نگاهي به يادداشتهاي سيف
در توجيه وضعيت ارزي
آقاي سيف! به جاي لحن آموزگارمنشانه، درباره سقوط ارزش پول ملي در زمان خود توضيح دهيد / بهتر نيست به جاي نادان فرض كردن مردم، از آنها عذرخواهي كنيد؟
سيف بعد از مدت زيادي كه از بركناري ايشان گذشته و پس از آنكه به لطف حمايت آقاي رييسجمهور، از پاسخگويي قانوني مصون باقي مانده است، اكنون با تكيه بر اين فرض نادرست كه جامعه فراموش ميكند، با لحني آموزگارمنشانه، به دفاع از خود و سياستهايي برخاسته است كه آتش آنها هنوز گريبانگير مردم اين كشور است و هنوز مردم، حيران از اينكه چگونه ظرف مدتي كوتاه قدرت خريد خود را چنين بيمنطق از دست دادهاند و چگونه جمعي محدود از دست اندركاران، از پس منابع متعلق به مردم، به ثروتهاي افسانهاي رسيدهاند، به تحمل ضربههايي ميپردازند كه دستاورد سياستهاي شوم آقاي سيف و همراهان ايشان بوده است.
شروع كلاس درس آقاي سيف، از توصيفي سادهانگارانه در مورد تعادل نرخ ارز بوده است. حتي اين شروع به روشني نشان ميدهد كه آقاي سيف دانستههاي محدودي در مورد مديريت پولي و جايگاه پول ملي در اعتبار و تداوم هستي ملتها دارد. آقاي سيف نميداند كه پول ملي نماد هويت يك ملت است. در تعريف ملت، وجود زبان مشترك الزامي نيست، ولي وجود يك پول ملي مشترك به عنوان يك شرط لازم، گفته شده است و رواج قانوني پول ملي، نماد اقتدار حكومت و باور ملي به پول ملي است. به روايتي نرخ ارز، قيمت پياز و سيبزميني نيست كه نوسان آن در حدي كه آقاي سيف تصور ميكند، كم اهميت باشد. امر واقع اين است كه نخستين درسي كه مقام پولي هر كشور بايد بياموزد، اين است كه ارزش برابري پول ملي، به عنوان يك عامل تقويت سرمايه اجتماعي، به دست مقام پولي سپرده شده است و اين مقام به روايتي با پذيرش مديريت پولي، در برابر جامعه سوگند ميخورد كه ارزش پول ملي، يعني ارزش دستاورد ملت، را با اجراي سياستهاي پولي درست و برازنده به شكلي پايدار حفظ كند و كاري نكند كه اين ارزش به زوال كشانيده شود. بدون ترديد، آقاي سيف در شمار ناآموختهترين مقامهاي پولي از اين منظر بوده است. سقوط ارزش ريال ايران به دست و با حمايت ايشان و بهرغم سوگندي است كه مقام پولي بايد اعتبار خود را از آن به دست ميآورده است. شايد شفافترين نكته در نخستين درس هر مقام پولي اين است كه سياست پولي كشور چه باشد كه ارزش پول ملي باقي بماند. توهم آقاي سيف اين است كه ارزش برابري پول ملي به پولهاي خارجي نميتواند با سياستهاي اقتصادي تغيير كند و اين ارزش يك متغير رها شده است كه هميشه ميشود به صورت برونزا محاسبه شود، ولي هرگز نميتواند به شكل درونزا از رفتارهاي اقتصاد برآورد شود. بنابراين در شروع بحث، با عبارتي نادرست، از قول ايشان گفته شده است كه به لزوم «پايين بودن نرخ ارز مطلوب نيست». در واقع موضوعي كه ايشان بايد بيان ميكرد، اين است كه شايد اگر ارزش پول ملي كاهش داده شود، اين كاهش به نفع اقتصاد كشور باشد. البته شروطي براي اين وضعيت وجود دارد كه بدون ترديد در سقوط ارزش ريال ايران در زمان آقاي سيف، هيچ يك از اين شروط برقرار نبوده است. افت ارزش پول ملي زماني ممكن است درست شمرده شود كه مديريت پولي نتوانسته باشد سياستهاي اقتصادي را به درستي مديريت كند و در نهايت عملكرد نادرست بخش پولي، كشور را به جايي بكشد كه ارزش واقعي پول ملي كمتر از ارزش جاري آن شده باشد. در اين وضعيت، اقتصاد چارهاي ندارد جز آنكه ارزش پول خود را تضعيف كند و اين تضعيف را با همه تلخيهايش بپذيرد. در اين مورد، تضعيف ارزش پول ميتواند از بحرانهاي آينده جلوگيري كند. براي گريز از بحران در جريان تضعيف ارزش پول ملي هم شروطي بايد رعايت شود كه باز هم بدون ترديد در جريان سقوط ارزش ريال ايران در زمان آقاي سيف، هيچ يك از اين شروط رعايت نشد، زيرا خواسته مجريان سقوط، اصلاح وضعيت اقتصادي نبود. طنز اين گفته، آن هم از زبان مقام پولي پيشين كشور، در اين است كه مقام پولي عنايت نكرده كه تخريب اعتبار ارزش پول ملي، دستاورد مستقيم عملكرد خودش بوده و كسي كه اين موضوع را با لحني نكوهشبار به جامعه پرتاب كرده، همان مقامي است كه اين نگونبختي را در نتيجه عملكرد نادرست خود به جامعه تحميل كرده است. منبع: انتخاب