ادامه از صفحه اول
تحريم كماثر آمريكا
سه وزير تحريم شدند و اين درحالي است كه هيچ گونه شركت تركيهاي يا اقتصاد تركيه مورد تحريم قرار نگرفته است. ميتوان گفت كه اين اتفاقات تاثيري روي اقتصاد تركيه برجا نميگذارد. حتي هيچ يك از قراردادهايي كه بين تركيه و آمريكا در حال اجرا شدن است نيز مشمول تحريم نشده است. از اين جهت ميتوان گفت كه ديدگاه دولت آقاي ترامپ اينگونه است كه قصد دارد يك پيامي به تركها ارسال كنند كه از يك حدي عبور نكنند ولي يك ميزان مشخصي از اقدامات تركيه در شمال سوريه را به رسميت شناخته است ولي بخش بينالمللگرا كه بر مداخلات نظامي تاكيد دارد هنوز بهشدت از اين اتفاق ناراضي است و اين احتمال وجود دارد اقداماتي را انجام دهد كه تلاش دولت را براي حفظ نوعي آرامش در روابط واشنگتن، آنكارا برهم زند. اما نبايد فراموش كرد كه كنگره اين توانايي را دارد كه قوانين تحريمي عليه هر كشوري وضع كند و تحريمهاي كنگره بسيار موثر و پايدارتر هستند. بنابراين فضاي بهشدت ضد اردوغاني در واشنگتن قابل انتظار است كه تحريمهايي وضع شود. ولي به دليل پيچيدگي روابط بين آمريكا و تركيه احتمالا امريكاييها مقداري خويشتنداري در پيش خواهند گرفت و هنگامي كه نارضايتيها نيز فروكش كرد، احتمالا عقلاي جريان بينالمللگرا نيز به اين نتيجه خواهند رسيد كه مسائل شمال سوريه ارزش يك درگيري بزرگ با تركيه را ندارد. به هرحال تركيه دومين ارتش بزرگ ناتو پس از امريكا است. از سوي ديگر ديوار امنيتي مهمي براي اروپاي اقتصادي و همچنين اعضاي ناتو در برابر آشوبهاي خاورميانه است. تضعيف اين عضو نهتنها تهديدهايي را متوجه اروپا و آمريكا ميكند بلكه آنكارا را ميتواند بيش از پيش به سمت روسيه سوق دهد و يك نوع اتحاد قويتر بين تركيه روسيه و ايران ايجاد شود كه در آن زمان قطعا مشكلات افزايش مييابد. از همين رو اگرچه دونالد ترامپ ابتدا توييتهاي تندي عليه تركيه منتشر كرد و گفت اقتصاد اين كشور را نابود ميكند، اما پس از آن به صورت دايم در خصوص مضرات درگيري با يك عضو ناتو ميگويد و عنوان ميكند كه مشكلات بايد از سوي تركها و كردها حل شود و بشار اسد بايد وارد مقابله با تركيه شود. حتي مشخص شده است كه در بين گروههاي بينالمللگرا نيز هرچند تهديداتي صورت گرفته است و اقدامات تند ميتواند موثر باشد احتمالا بايد يك طرح قانوني تاكنون عليه تركيه ارايه ميشد. به هرحال ترديد وجود دارد كه امريكا بخواهد در برابر كشورهايي مانند تركيه كه پيوندهاي عميق نظامي، امنيتي و اقتصادي با آنها دارد بهشدت برخورد كند. حتي تحريمهاي شديد نيز تضمينكننده آن نيست كه اردوغان نظر خود را تغيير دهد. در خصوص روسيه اين سياست جواب نداد. حتي در خصوص ونزوئلا نيز اين تحريمها جواب نداده است. اقتصاد تركيه به مراتب بزرگتر است و زلزله در اقتصاد تركيه حتي ميتواند به اقتصاد اروپا و امريكا سرريز شود و كمتر كسي حاضر است كه به خاطر سرنوشت شمال سوريه بخواهد با چنين پيامدهايي مواجه شود. البته نبايد فراموش كرد كه دونالد ترامپ علاقهمند است كه وجهه يك رهبر ابرقدرت را داشته باشد و لذت ميبرد از اينكه ديگران تصور كنند او ميتواند با يك اشاره انگشت كره شمالي را نابود كند. اين يك پرستيژ به شخص رييسجمهور و حتي ايالات متحده ميدهد. ترامپ عاشق اين است كه بيش از آن چيزي كه هست خود را قدرتمند نشان دهد. بنابراين بيميل نيست كه نشان دهد در برابر اقدامات تركيه سكوت نميكند، مرعوب نيست و در قبال هرگونه نافرماني از سوي هر يك از متحدان بلافاصله واكنش نشان ميدهد ولي نبايد فراموش كرد كه تلاش ميكند با يكسري اقداماتي كه اثرات سياسي رواني دارد تا يكسري اثرات واقعي اقتصادي به نحوي به يكسري مطالبات و انتقاداتي كه از او طي روزهاي اخير مطرح شده پاسخ دهد. اگر ترامپ تحريمي را اعمال نكند قطعا كنگره دست به كار خواهد شد و آن زمان است كه روابط آمريكا و تركيه دچار يك چالش جدي خواهد شد. بنابراين بخشي از اظهارنظرهاي ترامپ نمايشي است تا به اعتراضها در خصوص خالي كردن شمال سوريه پاسخ دهد و در سوي ديگر نشان دهد كه كماكان هيمنه خود را حفظ كرده است. اما نكته مهمتر اينكه بايد ديد كه تحريمها به حدي موثر است كه آقاي اردوغان را وادار به تجديد نظر در عمليات نظامي خود كند؟ چراكه ايشان نيز پيشبينيهايي براي اين سناريوي خود انجام داده است. تجربه نشان داده تحريمهاي اقتصادي به گونهاي نبوده كه حاكميتها در قبال رفتارهاي اساسي خودشان تجديدنظر كنند از اين جهت در خصوص تركيه نيز به نظر نميرسد با تحريم اقتصادي، اردوغان در رويكرد خود تجديدنظر كند.
سفر پوتين به عربستان
نميتوان به امريكا به عنوان حامي امنيتي اتكا كرد. اين مساله براي سعوديها بيش از ساير كشورها مطرح بود. عربستان متكي به سيستمهاي دفاعي و نظامي امريكاست و عموم تجهيزات نظامي و دفاعياش را از امريكا دريافت ميكند. براي همين ميل اين كشور به سمت روسيه از جهت نگرانيهاي امنيتي رياض است. در اين بين حادثه آرامكو، حجت را براي سران آل سعود تمام كرد. در اين حادثه عربستان مورد حمله موشكي از سوي حوثيهاي يمن قرار گرفت. نكته در اينجاست كه سيستم دفاعي مستقر امريكا در عربستان نتوانست رهگيري موشكهاي ارسالي از سمت يمن را انجام دهد. به عبارتي ناكارآمدي اين سيستم دفاعي در اين حادثه موشكي نمايان شد. البته وقتي بازار انحصاري باشد؛ طبيعي است كه سيستم دفاعي ضعيف و ناكارآمد باشد. امريكاييها ميدانند كه عربستان چارهاي جز خريد تجهيزات و ابزارآلات نظامي از امريكا ندارد. براي همين با وجود سنگيني معاملات نظامي عموما ادوات كم پيشرفته و ضعيف به عربستان داده ميشود. امروز سعوديها دنبال رقابتي كردن بازارشان آن هم با خريد سيستمهاي نظامي از رقيب امريكا يعني روسيه هستند. قابل ذكر است كه عربستان همچون تركيه دنبال خريد S400 است. مساله بعدي عدم حمايت جدي امريكا از عربستان در حادثه آرامكو بود. ترامپ صراحتا اعلام كرد كه اين حمله ربطي به امريكا ندارد و مربوط به عربستان است. برآيند اين اتفاقات، دولتمردان سعودي را به اين جمعبندي رسانده كه به سمت تنوعبخشي به سياست خارجيشان حركت كنند و در اين مسير روسيه به عنوان قدرتي بزرگ ظرفيت بالايي براي پاسخگويي به نيازهاي نظامي و امنيتي عربستان دارد. با عطف به اين امر جمهوري اسلامي ايران هم بايد با فعال كردن ديپلماسياش از سمت و سوي تحولات در منطقه عقب نماند در ثاني از فرصتهاي ممكن براي ارتقاي منافع ملياش بهره گيرد. آن گونه كه تركيه از برگ روسيه در معادلات غربياش استفاده ميكند، ما هم به سهم خودمان با تقويت پايههاي اقتصادي و صنعتيمان و تعامل با ساير بازيگران قدرتمند اقتصاد جهاني مثل چين، هند و قدرتهاي اروپايي بايد قدرت مانورمان را در حوزه سياست خارجي و عرصه بينالمللي بيشتر كنيم. روسيه حاضر به واگذاري S400 به ايران نيست. اما اين سامانه را به تركيه و عربستان ميدهد. دليل اين امر به وابستگي و قدرت انتخاب ما برميگردد. براي همين بايد به سمت تقويت تعاملات منطقهاي و بينالملليمان بپردازيم تا در كوران تحولات منطقهاي از رقبايمان عقب نمانيم.