هفتهاي براي شناسايي موقعيت ناشنوايان
كودكان ناشنوا كجا بايد تحصيل كنند؟
گروه اجتماعي|دستكم 230هزار نفر در ايران ناشنوا هستند و اگر جمعيت كمشنوايان را هم به آن بيفزاييم اين رقم به حدود 520هزارنفر ميرسد. اين در حالي است كه براساس آماري كه محمدفرهادي رييس كميته شنوايي كشور داده است هر سال 1هزار و 500 كودك ناشنوا متولد ميشود. تلاشها براي غربالگري كودكان ناشنوا و كمشنوا و كمك به آموزش بهتر آنها از برنامههاي وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكي است تا آنجا كه در سال 1396 غربالگري براي يك ميليون و 300 هزار نوزاد انجام شد و از ميان آنها 3هزار و 400 تشخيص قطعي كمشنوايي داده شد.
از 12 اسفند كه روز جهاني شنوايي نامگذاري شده تا اوايل مهر كه هفته جهاني ناشنوايي در جهان شناخته ميشود فاصله بسيار است؛ فاصله بين دو دنيا. دنيايي كه در آن صدا و موسيقي وجود دارد و دنيايي كه در آن اين دو عنصر و به تبع آن كلام وجود ندارد. مهر كه از راه ميرسد فصل آغاز مدرسههاست و پرسش محوري اين است كه ناشنوايان و كمشنوايان چگونه به تحصيل ميپردازند و الزامات آموزشي براي آنها چيست؟براساس آمار سازمان جهاني بهداشت حدود 360 ميليون نفر در جهان دچار كم شنوايي شديد هستند و بروز كم شنوايي در نوزاداني كه نارس متولد ميشوند 20 تا 40درصد در هر هزار تولد است. از مجموع 360 ميليون كم شنوا، 32ميليون نفر كودكان زير 15 سال و 328 ميليون نفر را افراد بالغ و سالمندان تشكيل ميدهند. سازمان جهاني بهداشت گزارش داده سالانه در كل جهان افت شنوايي درمان نشده 750 ميليارد دلار هزينه دارد.
هفتهاي براي شناخت بيشتر
براي ما ايرانيان كه جبارباغچهبانرا داشتهايم موضوع آموزش به ناشنوايان كمي مانوستر و ملموستر است. او خيلي پيشتر از آنكه هفتهاي به نام ناشنوايان نام گيرد در ايران مشغول آموزش ناشنوايان شد. در سال 1298شمسي آموزگاري را در دبستان احمديه مرند آذربايجان آغاز كرد. باغچهبان را بايد اولين كسي دانست كه در ايران، آموزش سمعي بصري را به دستگاه آموزشي كشور وارد كرد. باغچهبان براي اولينبار به فكر تعليم و تربيت كودكان ناشنوا افتاد. در ابتداي كار همه او را مورد تمسخر قرارميدادند، اما او طي يك سال موفق شد به سه كودك ناشنوا خواندن و نوشتن بياموزد. شادروان باغچهبان فعاليت آموزشي خود را در شهر شيراز به مدت 6 سال و بعد از آن در تهران ادامه داد.
او نخستين دبستان ناشنوايان را در چهارراه حسنآباد در خانهاي محقر تاسيس كرد و روش آموزش الفباي دستي را اختراع كرد. همچنين در حين تعليم و تربيت به روش ديگري دستيافت كه امروزه آن روش به نام روش تركيبي معروف است و با گذشت اين همه سال به عنوان مترقيترين روش در مدارس سراسر كشور استفاده ميشود.حالا هفته چهارم سپتامبر، هفته جهاني ناشنوايان نام دارد و در سراسر دنيا به مناسبت بزرگداشت ناشنوايان مراسمي برگزار ميشود؛ از دوم تا هشتم مهرماه.
كدام مدرسه، كدام روش ؟
مهمترين پرسشي كه با شروع دوره آموزش ابتدايي كودكان ناشنوا مطرح است اين پرسش است كه كودك كمشنوا يا ناشنوا را به كدام مدرسه بايد فرستاد؟ آيا بايد به مدرسهاي برود كه همه بچهها ميروند؟ يا اينكه بايد به مدرسه خاص ناشنوايان برود؟ از طرف ديگر در مناطقي كه مدرسه خاص ناشنوايان نيست چه چيزهايي در آموزش او بايد مد نظر قرار گيرد. سارا سياوشي، زبانشناس درباره اين پرسشها با پايگاه خبري كيدتاكس صحبت كرده است. او در اين باره گفته است: مدرسه به عنوان يك محيط اجتماعي فقط براي يادگيري درس و تحصيل مهم نيست؛ بلكه محيطي براي شناخت هويت كودك است. زمانيكه يك كودك ناشنوا در جمع كودكان ناشنوا بزرگ ميشود به هويت ناشنوايي خود پي ميبرد و با اعتماد به نفس بيشتري فعاليت ميكند. دوري و نزديكي به محل زندگي، كيفيت آموزش و معلمان مهمترين موضوعات در انتخاب مدرسه مناسب براي يك كودك در هر خانوادهاي هستند.او در توصيف اين ديدگاه تاكيد كرده است: فرض كنيم دو مدرسه با امكانات يكسان داريم كه يكي براي دانشآموزان ناشنوا و ديگري مدرسه عمومي براي كودكان شنوا است. در اين حالت فوايد مدرسه ناشنوايان براي كودك ناشنوا بيشتر است.پيشتر ناشنوايان زيادي در مدارس ناشنوايان تحصيل ميكردند. حتي با وجود سيستم آموزشي نه چندان قوي و پويا، اما باز هم از نظر اعتماد به نفس، اجتماعي شدن و شادي براي كودكان ناشنوا بهتر بود؛ چراكه در كنار كودكان ناشنواي ديگر بودند و هويت خودشان را پيدا ميكردند.اين روزها كه بسياري از نوزادان ناشنوا كاشت حلزون دارند و به مدارس شنوا فرستاده ميشوند، از آنجا كه از بچگي با ناشنواها نبوده و آنها را نديدهاند، هويت ناشنواييشان را قبول نميكنند. در حاليكه بهطور كامل هم هويت شنوايي ندارند.مسالهاي كه باعث اعتماد بهنفس پايين، كمبود شادي و خجالتي بودن ميشود. از سوي ديگر در بحث يادگيري اگر مباحث درسي با زبان اشاره آموزش داده شود سرعت يادگيري كودك و نوجوان ناشنوا هيچ تفاوتي با همتاي شنواي خود ندارد.سياوشي با اشاره به اينكه براي يك كودك ناشنوا يا كمشنوا در مدرسه عادي تنها راه ارتباطي تختهسياه يا تابلوي كلاس است توضيح داده است: براي كودك كمشنوا يا ناشنوا در مدرسه عادي معلم ابزار آموزشي مناسبي نيست زيرا معلم فقط با گفتار خود به آموزش ميپردازد. كودك كمشنوا يا ناشنوا از لحن، شوخيها يا بالارفتن و پايين آمدن صداي معلم بيبهره است و تنها چيزي كه به آموزش او كمك ميكند تابلو و تخته كلاس است. به همين دليل شاهد افت تحصيلي و انزواي دانشآموزاني هستيم كه ناشنوا و كمشنوا هستند و به مدرسه عادي ميروند. اين زبانشناس همچنين افزوده است: روشهاي آموزشي براي دانشآموزان شنوا و ناشنوا نميتواند مثل هم باشد و سرعت يادگيري آنها در اين صورت يكسان نخواهد بود. كودكان ناشنوا و كمشنوا از لبخواني و گفتارخواني نيمي از اطلاعات را دريافت ميكنند. اگر بخواهيم فرق اين وضعيت بر دو كودك كه يكي شنوا و ديگري ناشنواست را درك كنيم بايد زماني را متصور شويم كه يك كودك فارسيزبان را به كلاسي بفرستيم كه همه انگليسيزبان هستند. نتيجه آموزش بر اين دو كودك با ساير كودكان يكسان نخواهد بود. بنابراين لازم است به تفاوتهاي موجود در اين باره براي آموزش به كودكان توجه كنيم. سياوشي همچنين به معلماني كه دانشآموز ناشنوا و كمشنوا در كلاس خود دارند توصيه كرد از تكرار به عنوان رمز موفقيت در آموزش بهره بگيرند.