ديالكتيك اعتراض و امنيت
غلامرضا ظريفيان
در روزهاي اخير در پي افزايش قيمت بنزين شاهد بروز ناآراميهايي هستيم؛ اعتراضهايي كه واقعيت هر جامعهاي است اما مسالهاي كه مطرح ميشود و شايد در اين شرايط ضرورت پرداختن به آن احساس ميشود مساله بروز اعتراضها و ارتباط آن با امنيت جامعه است؛ در اين راستا اولين پرسشي كه به ذهن ميرسد اين است كه آيا در يك جامعه اولويت با اعتراض است يا امنيت؟ در پاسخ به اين پرسش بايد به يك نكته حائز اهميت توجه داشت و آن اينكه اعتراض و امنيت را نميتوان دو مقوله جداگانه در نظر گرفت. براي توضيح اين موضوع بايد گفت، در يك جامعه مردمسالار به دليل آنكه هم قانون و هم نظام اجتماعي در تار و پود جامعه ساري و جاري است، بنابراين افراد آن جامعه اين حق و اين اجازه را دارند تا در عرصه سياستورزي اعتراض و انتقادات خود را با استفاده از محملهاي قانوني و مدني اعلام كنند.
از سوي ديگر آنها اين اطمينان را دارند كه صداي اعتراض معترضان از سوي مسوولان و كارگزاران شنيده ميشود كه در اين صورت چنانچه اين اعتراض و انتقاد وارد بود، رفتارهايي متناسب با آن صورت ميگيرد و اگر هم سازگار با اقتضائات زمان و مكان نبود، پاسخي قانعكننده به اين انتقادها و اعتراضها داده ميشود؛ مجموعه اين كنشها و واكنشها باعث ميشود نوعي امنيت رواني به جامعه انتقال پيدا كند؛ به اين معنا كه اعتراضهايش شنيده ميشود و انتقادهايش با انواع برچسبزنيها مواجه نميشود و از سوي ديگر اين انتقادها و اعتراضها بدون بروز هيچ خشونتي پاسخ داده ميشود. از سوي ديگر كارگزاران و مسوولان نيز اين احساس را دارند تا با اطمينان به مسالمتآميز بودن اعتراضها و براي آنكه بتوانند جهت رفاه جامعه و ايجاد رضايت بيشتر گام بردارند، امكاناتي فراهم كنند تا اعضاي جامعه اعتراضهاي خود را از تريبونهاي مختلف اعلام كنند كه اين امر هم منجر ميشود نارضايتيها انباشته نشده و متعاقبا به صورت خشونت بروز نكند تا مخل امنيت
نشود.
بنابراين رابطه اعتراض و امنيت يك رابطه دو سويه است؛ به اين معنا كه اگر امنيت اعتراضكنندگان تامين شود اين حق براي آنها به رسميت شناخته شود كه فارغ از هر برچسبي انتقادات خود را به زبان بياورند، از سوي ديگر اين اعتراضها به خشونت ختم نخواهد شد و امنيت نيز تامين ميشود؛ به عبارت ديگر بايد گفت وقتي اعتراضها مسالمتآميز باشد، حاكميت نيز به آن به عنوان يك تهديد نگاه نميكند و اين موضوع موجب ميشود تا بستر لازم براي بيان اعتراض و انتقاد بيشتر از گذشته فراهم شود.
ما در بسياري از جوامع حتي جوامع پيشرفته نيز مشاهده ميكنيم كه در برخي موارد اعتراضات به خشونت ختم ميشود اما اين خشونت به جد از سوي افكار عمومي رصد و نهايتا تبديل ميشود به يك رويه غيرمنطقي كه نهتنها قانون آن را محكوم ميكند، بلكه جامعه نيز آن را پس ميزند. اما اگر ساز و كارهاي بيان اعتراض به درستي اعمال نشود و سازمانهاي مردمنهاد نيز اين فرصت را نداشته باشند كه در اين راستا فعاليت كنند يا قدرت فعاليت آنها ضعيف باشد، طبيعتا اعتراضها انباشته ميشود و از آن جهت كه در بستر منطقي خود مطرح نميشود، پاسخگويي لازم به آن هم صورت نميگيرد و اين موضوع تبديل به يك نارضايتي ميشود كه اين نارضايتي ميتواند در قالبهاي مختلفي ظهور و بروز كند كه يكي از آن اشكال ميتواند شكل خشونتآميز آن باشد.
از سوي ديگر دولتمردان احساس اطمينان كمتري نسبت به بروز اعتراضات پيدا ميكنند به اين معنا كه دوگانه دولت - ملت شكل ميگيرد، درحالي كه ميتواند تعامل دولت - ملت جايگزين آن شود. بنابراين بايد گفت دولتمردان در اعمال تغييرات بهويژه تغييراتي كه بخش اعظم جامعه را شامل ميشود، بايد همراه با نوعي توجيه و اقناع عمومي صورت بگيرد؛ در غير اينصورت حتي يك تغيير درست بدون اقناع عمومي ميتواند نارضايتيهايي را به دنبال داشته باشد كه در پس آن ناامنيهايي را ايجاد كند. مضاف بر اينكه در هر جريان اعتراضي برخي افراد سودجو حضور دارند كه اعتقادي به كيان جامعه ندارند و چندان بدشان نميآيد از اين فضا سوءاستفاده كنند و بر ناامن كردن فضا بيفزايند و اعتراضات منطقي مردم را به سمت خشونتآميز كردن آن بكشانند؛ لذا اين مساله موجب ميشود تا سياسيون بيش از پيش به اين موضوع توجه كنند كه چنانچه شكاف دولت - ملت را كاهش ندهند، بستري براي فعاليت افرادي فراهم شود كه اساسا ميخواهند امنيت جامعه را هدف قرار دهند و با اقداماتي مانند تخريب اموال عمومي يك ناامني بزرگتري را ايجاد كنند.
در پايان بايد گفت اعتراض و انتقاد در هر جامعه صورت ميگيرد و اين جزو لاينفك يك جامعه پويا است اما بايد ساز وكاري فراهم شود كه اين اعتراض و انتقاد خود، موجبات ايجاد امنيت را فراهم كند؛ به عبارت ديگر از آنجا كه بيان اعتراضات به امنيت خاطر بيشتر و انباشته نشدن اعتراضات كمك ميكند و از سوي ديگر دولتمردان سازوكار لازم را براي بيان انتقاد فراهم كردهاند؛ لذا اين اطمينانخاطر را دارند كه اين اعتراضها به خشونت و ناامني ختم نخواهد شد، بنابراين ميتوان گفت اعتراضهاي مسالمتآميز به افزايش امنيت كمك ميكند، در حقيقت يك رابطه دوسويه و ديالكتيكي ميان اعتراضات و امنيت وجود دارد.
فعال سياسي اصلاحطلب