نيازهاي انسان مدرن و دغدغههاي مبتلابه او بازخواني ميكند. به اين مناسبت نشستي در كافه گالري 1930 با حضور حسين خندقآبادي و ليلا هوشنگي از پژوهشگران اديان و عرفان برگزار شد كه گزارش آن از نظر ميگذرد. در اين نشست شماري از اساتيد فلسفه همچون مالك حسيني، محمدمنصور هاشمي، حسين شيخرضايي، بابك عباسي و... نيز حضور داشتند.
حسين خندقآبادي پژوهشگر فلسفه و كلام| كتاب «سه فلسفه زندگي» نوشته پيتر كريفت درباره 3 كتاب عهد عتيق يعني كتاب جامعه، كتاب ايوب و غزل غزلهاي سليمان است. عهد عتيق براي مسيحيان به اندازه عهد جديد و انجيل محترم است. بخشها و كتب مختلف كتاب مقدس را به صورت موضوعي تقسيم كردهاند كه شامل تورات و كتابهاي تاريخي، كتابهاي انبيا، اشعار و حكمت سپس اناجيل و اعمال رسولان و نامهها و مكاشفه يوحناست. سه كتابي كه در كتاب كريفت مورد بحث قرار گرفته از بخش اشعار يا حكمتها اخذ شده است. به باور نويسنده، اين سه كتاب هر يك گرايشي را انتقال دادهاند: كتاب جامعه نگاهي منفي به جهان دارد و در بردارنده نوعي پوچانگاري است، كتاب ايوب كه مشهور است به شر و رنج جهان توجه دارد و غزل غزلهاي سليمان نيز موضوعي عاشقانه دارد. پيتر كريفت اين سه كتاب را با ترتيب مورد نظر خودش آورده است در حالي كه در خود كتاب مقدس، اول كتاب ايوب و بعد كتاب جامعه ارايه شده است. اما پيتر كريفت كوشيده با ترتيبي كه خودش اخذ كرده(جامعه، ايوب، غزل غزلها) ايده خودش را ارايه كند.
يهوديان دوران كتابهاي حكمت را دوران اوج خودشان ميدانند زيرا اين كتابها مربوط به دوران حكومت داود نبي و سليمان نبي است. دو كتاب جامعه و غزلها (مثل كتاب امثال و بخشي از كتاب مزامير) به سليمان منتسب است اما كتاب ايوب به قبل از دوران داود بازميگردد. البته نويسنده براي بحث از فلسفه زندگي ميتوانست از مزامير داود و امثال سليمان كه آثاري حكمتآميز هستند نيز استفاده كند اما مشخصا 3 كتاب جامعه، ايوب و غزلها بيشتر با ايده نويسنده متناسب هستند. پيتر كريفت(متولد 1937) استاد فلسفه و نويسنده كاتوليك شده امريكايي، نويسنده بيش از 100 كتاب در زمينه فلسفه، الهيات و كلام مسيحي است. او كاملا مدافع مسيحيت است و حتي در خوانش خود از كتاب مقدس ميكوشد اين آثار را به مسيحيت سوق بدهد.
كتاب جامعه
كتاب جامعه از كتب عهد عتيق منتسب به سليمان است كه در آن صحبت از بطالت كل زندگي و كل دنيا مطرح ميشود، كساني كه دنبال ثروت ميروند، كار بيهوده ميكنند، آنقدر كه حتي ميگويد، من گوينده حتي به دنبال حكمت رفتم و ديدم آن هم بيهوده است. آنها هم كه به جستوجوي كار خير ميروند، تلاششان پوچ است زيرا آنها كه كار خير ميكنند و آنها كه كار بد ميكنند هر دو ميميرند. گوينده كتاب در نهايت ميگويد تنها كاري كه ميشود كرد، خوردن، آشاميدن و لذت بردن است زيرا اينها نعمات خداوند است و ما نميتوانيم كاري كنيم. آغاز و انجام كتاب جامعه، كوبنده است، كتاب اين گونه شروع ميشود:«بيهودگي، بيهودگي، همه چيز بيهودگي است» و به همين سان نيز تمام ميشود. در انتهاي كتاب البته تاكيد ميشود كه بايد خداترس بود. برخي معتقدند اين بخش به كتاب افزوده شده تا از شدت آن پيام پوچگرا بكاهد.
نويسنده در وهله اول ميگويد يك خواننده ممكن است به نظرش برسد ،گنجانده شدن اين كتاب در متن كتاب مقدس خيلي جرات ميخواهد يعني خاخامهايي كه اين متن را در اين كتاب گنجاندند خيلي شجاعت داشتند اما كريفت ميگويد كسي كه راجع به بيهودگي و بطالت سخن ميگويد، خودش گرفتار آن نيست. يعني كسي كه به اين فهم رسيده كه زندگي سراسر بطالت است يك پله بالاتر قرار گرفته و در نتيجه از آگاهي گوينده اين كتاب دفاع ميكند. يعني گوينده كتاب جامعه (كه برخي ميگويند سليمان است) معتقد است كه هر چيز ديگري جز حيات ديني بطالت است بنابراين كتاب به شكل سلبي به سود الهيات است. در كتاب جامعه هيچ پاسخي ارايه نميشود اما پيتر كريفت معتقد است مابقي كتاب مقدس، پاسخ اين كتاب است.
كتاب ايوب
كتاب ايوب درباره رنج بشر و حضور شر در عالم است و بيش از ساير كتابهاي كتاب مقدس راجع به آن بحث شده است. ايوب زندگي خوشي داشت و چنانكه در كتاب مقدس يهوديان آمده، شيطان به خدا گفت كه خوبي ايوب به دليل خوشيهايي است كه به او دادهاي. خدا نيز همه مال و اموال و فرزندان ايوب را از او ميگيرد حتي ايوب، سلامت جسمانياش را از دست ميدهد و خاكسترنشين به وضع رقت باري دچار ميشود اما همچنان سخني عليه خدا نميزند و صبر ميكند. اين آزمايشها به تدريج سختتر ميشود تا جايي كه ايوب، به گفته كتاب مقدس يهوديان، از خدا ميپرسد كه من چه كردهام و خدا نيز در گردبادي بر او متجلي ميشود و نعمتهايش را يادآور ايوب ميكند و ايوب نيز توبه ميكند و ميگويد، اشتباه كردهام كه چنين سخناني گفتم.
پيتر كريفت ميگويد بعد از عبور از بطالت، دچار دردسرهايي شديم و وضع رقتبار بشر را ديديم اما در انتها به خدا اميد داريم. اين پيام كتاب مقدس به انسانها در كتاب ايوب است. بعد از اين وارد مرحله بعدي يعني «غزل غزلهاي» سليمان ميشويم كه يك منظومه غنايي عاشقانه است و نويسنده ميگويد آنچه بايد در زندگي به دنبالش باشيم، بنا به گفته غزلها، عشق است و بهترين تجلي اين عشق نيز در عيسي است. يعني از اينجا نويسنده وارد بحث مسيحيت ميشود. به عبارت ديگر پيتر كريفت اين سه فلسفه زندگي را معرفي ميكند و بهترين حالت را عشق به مسيحيت و عيسي ميخواند.
مهمترين كتابهاي معنوي
پيتر كريفت معتقد است كه ما در دنيا غير از اين سه فلسفه زندگي نداريم و اينها مهمترين كتابهاي معنوي دنيا هستند و چكيده معنويت همه اديان در اين سه كتاب است. از ديد او كتاب «جامعه» همچون غروب، كتاب «ايوب» همچون شب و كتاب «غزل غزلها» همچون صبح است. او از تعابير دانته بهره ميگيرد و ميگويد كتاب جامعه مثل «دوزخ» است، كتاب ايوب مثل «برزخ» است و كتاب غزل غزلها همچون «بهشت» است. او ميگويد جامعه مربوط به دوران پيشامسيحيت، ايوب مربوط به دوران اوج معنويت مسيحيت و غزل غزلها نيز مربوط به دوران پسامسيحيت است. از كتاب جامعه ياد ميگيريم كه ايمان داشته باشيم، از كتاب ايوب اميد را فرا ميگيريم و از كتاب غزلها نيز عشق را ميآموزيم. اين سه (ايمان، اميد و عشق) خلاصه فضيلتهاي مسيحي است.
از عنوان كتاب يعني «سه فلسفه زندگي» چنين برميآيد كه انگار اينها ميتوانند سه فلسفه مستقل زندگي باشند اما ايده اصلي نويسنده نوعي تطور است، يعني ما از حالت بيهودگي كتاب جامعه بايد به جلو حركت كنيم و بعد از گذر از رنجهاي ايوب به عشق در غزل غزلها ميرسيم. از اين جهت كتاب «سه فلسفه زندگي» جالب است زيرا به سه كتاب مهم پرداخته و به خواننده كمك ميكند با آنها آشنا شود. شايد نتوان تعابير اغراقآميز نويسنده در مورد اهميت و بزرگي اين سه كتاب (جامعه، ايوب و غزل غزلها) را پذيرفت اما انصافا لااقل بابت قدمت اين كتابها كه اين مطالب در آنها مطرح شده، قابل توجه هستند.
انتساب غزل غزلها به سليمان
يك مشكل كتاب جامعه انتساب آن به سليمان است. بسياري از مسيحيان و يهوديان با اين پرسش مواجه هستند كه آيا واقعا اين سخنان متعلق به سليمان است؟ بسياري معتقدند كه اين كتاب به سليمان متعلق نيست و نهايتا فردي با نام مشابه اين سخنان را گفته است. اينها معتقدند آن جملات پاياني هم افزوده است به نظر من مشابه مضامين اين جملات در ساير بخشهاي كتاب نيز هست. همين طور در مورد پرسش و پاسخ ايوب با خدا بحث هست. البته در مورد سليمان برخي يهوديان معتقدند كه خطا نيز كرده است. اما كتاب ايوب از اين نظر كمتر مشكل دارد و تقريبا اين مساله شر هميشه مطرح است. در غزل غزلها نيز وجه جسماني عشق خيلي پررنگ است و از اين جهت مورد بحث قرار گرفته است. همچنين در غزل غزلها نيز مثل كتاب جامعه در نهايت پاسخي داده نميشود كه آيا عشق خوب است يا خير. فقط روايت عاشقانه دو نفر بيان ميشود. در كتاب ايوب هم وقتي ايوب آن همه رنج ميبيند و شكايت ميكند در نهايت پاسخي داده نميشود. فقط خواننده بيروني ميداند اين رنجها گويا آزمايشي الهي براي ايوب بوده است. بنابراين در خود اين سه كتاب، پاسخ روشني به وضعيتها داده نميشود و اين كار الهياتدانها بوده كه ديدگاه خود را بيان كنند. مثلا يهوديان در مورد غزل غزلها ميگفتند اين كتاب ماجراي عشق ميان خداوند و قوم برگزيده يعني يهوديان بوده است اما مسيحيان با اين ديدگاه مخالف و معتقد بودند اين ابراز علاقه عيسي به كليسا يعني كل جامعه مسيحيان است. يعني پيروان اين دو دين با اين تمهيدات كوشيدهاند، پيامي متناسب با دفاع از ديانت خودشان به اين كتابهاي سه گانه منتسب كنند. پيتر كريفت هم همين كار را ميكند اما من با نويسنده از اين حيث هم راي نيستيم.
سه حالت روانشناختي
در نهايت اينكه معتقدم اين سه كتاب بسيار خواندني هستند. اما به هر حال درباره انتساب اين كتابها بين خود الهيدانان مسيحي شك هست يعني چنين نيست كه يهوديان مسلم بدانند كه اين كتابها مربوط به سليمان و ايوب است اما آنچه قطعي است نكاتي كه مطرح كردهاند از نظر قدمت اهميت دارد. فارغ از اين نقد تاريخي، اين سه گرايش يعني گرايش به بطالت، گرايش به رنج و شرور عالم و گرايش به عشق و محبت را در ميان همه اديان و سنتهاي كهن ميتوان يافت و اين گرايشها حتي اگر در متن كتابهاي مقدس ديگر نيامده باشند در آثار و آراي متفكران هر ديني آمدهاند. گويي اين سه، سه گرايش روانشناختي در دل همه انسانهاست كه در اديان خودش را به صورت سه تيپ بروز كردهاند حتي ميتوان گفت اين سه حالت روانشناختي در درون هر انساني نيز هست. يعني هيچ بعيد نيست كه يك انسان زماني عاشق باشد، بعد دوراني درگير شرور شود و در نهايت در پيري به اين بينديشد كه گويي همه زندگي بطالت و بيهودگي بوده است. بنابراين از آنجا كه اين سه حالت در همه انسانها هست، انتظار ظهور و بروز آن نيز در اديان، انتظار بعيدي نيست و در نتيجه در كتاب مقدس يهوديان نيز راه پيدا كرده است. مثلا در اديان هندو گرايش به عمل، گرايش به معرفت و گرايش به محبت سه گرايش شناخته شده، هستند كه قابل انطباق با سه كتاب حاضر از عهد عتيق هستند حتي در عالم اسلامي رنجديدگي را ميتوان در مصيبتنامه عطار، بطالت را در رباعيات خيام و عشق را در مولانا ديد.
رويكرد هستيگرايانه
ليلا هوشنگي، پژوهشگر | كتاب «سه فلسفه زندگي» اثري بسيار زيبا و خواندني و سليس و شيوا و پر از تمثيل است. او در معرفي 3 كتاب از كتاب مقدس بيشترتصويرپردازي (فوتوگرافي) ميكند و مرا به ياد كتاب رفيق اعلي از كريستين بوبن(ترجمه پيروز سيار) مياندازد كه در مقدمهاش آن را كتابي از جنس هوا معرفي كرده است. كتاب حاضر نيز از جنس سنگهاي كف رودخانه است كه آب آن را ساييده و لمس كرده است. كتاب مقدس يهوديان و مسيحيان 39 كتاب يا دو بخش دارد: عهد قديم و عهد جديد. البته پيتر كريفت، كاتوليك است و به 39 بخش كتاب مقدس قائل است وگرنه مجموعه عهد قديم پروتستانها 11 يا 13 كتاب اضافه تحت عنوان «اسفار مشكوك» (apocrypha) دارد كه در فارسي تحت عنوان قانون ثاني ترجمه شده است. پيتر كريفت 3 كتاب ايوب، جامعه و غزلها از 5 كتاب حكمت (ايوب، جامعه، غزل غزلها، مزامير و امثال سليمان) را برگزيده و به دو كتاب ديگر كمتر ارجاع ميدهد. در حالي كه مزامير به عنوان ادعيهاي براي يهوديان بسيار اهميت دارد. روش او هستيگرايانه است و چنين دريافته كه در دعا كمتر ميتواند از اين رويكرد بهره بگيرد.
مولف در اين چاپ مشخص نكرده از كدام چاپ استفاده كرده است. يك چاپ معتبر مربوط به انتشارات ايلام است كه از 1995 تا الان تجديد چاپ ميشود. اهميت ترجمه از آن حيث است كه خود پيتر كريفت به اهميت آن تاكيد كرده است. در فارسي گزارش بسيار مفيدي را زنده ياد قاسم هاشمينژاد از كتاب ايوب تحت عنوان «آلام ايوب» ارايه كرده و در آن به روايتهاي اين داستان در متون قديمي فارسي نيز اشاره شده است زيرا در سنت يهودي، داود و سليمان و ايوب نبي نيستند. در تقسيمبندي كتاب مقدس، كتب حكمت (همين 5 كتاب) در مقابل كتب انبيا قرار ميگيرند.
بيتوجه به تاريخ
عهدين(عهد عتيق و عهد جديد) متني سرشار از تنوع در سبك است و ژانرهاي گوناگون دارد. مثلا غزل غزلها كاملا تغزلي است. بيان كتب حكمت نيز با ساير كتب متفاوت است. كتاب مقدس بيشترين ترجمهها و تفسيرها را به 180 زبان دارد و آثار مربوط به آن يك رده كتابشناسي كنگره (BS) را به خود اختصاص داده است. البته پيتر كريفت در كتاب حاضر به نويسنده اين 3 كتاب و تاريخ آنها توجه ندارد و به هيچ عنوان با تاريخ به مفهوم تاريخ زميني سر و كار ندارد و نوعي تاريخ معنوي يعني 3 دوره شرك، مسيحي و پسامسيحي را برميشمارد. او حتي تعبير قرون وسطا را دروغ متفكران رنسانس ميداند و معتقد است انسان مدرن، كسي است كه بهشت را رد كرده، دوزخ را انتخاب كرده و او را به برزخ نيز راه نميدهند. با اين مثالها تاكيد دارد كه كاري به نقد تاريخي ندارد.
همچنين در تقسيمبندي كتاب مقدس، كتب انبيا شامل پيشگوييهاي انبياست و كلام آنها الهي است كه از زبان انبيا بيان ميشود اما كتب حكمت، كلام بشري هستند. به تعبير پيتر كريفت در اين 3 كتاب شاهد غياب وحي الهي و سكوت خداوند هستيم يعني در اين 3 كتاب، انسان سخن ميگويد و به دليل همين انسان محوري براي انسان امروز جذاب هستند. رويكرد پيتر كريفت در اين كتاب، كه با بيان گابريل مارسل آغاز ميشود، اگزيستانسياليستي است و دايما تقابل و تضاد ايجاد ميكند. كتب حكمت به بيان پيتر كريفت لطف تاريك و كتب انبيا لطف روشن هستند. او دايم با اين تضادها جذابيت كارش را نشان ميدهد. او ميگويد، كتاب «جامعه» در تاريكي خيرهكنندهاش روشن است زيرا سراسر بحث از بيهودگي و ملالت است و بحثهاي جالبي راجع به هيچ دارد. نويسنده همچنين در بحث خود تسلط شگفتانگيزش به ساير آثار و نويسندگان را نشان ميدهد.
آزادي در سايه ايمان
پيتر كريفت با اعداد و سهگانهها بازي ميكند و 3 مشرب متافيزيكي يعني ملالت، نااميدي و لذت و 3 فضيلت الهي يعني ايمان، اميد و بخشش را مطرح ميكند و ميكوشد، هدف زندگي را با آن نشان بدهد و توضيح دهد كه اگر انسان ايمان بياورد از اين بيهودگي و رنج رها ميشود و به لذت عشق نايل ميشود. او ميگويد با كتاب جامعه كه مثل قايقي قراضه است به سراغ كشتي نوح ميرويم. او ميگويد وقتي پرسشي نيست چقدر پاسخ دادن بيمعناست. به نظر پيتر كريفت 36 كتاب ديگر كتاب مقدس پاسخ الهي و اين 3 كتاب پرسش است. او نخست به پوچي ميپردازد و نشان ميدهد كه به خصوص انسان مدرن با ايمان ميتواند از آن پوچي رهايي يابد. البته او اين سخن را در لفافه و زيبا بيان ميكند. او تعبير زيبايي درباره گناه دارد و آن را اثبات آزادي انسانها ميداند و ميگويد كساني كه انسان را از گناه مبرا دانستهاند، او را از آزادي محروم كردهاند البته پيتر كريفت از آزادي در سايه ايمان سخن ميگويد.
كريفت كتاب ايوب را چنين آغاز ميكند كه ميگويد يك زيبايي هراسانگيز و رازآلودگي تمسخرآميزي دارد. ما ايوب را بر اساس سنت اسلامي خواندهايم در حالي كه آن روايت 90 درصد با روايت كتاب ايوب در كتاب مقدس است. نگاه جديد به اين كتاب را نزد كارل گوستاو يونگ ميبينيم. يونگ در پاسخ به ايوب نشان ميدهد كه اين كتاب براي انسان امروزي اهميت دارد و ميتواند پاسخگوي دغدغههاي او باشد در كنار همه اينها هسته اصلي بحث ايوب، ايمان است. خداوند در اين كتاب ميخواهد به شيطان نشان بدهد كه هر چقدر هم نعمات را از ايوب بگيرد خللي در ايمان او پديد نميآيد. از آنجاست كه محاجه ايوب با خدا شروع ميشود. يعني انسانها در زندگي روزمره در وضعيتهاي ناگوار و سخت ميتوانند دردمندانه با خدا سخن بگويند.
مساله شر
در كتاب ايوب مساله شر و 4 پاسخ او به آنها مطرح ميشود. نحوه استدلالي بسيار جالب است يعني در عين حال كه ميخواهد با قياس منطقي بحث را پيش ببرد اما در نهايت ميخواهد با تعريف مفهوم ايمان مخاطب را مجاب كند. پرسش مساله شر اين است كه چرا خداوند كه خير محض و قادر مطلق است، شر را آفريده است؟ دوستان خردمند ايوب در وهله اول به او ميگويند كه تو انسان خوبي نيست و به همين دليل به اين وضعيت دچار شدهاي. ايوب برآشفته ميشود و اعتراض ميكند. در ادامه ميگويند، خداوند قدرت دارد اما عدالت ندارد كه اين هم مورد قبول نيست. سومي اين است كه خداوند قدرت مطلق ندارد كه اين هم پذيرفتني نيست. گزينه نهايي انكار وجود خداست. در نهايت پيتر كريفت ميگويد، مشكل ايوب اين است كه مثل دوستان خردمندش فقط حرف ميزند و گوش نميكند. در واقع كريفت به خردگراها طعنه ميزند. اتفاقا وقتي ايوب سكوت ميكند خدا او را مخاطب قرار ميدهد و بيش از ده- پانزده باب خدا سخن ميگويد. خدا در اين بابها در پاسخ به ايوب با تحكم او را خطاب قرار ميدهد و ميگويد، وقتي من جهان را خلق ميكردم، تو كجا بودي؟ كريفت در اين بحث به تعارض ايمان و عقل اشاره نميكند و با رويكردي هستيگرايانه به جاي آن تعارض ايمان و عقل از تعارض ايمان و تجربه سخن ميگويد. او ميگويد برخلاف قرون وسطا كه در استدلال قوي بودند اما خودكاوي روانشناختي نداشتند و توجه به احساس و تجربه ضعيف بود در عصر مدرن، آن خودكاوي و توجه به احساس و تجربه قوي است اما در استدلال ضعيف هستند. در كتاب ايوب به تجربههاي جديد و مدرن تاكيد ميشود. نويسنده به اعداد فرد 3، 5 و 7 علاقه دارد. از 5 مشقت و 5 كار بيهوده ياد ميكند و مباحث اخلاق قديم و جديد را مطرح ميكند.
عشق به نيرومندي مرگ
در كتاب «غزل غزلها» اشاره ميشود كه سليمان بيش از 900 زن داشته است. زماني سليمان اين كتاب را نوشته كه 80 زن دايم و 20 زن متعه داشته اما در آخر سلطنت 700 زن دايم و 300 زن متعه داشته است. پيتركريفت ميگويد آنچه سليمان دنبالش بود، لذت بود اما لذت او را اقناع نكرد. در نهايت سليمان به دنبال عشق رفت. تعبير پيتر كريفت از اين داستان همان تفسير مسيحي داستان سليمان است: سليمان پسر خدا نيست، خدا پدر او نيست. خدا خلأ او و ناشناخته اوست. يعني مسيح اين جنبههاي مثبت را دارد كه سليمان ندارد. در نهايت 26 تعبير براي عشق بيان ميكند. البته اين مباحث درباره عشق در مقايسه با ادبيات عرفاني و عاشقانه و تغزلي ما چيزي براي گفتن ندارد. با اين همه تقسيمبنديهاي پيتر كريفت درباره عشق بسيار جالب است زيرا بسيار انسانمحور است و در بطن زندگي مدرن معنا پيدا ميكند. عشق از ديد او غزل غزلها يعني بهترين غزلهاست. عشق آزاد است، گفتوگو و اتفاق غيرمنتظره است. عشق به نيرومندي مرگ است. همچنين پيتر كريفت معتقد به تبعيض جنسيتي است. لائودسه در دائودجينگ شعري دارد به نام «بر كنار ايستادن» و مردمان سرزمينهاي كوچك را توصيف و شرحي آرماني ارايه ميكند و در نهايت ميگويد: «مردمان ولي به پيري ميرسند و ميميرند بيآنكه با يكديگر رفتوآمد كرده باشند.» اين كتاب عاملي است براي اينكه ما با سنتهاي ديگر هم رفتوآمد و تعامل كنيم.
خندقآبادي: پيتر كريفت(متولد 1937) استاد فلسفه و نويسنده كاتوليك شده امريكايي، نويسنده بيش از 100 كتاب در زمينه فلسفه، الهيات و كلام مسيحي است. او كاملا مدافع مسيحيت است و حتي در خوانش خود از كتاب مقدس ميكوشد اين آثار را به مسيحيت سوق بدهد.
هوشنگي: كتاب «سه فلسفه زندگي» اثري بسيار زيبا و خواندني و سليس و شيوا و پر از تمثيل است. او در معرفي سه كتاب از كتاب مقدس بيشترتصويرپردازي (فوتوگرافي) ميكند. كتاب حاضر از جنس سنگهاي كف رودخانه است كه آب آن را ساييده و لمس كرده است.