ادامه از صفحه اول
نياز به تصميمهاي جديد
روابط ايران با كشورهاي ديگر چندان سودرسان و موثر نيست و تورم و گراني كه نقطه كانوني تمركز همگاني است، مهار نشده است. اشتغال هم سامان مورد نياز را پيدا نكرده و اكنون افزايش قيمتها ناشي از سهميهبندي بنزين هم از راه رسيده است و بر مشكلات ميافزايد. در چنين شرايطي كه رويگرداني از سپهر سياسي افزايش پيدا ميكند، به نظر نميرسد كه اصولگرايان از ريزش هواداران جناحهاي ديگر چيزي را متوجه خود كنند و اصلاحطلبان هم رسما شرمنده مردمند و توان و امكان چنداني در سياست امور ندارند كه كاري انجام دهند و مستقلا مددي متوجه جامعه كنند. شايد خوشبيني اصولگرايان چندان هم كاذب نباشد و در نگراني اصلاحطلبان عنصر اغراق وجود داشته باشد، ولي هر چه هست در و ديوار شهر گواهي ميدهند كه ايران نيازمند تغيير در برخي سياستها و هواي تازه است و روشهاي پيشين بعيد است كه باز هم جواب دهند و متوليان را آرام و راحت به حال خود واگذارد و روزي دوباره به بهانهاي باز هم بلوا نشود. بر اين اساس تغييرهاي هوشمند و شجاعانه و مسوولانه درست آن چيزي است كه امكان دارد جهشي مثبت و همهجانبه در امور ايجاد كند و مردم را فوجفوج به دايره اميد و تحرك و سر زندگي بكشاند. انتخابات در پيش است، انتخاباتي كه با مقدمه برخي تغييرها حتما ميتواند عمق پيدا كند و مردم را به مشاركت بالا و اميدوارانه سوق دهد. اغلب آدمي با تصور داشتن زمان، علاج دردها را به تاخير مياندازد و ضرورت تغيير در روشهاي خويش را احساس نميكند. تاريخ گواه ميدهد كه هميشه آنچنان كه تصور ميرود، فرصتها باقي نميمانند و روزي كه زمان از دست برود موقع تصميم نيست. جامعه ما جامعه ناآگاهي نيست، معدل فهم و آگاهي و تعهد سياستمداران ما از متوسط جهاني پايينتر نيست، امكانات و موقعيت ممتاز كشور راههاي نو و خلاقانه و مبتكرانه را دور از دسترس قرار نداده است. اگر موقعيت خطير كنوني مورد شناخت همهجانبه صاحبان قدرت قرار گيرد، ميشود از تغييرهاي كوچك آغاز كرد، ميشود همدلي و اكرام واقعي مردم را به صورت جدي بيشتر و بيشتر كرد. مردم كشور خود را دوست دارند و هرگز به دخالت بيگانه يا آسيب زدن به آن رضايت نميدهند. با اعتماد به چنين مردمي امكان غلبه بر مشكلات و تغيير در بسياري از مناسبات گذشته وجود دارد، به نظر ميرسد در اين بزنگاه تاريخي احساس مسووليت و عبور از منيتها و تكيه بر خردجمعي واقعا كارساز است و پايههاي جامعه را مستحكم خواهد كرد و نگرانيها را كاهش خواهد داد.
خط جدايي امريكا و آلمان
آلمانها حتي قبل از شروع دور جديد تحريمهاي امريكا عليه ايران، بخش حداكثري روابط اقتصادي و بانكي خود با تهران را به حال تعليق درآورده بودند. اين در حالي است كه هماينك جمهوري اسلامي ايران نيز با پرداخت هزينههاي سنگين تحمل و عبور از تبعات شديد تحريمهاي يكجانبه كاخ سفيد، خود را آمادهتر از قبل براي دفاع از حقوق خود در برجام ميبيند. بدينترتيب ظاهرا آقاي اوبراين بايد به جاي ارايه هيجانات تند سياسي عليه ايران و آلمان با نگاه به علل و عوامل ناكامي «جان بولتون» سلف شكستخورده خود، قبل از به دست گرفتن رسمي سكان مشاور امنيت ملي امريكا، قدري بيشتر با واقعيات سياسي موجود جهاني آشناتر شود.