برداشتن چندين هندوانه با يك دست
تيم واترپلوي پرسپوليس و ديدگاههاي متضاد
در روزهاي اخير خبر صدرنشيني پرسپوليس در ليگ برتر واترپلو، باعث بحثهاي زيادي بين هواداران اين تيم و البته در سطحي كلانتر، بين كارشناسان ورزشي شده است. پرسپوليس قصد دارد در رشته شنا هم تيمداري كند و گويا محمدحسن انصاريفرد در حال رايزني با ديگر فدراسيونها براي تيمداري در رشتههاي ديگر هم هست. در حالت ايدهآل، اينكه يك باشگاه فوتبال تصميم به گسترش فعاليتهايش بگيرد و در رشتههاي ديگر هم فعاليت كند، اقدامي قابل ستايش است. باشگاههاي بزرگ دنيا مثل رئالمادريد و بارسلونا، در چندين زمينه فعاليت ميكنند، اما تنها دليلي كه باعث ميشود اين باشگاهها تصميم به تيمداري در ساير رشتهها بگيرند، دلايل اقتصادي است. در واقع اين باشگاهها ميانديشند كه با گسترش فعاليتهايشان دامنه نفوذ بين هواداران و اقشار مختلف را افزايش بدهند و منابع مالي بيشتري را راهي باشگاه كنند. اما پرسپوليس كه حتي دخل و خرج تيم فوتبالش هم جور نيست، چرا بايد در رشتههاي ديگر تيمداري كند؟ محمدحسن انصاريفرد، مديرعامل جديد پرسپوليس هنوز اعلام نكرده با كدام منابع مالي به دنبال تيمداري در چندين رشته است. در سالهاي اخير پرسپوليس در وزنهبرداري و دووميداني فعاليت ميكرد كه بدون هيچ نتيجه مشخصي، اين تيمداري به پايان رسيد. قبلتر شاهد تيمداري پرسپوليس در فوتسال هم بودهايم كه به دليل تباني بازيكنان اين تيم با گيتيپسند در سال 91، اين تيم براي هميشه منحل شد. سابقه تيمداري پرسپوليس در واليبال و بسكتبال هم پس از انقلاب چندان روشن نيست. دليل تمام اين شكستها در تيمداري در رشتههاي غير از فوتبال واضح و آشكار است؛ منابع مالي پرسپوليس دولتي و محدود است. اگر تمام اين منابع در فوتبال هزينه شود، اين تيم ميتواند نتيجه بهتري بگيرد. اگر منابع مالي باشگاه بين چندين رشته تقسيم شود، بعيد است در هيچ كدام موفقيتي به دست بيايد.
از سوي ديگر، برخي اهالي فن معتقدند تيمداري پرسپوليس در چنين رشتههايي، باعث رشد اين رشتهها در جامعه خواهد شد. پرسپوليس به پشتوانه هواداران ميليونياش، ميتواند عاملي براي رشد رشتههايي مثل واترپلو، شنا، وزنهبرداي و ورزشهايي از اين دست شود كه در ايران طرفداران زيادي ندارند. پرسپوليس در سايت رسمياش با اعلام آدرس استخر، از هوادارانش خواست به تماشاي اين مسابقه رفته و تيم واترپلوي پرسپوليس را تشويق كنند، اما اين فراخوان چندان مورد توجه قرار نگرفت. اين موضوع اين واقعيت را ثابت ميكند كه صرف داشتن هوادار ميليوني تيم فوتبال، نميتواند باعث جذب هوادار براي ديگر رشتهها شود. اگر پرسپوليس بخواهد در واليبال تيمداري كند، هواداران حرفهاي واليبال كه مدتهاست سالنها را پر ميكنند، چرا بايد تيم مورد علاقهشان را رها كنند و به سمت پرسپوليس بيايند؟ مگر اينكه قشري جديد از هواداران كه به واليبال علاقه دارند، اما تمايلي به ورزشگاه رفتن ندارند، راهي استاديومها شوند و بازيهاي تيم محبوبشان را دنبال كنند. برخي ديگر از اهالي فن ميگويند اقدام جديد باشگاه پرسپوليس ميتواند تمريني براي باشگاهداري باشد تا از وضعيت «تيمداري» فعلي خلاص شوند. حرفي كه شايد درست باشد، اما باز هم نقش منابع مالي در آن ناديده انگاشته شده است.
پرسپوليس تنها در شرايطي كه موفق شود براي تيمداري در ساير ورزشها، بودجه جداگانه دريافت كند، ميتواند به شكلي منطقي وارد اين حيطه شود، در غير اين صورت، هيچ منطقي از گسترش فعاليتهاي يك باشگاه بدهكار پشتيباني نميكند. مديرعامل پرسپوليس درخصوص اين تصميم جديدش بايد به هواداران و رسانهها پاسخگو باشد و به صورت شفاف اعلام كند برنامهاش چيست و با چه منابعي دست به اين اقدامات زده است. كسي دوست ندارد خاطره قرارداد بستن با احسان حدادي و بهداد سليمي با پرسپوليس دوباره زنده شود؛ قراردادي كه گويا نمادين بود و دو طلايي المپيك ايران را پرسپوليسي نشان داد، اما فايده ملموسي براي باشگاه نداشت.