كوتاه درباره ادبيات عاشورايي
و نقش آن در ميان مردم
گريز از كليشهها
وحيد صافي
به زعم بسياري از صاحبنظران، ادبيات عاشورايي شاخهاي از ادبيات آييني به حساب ميآيد. ادبيات عاشورايي به واقعه عاشورا و شهادت امام حسين(ع) ميپردازد؛ به گونهاي كه هم قصد دارد اين واقعه دلخراش را از ابعاد مختلف به تصوير بكشد و هم بر آن است تا وجوه مختلف دينداري را با واقعه عاشورا پيوند بزند. گونه ادبيات عاشورايي همچون ادبيات آييني از سابقه بسيار طولاني برخوردار نيست چرا كه پيدايش آن تمامي به واقعه رخ داده در كربلا بستگي پيدا ميكند؛ از اين رو حوادث شكل گرفته پيش از شهادت امام، روزهاي نبرد و پس از آن ميتواند در اين وادي درشتنمايي شود. بايد به اين مساله توجه داشت كه ادبيات عاشورايي تنها به شرح حوادث تاريخي نميپردازد، بلكه اين ژانر ادبي ميتواند به حوزههاي مختلف علوم انساني چون جامعهشناسي، فلسفه، سياست، روانشناسي ورود پيدا كند. متاسفانه اين ژانر ادبي كه تنها مورد توجه شيعيان است تاكنون به صورت جدي از منظر روانشناسي و فلسفي... توسط نويسندگان و شاعران زبردست به كار گرفته نشده است؛ لذا نويسنده و شاعران ادبيات عاشورايي بايد به رشتههاي علوم انساني تسلط كافي داشته باشند. متاسفانه بسياري از نويسندگان اين حوزه حتي به مباني و مباحث ديني اشراف كافي ندارند. به همين دليل آثار توليدشده غالبا سطحي و سادهانگارانه به نظر ميرسند. نويسندهاي كه به حوزههاي مختلف علوم انساني اشراف ندارد نميتواند داستاني قواميافته و تاثيرگذار خلق كند. بيشك مصائب پيش روي اهالي قلم، عدم حمايت اصولي و حساب شده متوليان امور فرهنگي و نداشتن پشتوانه كافي اجتماعي خود عوامل مهمي هستند كه ميتوانند لطمات جبرانناپذيري را در عرصههاي مختلف اجتماعي، فرهنگي و ادبي ايجاد كنند. در چنين شرايطي سازمانها و نهادهاي ذيربط ميتوانند با برنامهريزي مدون چون برگزاري دورههاي خاص، زمينه مساعدي براي تجربه اندوزي و فراگيري رشتههاي علوم انساني و حتي شيوههاي نوين خلق آثار ادبي فراهم كنند. عدم تحقيق اصولي پيش از خلق آثار عاشورايي و عدم تصحيح و بازنويسي خود عامل مهمي براي پديد آمدن آثار ضعيف و كممايه در اين حوزه به حساب ميآيد. جداي از اين، تمايل شديد دستگاههاي دولتي به كميت آثار و عدم توجه به كيفيت اينگونه آثار عملا عاملي شده تا آثار عاشورايي آنچنان كه توقع ميرود به تكامل نرسند. در چنين شرايطي فقط افراد ناتوان و نو قلم به سمت اين ژانر ادبي جذب ميشوند چون ميدانند كه معمولا آثار ضعيف آنها مورد قبول قرار ميگيرد. نويسنده و شاعر ادبيات عاشورايي بايد به اين مساله توجه داشته باشد كه انسان اصولا داراي خصلت حقيقتجو است و علاقه زيادي به كشف حقيقت خاصه خودشناسي دارد. ادبيات عاشورايي ميتواند به فرد كمك كند تا به خودشناسي، هستيشناسي و در نهايت به خداشناسي دست يازد و اين كار ميتواند با نوآوري در انتخاب موضوع و پيريزي اسكلتبندي و طرح منسجم همراه باشد. در اينجا بايد به اين مساله مهم توجه داشت كه منظور از نوآوري در ادبيات عاشورايي بدعت در طرح مباحث ديني نيست. براي مثال در داستانهاي عاشورايي، ميتوان از شيوه «جريان سيال ذهن» يا نحله «رئاليسم جادويي» استفاده كرد و نقبي به درون اشخاص مهم داستاني خود زد و بالطبع مكنونات دروني و حسي افراد مختلف را از منظر روانشناختي بنمايه داستان قرار داد. در واقع در خلق داستانهاي عاشورايي ناب هم بايد ادبيت ادبيات در نظر گرفته شود و هم نبايد خدشهاي در ارايه مباحث ديني ايجاد شود. در عين حال كه نوآوري در طرح و ساختار داستانها بايد عاملي باشد براي جذب مخاطب و ايجاد رابطه حسي با آثار و مباحث مطروحه در آن، در اين راستا حمايت اصولي و منطقي متوليان امور فرهنگي براي جذب نويسندگان نخبه به اين وادي نيز ميتواند مهم و سرنوشتساز باشد. اگر ادبيات عاشورايي بتواند پاسخگوي نياز جامعه روز باشد بيشك ميتوان توقع داشت كه اين ژانر ادبي مورد توجه همگان قرار خواهد گرفت. اما اگر ادبيات عاشورايي بخواهد همچنان به خلق مضامين تكراري اقدام ورزد و بخواهد با يك قالب كليشهاي خلق شود بيشك مورد توجه مردم قرار نخواهد گرفت. در شرايط كنوني اين ژانر مهم و سرنوشت با وجود ارادت و علاقه شديد عموم مردم به امام حسين(ع) آنچنان مورد استقبال قرار نميگيرد.
خوشبختانه طي سالهاي اخير شاهد رشد نوشتن در گونه ادبيات عاشورايي هستيم. استقبال خوانندگان بهخصوص قشر جوان جامعه نشان ميدهد كه اينگونه ادبي مي بايست بيش از پيش مورد حمايت دستگاههاي متولي فرهنگ قرار گيرد. رشد كيفي به همراه رشد كمي ادبيات عاشورايي يكي ازنيازهاي ادبي جامعه امروز ماست. درميان آثاري كه از نويسندگان جوانتر منتشر شده، شاهد جهشهايي خيره كننده در امر پيشنهاد نوعي ديگر از نوشتن دراين راستا هستيم كه بايد اين فعاليتها را براي هميشه به فال نيك بگيريم.