بيش از 2 هفته از درگذشت آهنگساز گذشته است
دريغا فرهنگ
اميرحسين ناظم زاده
هفده روز است كه حسين دهلوي، آهنگساز بزرگ ايراني در پي يك دوره طولاني بيماري؛ مرده است. در اين مدت عده بسياري درباره اهميت ايشان صحبت كردند و از ناديده گرفتن او در زمان حياتش سخن به ميان آوردند. آنطوركه همواره در تاريخ موسيقي دنبال ميكنيم؛ آهنگسازان بسياري بودند كه در زمان حياتشان به واسطه شرايط كشورشان و قطعا در مواردي رنجهاي زندگي فردي؛ مورد بيتوجهي واقع شدند. وقتي ميگوييم بيتوجهي يعني آهنگسازي در دوره باروك آثارش را به عنوان كاغذباطله به گوشتفروشيها ميفروخته اما امروز همان آثار در دانشگاههاي بزرگ موسيقي جهان تدريس ميشوند. امروزه غرب به دنبال بازيابي هويتهاي فرهنگي خودش است و شايد به طور كلي بسياري از كشورهاي جهان در پي ساختن فرهنگي هستند كه گاهي از داشتنش محروم بودند اما معتقدم در ايران همهچيز برعكس است.
چند روز پيش خواندم كه آثار بيهقي، دولتآبادي، غلامحسين ساعدي، سايه، نيمايوشيج و بسياري ديگر در كتابهاي ادبيات فارسي مدارس حذف و سانسور شدهاند. در ايران فرهنگ مورد بيمهري قرار ميگيرد و آنچنان كه تاريخ موسيقي ميگويد دليلش در پي قرنها هيچ تغييري نكرده است. همواره پشتوانه اقتصادي از هر شكلي براي جريانهاي هنري سرنوشتساز است. در كشور ما عدهاي با هزار ترفند خود را به جريانهاي رسمي متصل، دسترسي مردم به اطلاعات را محدود كردند و سليقهشان را آنچنان كه بازار ميطلبد تغيير دادند تا ثروت بيشتري توليد كنند. من با تمام بدبينيام نسبت به اين شرايط فرهنگي كه در آن عدهاي اينچنين كمر به تخريب فرهنگمان بستهاند و از سوي ديگر جلوي ارايه هر نوع توليدات فرهنگي را ميگيرند؛ فكر ميكنم كه شايد راه نجات در مسيرهاي فرعي و تشكلهايي است
كه سعي نميكنند به قرائت رسمي نزديك شوند. دشمن همهجا را گرفته است، فرهنگ ما مورد تهاجمي قرار گرفته كه براي نجاتش فقط بايد جنگيد. اميدوارم هرچند كه اهل فرهنگ مجبور به تحمل رنجهاي فراواني در اين روزگار هستند؛ بتوانند مبارزه كنند و به سرنوشت غمانگيز هنرمند بزرگي چون دهلوي دچار نشوند.