دو ماه از آغاز اعتراضات در عراق ميگذرد. نخستوزير عراق روز جمعه و بعد از قرائت بيانيه مرجعيت عالي شيعه در نمازجمعه كربلا، اعلام كرد كه از مقام خود كنارهگيري ميكند و روز شنبه خبر رسيد كه استعفاي خود را تقديم پارلمان عراق كرده است. در شرايطي كه اعتراضات مردم عراق در دو ماه گذشته به صورت عمده به مسائل اقتصادي و فساد سياسي معطوف بود، اما همزمان رسانهها، بهويژه رسانههاي وابسته به دولت امريكا و پادشاهي عربستانسعودي، از افزايش شعارها و احساسات ضدايراني در ميان معترضان خبر ميدادند. امير موسوي، رايزن پيشين سفارت ايران در الجزاير و مشاور پيشين وزير دفاع، معتقد است كه منحرف كردن اعتراضات به سمت ايران بدون شك محصول يك توطئه خارجي است، چراكه ميزان فساد و آسيبي كه دولتهاي ديگر همچون تركيه و امريكا در عراق ايجاد كردهاند، آنچنان آشكارتر و وسيعتر از اتهامات به تهران است كه نميتوان تصور كرد در شرايط عادي همه اتهامات عليه جمهوري اسلامي ايران مطرح شود. او در عين حال از ناتواني تهران در قانع كردن افكار عمومي همسايه غربي در مورد خدمات ايران به ملت عراق در سالهاي اخير نيز انتقاد ميكند. در ادامه متن كامل گفتوگوي «اعتماد» را با امير موسوي، ديپلمات پيشين، مطالعه ميكنيد.
چهارشنبه شب كنسولگري جمهوري اسلامي ايران در نجف توسط عدهاي از معترضان عراقي به آتش كشيده شد. تصور ميكنيد دليل اين اقدام چه بود؟
در دو سال گذشته اين سومينبار است كه حمله به اماكن ايران در عراق تكرار ميشود، ابتدا بصره و كربلا و حالا در ابعادي بزرگتر در نجف. امروز حتي در بغداد هم شاهد هستيم كه گروهي از معترضان در واقع با تلاش براي تسخير پل جمهوريت، نهايتا قصد دارند به ساختمان سفارت جمهوري اسلامي ايران در منطقه سبز بغداد برسند كه آن سوي اين پل قرار گرفته است. درنتيجه ميتوان گفت كه جهتگيري بخشي از معترضان در عراق، به سمت حمله و تخريب نمادهاي جمهوري اسلامي ايران در عراق تغيير كرده است. به نظر من نبايد اين واقعيت را كه بخشي از افكار عمومي عراق نسبت به جمهوري اسلامي ايران حساس شدهاند را انكار كرد، بلكه بايد ريشهيابي كرد كه چرا چنين تفكري شكل گرفته است. ميتوان گفت كمكم اتهامزني به جمهوري اسلامي در حال تبديل شدن به يك تصور غالب در ميان بخشي از مردم عراق است. اعتراضات در عراق به چيست؟ به فساد دولتي، دزديها و اختلاسها و دروغگويي مديران حكومتي است. فساد حكومتي در عراق، مساله واضحي است، كسي نميتواند آن را انكار كند. شايد حتي اين هم درست باشد كه بگوييم بسياري از سياستمداران حاكم در عراق تحت حمايت آشكار ايران هستند. اين هم ارزيابي غلطي نيست.
يعني ميگوييد ايران عامل فساد در عراق است؟
نه! دقيقا به همينجا ميخواستم برسم كه اينكه حكومت فاسد است و ايران هم از بسياري از سياستمداران عراقي حمايت ميكند، الزاما به معناي نقش ايران در مساله فساد نيست. نظام حكومتي كه در عراق توسط ايالاتمتحده امريكا تاسيس شده مبتني بر فساد و رشوه است.
پل برمر، حاكم موقت امريكايي عراق بعد از اشغال عراق، نظام سياسي مبتني بر فساد را در اين كشور ايجاد كرد. نظامي كه توسط امريكاييها به شكلي تشكيل شده كه فسادزاست، حتي بهترين آدمهاي عراقي هم در اين ساختار دچار فساد ميشوند. ساختار نظام حكومتي در عراق شبيه به يك شركت خصوصي سهامي خاص تعريف شده است؛ شركتي كه نخستوزير مديراجرايي آن است و احزاب متعدد سهامداران عمده آن. هيچ پروژهاي، هيچ اقدام اصلاحي، هيچ قانون جديدي بدون جلبنظر همه احزاب پيش نميرود، يعني بايد امتيازات لازم به همه احزاب داده شود. در نظام سياسي طراحي شده توسط امريكا همه مقامهاي حاكميتي در عراق براساس خط و ربط و امتيازات ويژه تقسيم شده است، نه تنها وزير و وكيل مجلس، بلكه روساي دفتر وزرا، استانداران و معاونان وزرا، همگي برمبناي تقسيم قدرت واگذار ميشود. نظام سياسي حاكم يك شركت سهامي است كه سهامداران آن احزاب و گروههاي قومي و مذهبي هستند. در نتيجه اين ساختار، مردم به دو دسته تقسيم ميشوند؛ يا بخش كوچكي از صاحبان امتياز كه سهمي از قدرت و ثروت كشور دارند، يا بخشي بزرگ كه سهمي از قدرت به آنها نرسيده و خود را در مقام مظلوم ميبينند.
اينكه بگوييم ايران عامل اين فساد است، حرف اشتباه و بياساسي است و اين تحريك احساسات عمومي در عراق عليه ايران از سوي منابع خاص و با اهداف ويژه انجام ميشود. مگر كسي ميتواند از مظالمي كه توسط امريكا و ديگر كشورهاي پيرامون عليه مردم عراق ميرود چشمپوشي كند؟ كسي نميتواند بگويد كه در عراق سياستمداران كرد پاكدامن هستند، سياستمداران اهل سنت پاكدامن هستند، سياستمداران شيعهاي كه متحد ايران نيستند، پاكدامن هستند و فقط و فقط سياستمداران نزديك به ايران دچار فساد شدهاند؟ شما فقط يك مورد از فساد واضح در عراق را ميتوانيد در نحوه اداره اقليم كردستان ببينيد. عملكرد غيرشفاف دولت اقليم كردستان عراق يكي از اصليترين گلوگاههاي فساد در عراق است. 18درصد از كل بودجه عراق به اقليم تخصيص داده ميشود، اما دينار از ماليات به دولت مركزي نميرسد. نمايندگان كرد در فرآيند قانونگذاري در پارلمان براي همه نقاط ديگر عراق مشاركت دارند، اما اقليم كردستان خود را محق ميداند كه هيچيك از قوانين مصوب پارلمان را اجرا نكند. سرحدات عراق در مرز شمالي مستقيما توسط اقليم كردستان اداره ميشود و دولت اصولا نظارت مستقيمي بر فعاليتهاي مرزي و فساد و دزديهايي كه در مرزها با تركيه رخ ميدهد، ندارد. امريكا روزانه يكسوم از كل نفت توليدي عراق را سهم خود ميداند، يعني مستقيما منابع طبيعي عراق توسط واشنگتن غارت ميشود. علاوه بر اين براي حضور نيروهايش در عراق پول ميگيرد. عملا نصف درآمد نفتي عراق مستقيما به حساب امريكاييها واريز ميشود. اقدامات امريكاييها در عراق دزدي در روز روشن با قلدري است. كويت در جنوب عراق، هنوز به صورت روزانه بخشي از درآمد نفتي عراق را بهازاي غرامت جنگي كه صدام عليه اين كشور راه انداخت با نظارت مستقيم سازمان ملل دريافت ميكنند. آثار فاجعهبار عملكرد دولتهاي خارجي به امريكا و تركيه و كويت خلاصه نميشود و خيلي كشورهاي ديگر هم هستند كه با دخالتها و سهمخواهيهاي خود در حال آسيب رساندن به زندگي مردم عراق هستند. اما به دلايل جغرافيايي و تبليغاتي كه از سوي منابع بانفوذ خارجي انجام شده باعث شده است كه همه اينها به پاي ايران نوشته شود.
چرا؟ كدام منابع و كدام تبليغات باعث شدهاند تا اين اتفاق بيفتد؟
متاسفانه بخشي از اين اتفاق به خود ما بازميگردد، ما به لحاظ تبليغاتي و ترويجي درست و موثر عمل نكردهايم. طرف ايراني خدماتش را به مردم عراق هرگز به درستي بيان نكرده و توضيح نداده است. متاسفانه كارهاي بزرگي كه براي حمايت از مردم عراق توسط جمهوري اسلامي ايران انجام شده است، پنهان ماندهاند و هرگز براي مردم عراق توضيح داده نشده است. در برابر ايران در محكوم كردن افرادي كه با انتساب خود به ايران توانستهاند نظر مردم عراق را جلب كنند و در ميانه راه دچار انحرافهايي شدهاند را آشكارا محكوم نكرد. سكوت ما باعث شده است تا افكار عمومي توسط كساني شكل بگيرد كه مخالفان آشكار و نشاندار جمهوري اسلامي ايران هستند. شايعات و اخبار جعلي، نه تنها در شبكههاي اجتماعي و خيابانها عليه ايران دهان به دهان ميشود، بلكه رسانههاي قدرتمندي مانند العربيه، الحره و الحدث هم بدون وقفه اين اخبار جعلي و شايعات را بازنشر ميكنند و به آن دامن ميزنند.
از سوي ديگر وقتي اين شعارها در نجف، بصره و كربلا داده ميشود و بخش بزرگي از مردم در مقابل آن سكوت ميكنند، به نظر ميرسد كه بقيه مردم هم آنها را باور كردهاند و نفوذ اين احساسات ضدايراني به شكل خطرناكي در ميان اكثريت خاموش عراقي هم افزايش يافته است. الان سه ركن اساسي دفاع از عراق در برابر تجزيه، تجاوز و تروريسم، در خطر آسيب در برابر قيامهاي اين كشور قرار گرفتهاند. كساني كه اين اعتراضها را هدايت و تبليغ كردهاند در سه قيام اخير مردم عراق، دنبال تخريب اعتبار سه ركن اساسي شكست داعش هستند؛ اولين ركن شكست داعش، مرجعيت شيعيان عراق بود كه فتواي تاريخي را براي مبارزه با داعش صادر كردند، ركن دوم حشد الشعبي است كه در مسير شكست تروريسم شهداي بسيار داد، آن هم در شرايطي كه امريكا با آن ادعاي نظامي و امنيتياش از فرآيند 20 ساله براي شكست داعش سخن ميگفت، اما حشدالشعبي سه ساله كار اين خلافت خودخوانده تروريستي را تمام كرد. ركن سوم، حمايت جمهوري اسلامي ايران بود، ترديدي وجود ندارد كه اين مردم عراق بودند كه داعش را شكست دادند، ولي مگر بدون حمايت و مديريت اين كار ممكن بود؟ وقتي داعش به شهرهاي عراق هجوم برد، دوسوم اين كشور به سادگي سقوط كرد. يگانهاي ارتشي از شهرهايي كه دراختيار داعش قرار ميگرفت فرار ميكرد، نه سلاح و مهماتي براي دفاع در مقابل داعش وجود داشت و نه نيروي منظم و قابل اتكايي. وقتي بعد از فتواي مرجعيت شيعه، حشدالشعبي تاسيس شد، اين حمايت و مشاركت ايران در فرماندهي و تسليح مردم عراق بود كه با مديريت سردار قاسم سليماني، به شكست داعش منجر شد. حالا هر سه ركن مذكور، هدف حمله قرار گرفتهاند. اين تخريبها با سوءنيت انجام ميشود.
فكر ميكنيد خطر ظهور داعش بار ديگر عراق را تهديد ميكند؟
قطعا! الان دهها هزار نيروي مسلح تحت حمايت امريكا آماده حمله به كربلا و نجف هستند.
11 هزار نيرو از شرق فرات و خاك سوريه به خاك عراق وارد شدهاند، 19 هزار نيرو در پايگاههاي حبانيه و عينالاسد كه دراختيار نيروهاي امريكايي قرار دارد، مستقر شدهاند و
20 هزار داعشي محكوم به اعدام هم در زندان حوت نگهداري ميشوند. همين كه ميشنويد در ناصريه تا اين اندازه حجم درگيريها وسيع است، به خاطر امنيت همين زندان حوت است كه اعضاي داعش در آن نگهداري ميشوند، چراكه ممكن است به اسم اعتراضات نهايتا دايره امنيتي اين زندان شكسته شود و داعشيها رها شوند.
در كنار اينها جوانان عشاير استان انبار عراق هم هستند كه امريكاييها بهشدت دنبال استفاده از آنها براي ايجاد يك ناآرامي جديد در عراق هستند. مجموعا تعدادي بيش از 50 هزار نيروي شبهنظامي بالقوه وجود دارد كه امريكاييها آنها را براي ايجاد بيثباتي و جنگ در عراق آموزش دادهاند.
در كنار اينها بايد افراطيگري شيعي را هم اضافه كرد، در واقع تلاش زيادي از سوي سرمايهگذاران خارجي تروريسم براي ترويج تفكرات داعشي در ميان شيعيان انجام شده است. گروههاي تندروي شيعه كه يكي از آنها تحت رهبري فردي با نام صرخي كه خود را روحاني و مرجع شيعيان معرفي ميكند در كنار دو گروه افراطي و انحرافي شيعه ديگر، از جمله گروههايي هستند كه ساخته و پرداخته دولتهاي خارجي در عراق محسوب ميشوند و در آينده ميتوانند در قالب گروهي همچون داعش، اما به جاي انتساب به وهابيت با انتساب به تشيع ظهور كنند. وقتي سه ركن اساسي شكست داعش در عراق، يعني وجهه مرجعيت، وجهه حشدالشعبي و وجهه ايران آسيب ببيند، اتحاد ميان اين گروهها يعني روحانينمايان شيعه افراطي، بعثيها، بازماندگان داعش، دوستان عربستانسعودي و مزدوران امريكا، ميتواند
به سادگي بر كل عراق غلبه كند. در نجف شاهد بوديم كه چگونه گروهي تلاش كردند مرقد آيتالله شهيد محمدباقر حكيم را منفجر كنند، انفجار مقابر و نمادها استمرار تفكر داعشي است، حتي اگر در ميان جمعيتهاي شيعيان اتفاق بيفتد.
فكر ميكنيد هنوز فرصتي براي احياي اعتبار و حيثيت اين سه ركني كه گفتيد وجود دارد؟
بله! هنوز وقت هست. فراموش نكنيد كه اكثريت مردم عراق هنوز خاموش ماندهاند. اعتراضاتي كه در عراق شاهد هستيم، دستكم از لحاظ وسعت و فراگيري فقط بخشي از مردم عراق را نمايندگي ميكنند. گروههايي كه الان معترضان را رهبري ميكنند گروههايي هستند كه با قدرت مالي فراوان و قدرت رسانهاي پشتيباني ميشوند. فراموش نكنيد حشدالشعبي و هواداران حشدالشعبي كوچكترين نقش و تحركي در اين تحولات نداشتهاند، نيروي حشدالشعبي يك نيروي عظيم مردمي است. از اين مهمتر نقش مرجعيت است كه تاكنون حكم قاطعي در مورد مسائل جاري ندادهاند. آيتالله سيدعلي سيستاني، تلاش كردهاند كه در جهت آرام كردن شرايط حركت كنند. همين يك جملهاي كه در بيانيه جمعه اين هفته مرجعيت وجود داشت، كه اشاره كردند بايد تظاهركنندگان مسالمتآميز راهشان را از آشوبگران و خشونتطلبان جدا كنند، رسانههاي خارجي مانند الحدث، العربيه و الحره را به فرياد آورده است و دايم در دو، سه روز گذشته در حال تخريب مرجعيت هستند، چراكه از نفوذ احكام و دستورات مرجعيت وحشت دارند. اكثريت مردم عراق و غالب مردم عراق، پيرو و طرفدار مرجعيت هستند. اگر آيتالله سيستاني يك جمله عليه معترضان بگويد، ترديدي نداشته باشيد كه بلافاصله اين اعتراضها هر جور شده تمام ميشود. خيليها گوش به زنگ هستند كه مرجعيت عراق دستوري صادر كند.
فكر ميكنيد درخواست استعفاي عبدالمهدي كمكي به حل بحران كنوني در عراق بكند؟
به تصور من تشخيص مرجعيت عراق صحيح و مدبرانه بود. اگر كاري از عبدالمهدي در حل مسائل بر ميآمد در اين دو ماه او اقدامي انجام ميداد. اما واقعيت اين است كه با توصيه مرجعيت عالي شيعيان عراق، بعثيها و افراطيها خلع سلاح شدند. متاسفانه تا به امروز احزاب سياسي عراق، خودشان را پشت عادل عبدالمهدي پنهان كرده بودند و به جاي مسووليتپذيري براي حل مسائل، او را بهانه ميكردند. حالا دوباره توپ تشكيل دولت در زمين احزاب است، احزاب و گروههايي كه در دو ماه گذشته با بهانه كردن مسووليت عبدالمهدي از بار مسووليت شانه خاي ميكردند. حالا پارلمان بايد قانون انتخابات جديد را تصويب كند و قانون نظارت بر انتخابات را تصويب و اجرا كند. قطعا در عراق قحطالرجال نيست، چهرههاي شناخته شده و موجهي هستند كه احزاب عراقي ميتوانند روي آنها اجماع كنند و اجازه دهند با مشاركت احزاب مسائل جاري حل شود. به هر حال براساس قانون نگراني از خلأ قدرت وجود ندارد، تا 15 روز بعد از استعفا خود عادل عبدالمهدي ميتواند به عنوان رييس دولت پيشبرد امور به كارش ادامه دهد و بعد از آن هم رييسجمهور، برهم صالح ميتواند راسا رياست كابينه را تا انتخاب نخستوزير جديد دراختيار داشته باشد. نگراني اصلي از مسووليتپذيري احزاب سياسي است. پيشنهادهايي مانند توصيه مقتدي صدر براي برگزاري رفراندوم در ميدانهاي اعتراض، بعيد است كه قابل اجرا باشند، بايد يك فرد موجه، معتمد و شناخته شده كه مورد رضايت مردم و مرجعيت باشد با اجماع گروههاي سياسي كه شاكله پارلمان عراق را تشكيل ميدهند
به عنوان نخستوزير معرفي شود. در كنار همه مصايب اين دوره دو ماهه اعتراضات در عراق، قطعا بايد نقطه مثبت آن را هم ديد، چراكه فشار مناسبي به احزاب و جناحهاي سياسي وارد شده است تا خارج از سهمخواهيها و منفعتطلبيها به فكر چاره براي آينده حكومت باشند.
به صورت كلي ميتوان گفت عليرغم همه خشونتها و گستردگي اعتراضات، وضعيت عراق همچنان تحت كنترل است. بخش عمدهاي از مردم عراق در خانهها ماندهاند و سكوت كردهاند.
فكر ميكنيد اعتراضات اخير براي رهبران سياسي تجربه كافي شده است تا رويكرد و عملكرد خود را عوض كنند؟
عقلاي عراق ميتوانند به تصميمهاي خوبي برسند و تصميمهاي مهمي بگيرند. اتفاقات اخير قابل جبران است و رويكردها ميتواند اصلاح شود.
به هر حال ادامه رويه كنوني برخي احزاب ميتواند خطرات بزرگي براي عراق داشته باشد. درنتيجه عقلا و رهبران عراق بايد تصميمهاي مهمي بگيرند.
فكر ميكنيد آيا نظام تقسيم قدرت برمبناي قوميت و مذهب در عراق دوام ميآورد؟
به گمان من امكان بقاي اين نظام وجود ندارد و قطعا تغيير ميكند. تغيير قانون اساسي قطعا به نفع مردم عراق است. تقسيم قدرت در عراق بسيار فسادآور و غيرمنصفانه است كه توسط پل برمر، رييس حكومت اشغالگر امريكا در عراق ايجاد شده است. چه در عراق و چه در لبنان كه سيستم مشابهي براي انتخاب حاكمان وجود دارد، معتقدم كه چنين رويكردي به ضرر منافع مردم كشور است و بايد به سمت يك ساختار متعارف سياسي تغيير شكل دهد.
دشمنان عراق خواستار احياي داعش در قالب گروههاي افراطي منتسب به تشيع هستند
سكوت ما باعث شده است تا افكار عمومي توسط كساني شكل بگيرد كه مخالفان آشكار و نشاندار جمهوري اسلامي ايران هستند. شايعات و اخبار جعلي، نه تنها در شبكههاي اجتماعي و خيابانها عليه ايران دهان به دهان ميشود، بلكه رسانههاي قدرتمندي مانند العربيه، الحره و الحدث هم بدون وقفه اين اخبار جعلي و شايعات را بازنشر ميكنند و به آن دامن ميزنند
قانون اساسي عراق ناگزير تغيير خواهد كرد
دستكم نيمي از درآمد نفتي عراق در روز روشن مستقيما به جيب امريكاييها ميرود
ساختاري كه امريكا در عراق ايجاد كرده مانند يك شركت سهامي فاسد است كه سهامداران آن احزاب سياسي هستند
عملكرد غيرشفاف دولت اقليم كردستان عراق يكي از اصليترين گلوگاههاي فساد در عراق است
بهترين سياستمداران هم اگر در ساختار سياسي امروز عراق بگيرند فاسد ميشوند
اكثريت مردم عراق هنوز خاموش هستند