صبر استراتژيك
احسان شمس
مجمع عمومي سالانه سازمان ملل با همه حاشيهها تمام شد. نگاهي به ليست روساي كشورهاي ديداركننده با رييسجمهور (مانند فرانسه، بريتانيا، ژاپن، سوييس، آلمان، پاكستان، ايتاليا، اسپانيا) و مقايسه آن با سفرهاي مشابه رييسدولت مهرورز، نشان از بازگشت اعتبار ديپلماسي ايراني به عرصه بينالمللي دارد، كه بايد به تيم ديپلماسي كشور تبريك گفت. نكته دوم آنكه بهنظر ميرسد مشكلات ميان ايران و عربستان به ميانجيگري پاكستان و عراق در حال حل شدن است و اين موضوع باعث كاهش هزينههاي امنيتي منطقهاي براي هر دو كشور و بازگشت تجارت و امنيت در حوزه خليج فارس از سويي و پايان رنج مردم يمن خواهد بود كه براي همه اطراف بازي برد- برد و پيروزي محسوب ميشود. نكته سوم برجام است. جلسات پياپي روساي اروپايي و همچنين نشست اعضاي باقيمانده در برجام، نشان از ياس از ادامه حيات برجام دارد. مركل ادامه وضع كنوني را ناممكن دانسته، موگريني به ادامه حيات برجام اميدي ندارد، سران سه كشور در مورد گام چهارم كاهش تعهدات ايران، هشدار به خروج دادهاند.در مورد برجام بايد چند نكته را مورد توجه قرار داد. اولا اصل برجام براي ما، ابتدائا كاركردي امنيتي دارد؛ نه اقتصادي (در نظرسنجي كه از مردم ايالات متحده در انتخابات 2012 در مورد بزرگترين تهديد خارجي ايالات متحده شده بود...
بيش از شصت درصد از سوال شوندگان، ايران را به عنوان بزرگترين تهديد نام بردند؛ در حالي كه در نظرسنجي مشابه اخير، چين رتبه اول را گرفته و هيچ نشاني از ايران در پاسخها نيست). برجام قطعنامههاي شوراي امنيت مرتبط با برنامه هستهاي ايران را لغو كرد. اتحاد جهاني عليه ايران را شكست و ايالات متحده را منزوي نمود. از سوي ديگر همكاري با آژانس ايران را در موضع بالا قرار داد. قبل از همكاري ايران با آژانس، اسراييل با ياوهگوييهاي خود دست بالا را داشت. ثانيا بايد ميان كاركرد اقتصادي و كاركرد امنيتي برجام قايل به تفاوت شد. جنبه اقتصادي برجام با خروج ايالات متحده امريكا، مرده و نبايد از مرده توقع تاثيرگذاري داشت. هرچه از طرفهاي باقيمانده در برجام توقع بجاي وفاي به تعهدات نيز داشته باشيم، در واقعيت آنان توان مقابله اقتصادي با ايالات متحده را ندارند. بنابراين نبايد جنبه امنيتي برجام را قرباني جنبه اقتصادي آن كرد. ثالثا دولت كنوني ايالات متحده متلاطمتر از آن است كه بتوان با آن به توافق رسيد و نهايت آنچه كه به دست ميآيد آن است كه كره شمالي به دست آورد. پس ايران نبايد به هيچوجه پاياندهنده برجام باشد و در حد امكان حداقلي از ظاهر و شكل آن را حفظ و به آن عمل كند. پايان برجام يعني شروع دوباره آزارهاي آژانس و بازيهاي شوراي امنيت. حال كه در عرصه بينالمللي ايران به عنوان بازيگري متعهد مورد احترام است، اين روند بايد تا انتخابات بعدي ايالات متحده حفظ شود.ايالات متحده به انتخابات نزديك ميشود و هر لحظه بر تلاطم فضاي سياسي كاخ سفيد افزوده ميشود. رصد جو سياسي ايالات متحده و بروز رسواييهاي پياپي ترامپ و افزايش فشار دموكراتها بر كاخ سفيد، نشان از آن دارد كه كفه عدم ادامه دولت ترامپ در حال سنگينتر شدن است (هرچند نبايد طرح استيضاح ترامپ را جدي گرفت، چرا كه نه زمان كافي تا انتخابات بعدي وجود دارد و نه اكثريت سنا. اما شروع استيضاح ترامپ ميتواند پتكي محكم بر سر او در انتخابات پيش رو باشد) . از سوي ديگر تمامي نامزدهاي دموكرات قول بازگشت به برجام را دادهاند. بنابراين بر فرض آنكه سياست ما بر صبر استراتژيك براي تغيير در كاخ سفيد استوار شده، بايد چيزي از برجام براي بازگشت به آن وجود داشته باشد؛ نه آنكه سه سال ديگر براي موضوعي جديد مذاكره نمود. از طرف ديگر ما به حمايت سياسي اروپا نيازمنديم. هنوز ما برگهاي بازي بسياري بالاخص در آژانس داريم كه نيازمند همراهي اروپا هستيم. با همه اين اوصاف بهتر است وضعيت فعلي برجام فريز شده و منتظر دگرگونيهاي آينده كاخ سفيد ماند. از طرف ديگر تقابلهاي منطقهاي ايران بايد بهشدت كاهش يابد تا هزينههاي امنيتي در منطقه كاسته شده و رونق تجارت با همسايگان، سنگيني تحريمها را كم كند.