ادامه از صفحه اول
در قباحت اقدام امريكا
نكته برجسته در سخنان رهبري اين است كه اگر امريكا مرتكب اشتباهي شود با پاسخ ما مواجه ميشود. پاسخي كه ايشان به امريكا دادهاند، پاسخ بجايي بوده است. به اين اعتبار شايسته است، دولت و مشخصا وزارت امور خارجه نيز بايد به اين ادعاي امريكا واكنش نشان دهند. اينكه امريكا فرافكني كند و اين حمله را به ايران نسبت دهد، ترفندي نخنماست. چنانكه در گذشته هم شاهد اتخاذ رويكردها و موضعگيريهاي نادرستي از اين دست بودهايم. به نظر ميرسد، امريكا از اين طريق به شكلي ميخواهد پروژه ايرانهراسي را زنده نگه دارد. حال آنكه اين استراتژي مصنوع و شكستخورده است؛ بنابراين چندان محل تعجب نخواهد بود كه ايران را به اينكه در حمله به حشدالشعبي نقش داشته است، متهم كنند. در صورتي كه ايران نيازي ندارد در اين قضيه دخالت كند؛ ضمن اينكه سياست ايران، دخالت در كشور عراق و ديگر كشورهاي منطقه و جهان نيست.
در اين ميان نكته حايز اهميت ديگر آن است كه حمله امريكا به حشدالشعبي اشتباهي فاحش بود كه امريكا مرتكب شد و خوشبينيهايي كه ميان عدهاي از مردم عراق و سياستمداران و مقامات عراقي وجود داشت را از بين برد، چراكه بعضي مردم عراق معتقد بودند، امريكا مسوول بركناري و خلع صدام از حكومت عراق است و در نتيجه خود را از اين منظر مديون حمايت و دخالتهاي امريكا ميدانستند اما در سالهاي پس از سقوط صدام در پي حوادثي همچون بمباران وحشيانه نجف توسط امريكا كه شهيدان و مجروحاني به جاي گذاشت، ملت عراق چندين گام به واقعيت نزديكتر شد. چنانكه امروز ديگر كاملا روشن است كه امريكا از اين حمله، اهداف استعماري بسياري داشته است هر چند بيداري ملت عراق اين اهداف را به خطر مياندازد.
نكتهاي كه بايد در انتها بر آن انگشت گذاشت، قباحت اقدام امريكاييها در قبال ملت عراق است، چراكه قبيحتر از اين نميشود كه به كشوري حمله كنند و ملتي را به كشتن دهند اما انتظار پاسخ خشمگين از جانب آن ملت نداشته باشند. بنابراين در آينده بايد منتظر گسترش بيشتر دامنه خشم ملت عراق باشيم؛ خشمي كه بعيد نيست در طولانيمدت حتي تردد امريكاييها در عراق را نيز با مشكل مواجه كند.
ناآرامي در عراق
دولت امريكا در مقابل درخواست كرد تا دولت عراق براي تامين انرژي مورد نيازش با شركتهاي امريكايي وارد همكاري شود. دولت عبدالمهدي در اين ميان به سمت همكاري اقتصادي با آلمان و حتي همكاري نظامي با روسيه رفت. اين دولت در چشم امريكاييها دچار چند گناه نابخشودني شد؛ يكي ادامه همكاري اقتصادي با ايران، دوم تمايل براي همكاري نظامي با روسيه و سوم همكاري اقتصادي با چين در بازسازي و آلمان در صنعت.
سياست امريكا از اوايل سال جاري فشار بيشتر بر دولت المهدي، حتي از طرف اسراييل بود. جنگندههاي اف-35 اسراييلي در ماههاي تير و مرداد به چهار پايگاه عراقي حمله كردند. در اين پايگاهها نيروهاي ايراني نيز مستقر بودند. حضور نيروهاي ايراني برمبناي درخواست رسمي دولت عراق صورت گرفته بود.
سياست فشار امريكا بر ايران تنها جنبه نظامي و اقتصادي در عراق ندارد. امريكا از ابزاري برخوردار است كه ايران آن را كمتر دارد. قدرت نرم امريكا خود را در ميان تظاهرات ضدفساد و ناكارآمدي دولت عراق پنهان كرده است. گروههاي امريكايي-عراقي با زيركي بر تنش كهن بين عرب و عجم دامن زدند. آنها با مبالغه و دروغ دولت المهدي را دولت دستنشانده ايران خواندند و خشم كنترل نشده تعدادي از معترضان عراقي را به سمت كنسولگريهاي ايران در عراق هدايت كردند.
در جامعهاي مانند عراق كه 33درصدد جمعيت آن زير خط فقر بهسر ميبرند و دولت و مجلس بهطور گستردهاي در فساد و اختلاس نقش دارند، برانگيختن خشم مردم كار سختي نيست، بهخصوص اينكه امريكاييها به كمك متحدان منطقهاي خود توانستند صداي تظاهرات ضدايراني را بالا ببرند و چنين وانمود كنند كه همه معترضان عراقي مساله اصليشان ايران است. اما از اين طرف در هياهوهاي سياسي مردم عراق از خود نپرسيدند چه كشوري مسوول قتل بيش از 700 هزار عراقي، ويراني بخش اعظم تاسيسات اقتصادي، دزدي و غارت موزهها و ميراث فرهنگي است.
وضعيت كنوني تنش بين امريكا و ايران در عراق نه به نفع ايران است و نه به نفع عراق. براي ايران صلح و ثبات در عراق ضروري است تا خطر امنيتي داعش و ساير تهديدات امريكا-اسراييل را از بين ببريم. نياز به كاهش تنشها و مديريت بحران وجود دارد و بيش از همه كشور ما نياز به بهرهگيري از قدرت فرهنگي، تحقيقاتي، دانشگاهي، سياسي و اقتصادي براي حضور در ساير كشورها دارد. ما نه به دنبال استيلا بر كشورهاي منطقه هستيم و نه سوداي غارت منابع كشورها را داريم، بلكه هدف ما تحكيم برادري و اخوت با كشورهاي همسايه است. نبايد وارد بازي تحريكآميز امريكا در منطقه بشويم، بلكه بايد بتوانيم بحران را مهار كنيم.
طلسم المپيك افسانه است
اما بايد بدانيم اگر اين اتفاق بيفتد به هيچ عنوان محصول كار و برنامهريزي ما نيست. اين اتفاقات فوتبالي است كه ميتواند كمك كند تيم ايران با بازيكنان مستعد و غيرتمندي كه دارد راهي توكيو بشود. گرچه تصور ميكنم اين دوره نيز همان اتفاقات دوره قبل تكرار شود و تيم ايران از دو جنبه ضربه بخورد. يكي عدم هماهنگي لازم بازيكنان و ديگري عدم كيفيت آمادگي بدني. با اين وجود و گرچه ما كار بزرگ و اصولياي براي اميدهايمان انجام نداديم، انشاءالله فوتبال روي خوشش را به ما نشان بدهد و بتوانيم بعد از 4 دهه به مسابقات المپيك برسيم.