• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4506 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۱۹ آبان

زندگي در آلمان شرقي راحت بود

علي اسدي خمامي

سي سال پس از سقوط ديوار برلين، صداهاي متفاوت از آنچه تاكنون شنيده شده بود، به گوش مي‌رسد. صدراعظم آلمان از راحت بودن زندگي در آلمان شرقي مي‌گويد و روزنامه‌نگاران از تبعيض بين شهروندان بخش‌هاي شرقي و غربي آلمان مي‌نويسند.

سي سال از سقوط ديوار برلين مي‌گذرد و در سالگرد اين واقعه، رسانه‌هاي جهان، مانند سال‌هاي گذشته به توصيف دشواري‌هاي زندگي در جمهوري دموكراتيك آلمان (آلمان شرقي) پرداخته‌اند. اما امسال، سي سال پس از آن واقعه، با فرونشست احساسات و نمايان شدن كاستي‌هاي «اقتصاد آزاد» در سطح جهاني، مجال براي شنيدن صداهاي متفاوت نيز فراهم شده است؛ تا جايي كه حتي صدراعظم آلمان نيز از راحت بودن زندگي در آلمان شرقي مي‌گويد.

«آنگلا مركل»، صدراعظم جمهوري فدرال آلمان كه در آلمان شرقي بزرگ شده است، مي‌گويد: «زندگي در جمهوري دموكراتيك آلمان (آلمان شرقي) كه توسط كمونيست‌ها اداره مي‌شد، ساده‌تر بود و گاهي مي‌توانست راحت باشد.» مركل در مصاحبه‌اي با روزنامه سوددويچه به تصورات رايج در آلمان غربي درباره شهروندان شرق آلمان اشاره كرده و مي‌افزايد: «آلمان غربي يك ديد كليشه‌اي نسبت به شرق داشت.»

منظور اين سياستمدار آلماني از ديد كليشه‌اي، تصورات رايجي است كه اكنون در جهان غرب، درباره مشقت زندگي در آلمان شرقي، نارضايتي از زندگي در اين كشور و تمايل اكثر شهروندان به فرار وجود دارد. به گفته او، افراد زيادي وجود دارند كه در درك تفاوت بين دولت آلمان شرقي و زندگي فردي شهروندان اين كشور مشكل دارند.

مركل مي‌گويد: «بارها از من پرسيده شده كه آيا امكان شاد بودن در آلمان شرقي وجود داشت و آيا شهروندان مي‌توانستند بخندند؟ پاسخ اين است: بله! اين تصور غلط است كه بسياري از شهروندان هر روز مي‌خواستند فرار كنند يا زنداني مي‌شدند. اما انتقال اين موضوع سخت است.»

مركل در سال 1954 ميلادي در هامبورگ متولد شد. اما پس از آنكه پدرش، هورست كاسنر، به عنوان كشيش در آلمان شرقي شاغل شد، به شرق نقل مكان كرد. يك سال پس از سقوط ديوار برلين كه براي سه دهه شرق و غرب آلمان را در برلين از همديگر جدا كرده بود و به عنوان نماد جنگ سرد شناخته مي‌شد، دو آلمان با يكديگر متحد شدند، يا در واقع، آلمان شرقي قواعد و استانداردهاي اقتصادي و سياسي حاكم بر غرب آلمان را پذيرفت و تبديل به كشوري با «اقتصاد آزاد» شد. اتفاقي كه براي بسياري از شهروندان آلمان شرقي با دشواري همراه بود.

مركل با اشاره به دشواري‌هاي زندگي در آلمان امروز، براي شهروندان آلمان شرقي مي‌گويد: «اين از ويژگي‌هاي آزادي است. شهروندان آلمان شرقي اكنون بايد در مورد همه‌چيز تصميم‌گيري كنند و بايد اين مهارت را فرا بگيرند. زندگي در آلمان شرقي از جهاتي راحت بود، چراكه بعضي امور وجود داشت كه افراد به راحتي نمي‌توانستند بر آنها تاثير بگذارند.»

اما آيا واقعا آنچه زندگي را براي ساكنان آلمان شرقي سخت‌تر كرده است، آزادي است؟ «سابينه رنه‌فانتس» روزنامه‌نگار روزنامه «برلينر» نظر ديگري دارد و معتقد است بنيان تغيير در سطح زندگي ساكنان بخش شرقي آلمان كنوني، اقتصاد است. او در يادداشتي كه در روزنامه «گاردين» به چاپ رسيده، مي‌نويسد: «وقتي من پانزده ساله بودم، ديوار برلين فروپاشيد و همه‌چيز تغيير كرد؛ شرق نه تنها واحد پولي آلمان غربي كه قوانين و ارزش‌هاي اين كشور را نيز پذيرفت.» اين تغييرات براي بسياري از ساكنان آلمان شرقي، به معناي سخت‌تر شدن زندگي بود. به گفته رنه‌فانتس، با سقوط ديوار برلين ميليون‌ها نفر شغل‌شان را از دست دادند و ميليون‌ها نفر در جست‌وجوي شغلي بهتر، به غرب مهاجرت كردند. همچنين به گفته «ايلكو ساشا كوالستوك» كه يك تاريخدان است، در سال 1994 تنها 18 درصد از كارگران آلمان شرقي، در همان بنگاهي كار مي‌كردند كه در سال 1991 در آن شاغل بودند.

اين روزنامه‌نگار آلماني به از دست رفتن امنيت شغلي در آلمان شرقي پس از اتحاد دو آلمان اشاره كرده و مي‌افزايد: «در جمهوري دموكراتيك آلمان، بيكاري معني نداشت و شغل، چيزي بيشتر از تنها يك مرجع براي كسب درآمد بود. زندگي حول محور محل كار مي‌چرخيد و بسياري از بنگاه‌ها، باشگاه‌هاي ورزشي و تفريحي، مهدكودك‌ها و مراكز درماني خاص خود را داشتند. اما پس از سال 1989، زندگي روزمره براي ساكنان آلمان شرقي به‌شدت تغيير كرد: از قيمت اجاره خانه گرفته تا روشي كه بيمه سلامت سازماندهي مي‌شد. بسياري تحت تاثير اين تغييرات قرار گرفتند، اما تمايلي به صحبت آزادانه در مورد اين مسائل نداشتند.»

بسياري تبليغ مي‌كنند كه با اتحاد دو آلمان يا به بيان بهتر، ادغام آلمان شرقي در آلمان غربي، شاخص‌هاي اقتصادي رفته رفته در شرق آلمان بهبود يافت و ساكنان اين مناطق، از زندگي بهتري برخوردار شدند. اما آمار چيز ديگري مي‌گويد. رنه‌فانتس در اين رابطه نوشته است: «اكنون تبعيض كماكان بين دو آلمان ادامه دارد. امروز، سرانه توليد ناخالص داخلي در مناطق شرقي آلمان، به‌طور متوسط 20 درصد و درآمدها به‌طور متوسط 15 درصد از مناطق غربي آلمان كمتر است. هيچ بنگاه بزرگي نيز راس خود را در شرق آلمان قرار نداده است. يك نظرسنجي دولتي نشان مي‌دهد كه 57 درصد ساكنان شرق آلمان خود را شهروند درجه دو احساس مي‌كنند.» او معتقد است اين مساله مي‌تواند به رونق افكار راست‌گرايانه افراطي در شرق آلمان منجر شود. امسال، در سي‌امين سالگرد سقوط ديوار برلين، «مايك پمپئو» در يك سخنراني در اين شهر، به تجليل از آزادي پرداخت و از مجسمه رونالد ريگان، رييس‌جمهور وقت امريكا كه نقش پررنگي در سقوط بلوك شرق داشت، پرده‌برداري كرد. تاريخ را فاتحان مي‌نويسند، اما شايد اين سال‌ها، آخرين سال‌هايي باشد كه تاريخ، آن‌طوركه امريكايي‌ها تمايل دارند، روايت مي‌شود. امروز فوكوياما از عقيده خود درباره «پايان تاريخ» عقب‌نشيني كرده و اذعان داشته كه براي ايجاد ثبات، جهان بايد به سمت شكلي از سوسياليسم برود. بحران اقتصادي سال 2008 ميلادي و بحران احتمالي سال 2020، پايه‌هاي اقتصاد آزاد را به لرزه درآورده و در شيلي، معترضان خشمگين شعار «مرگ نئوليبراليسم» را سر مي‌دهند. شايد در سال‌هاي آتي، رواياتي متفاوت از زندگي در آلمان شرقي و سقوط ديوار برلين شنيده شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون