در باب سياست اجرايي نمايش «جان و جو»
نقد ادا و اطوارها
محمدحسن خدايي
گويي همه چيز ابعاد نامتعارفي دارد در اجراي نمايشي چون جان و جو. استعارهاي از برهم خوردن تعادل انسانها در مناسبات اقتصادي معاصر. ديگر تناسبي مشاهده نميشود در روابط انسانها با يكديگر و اشيايي كه آنان را احاطه كرده. از قضا براي همرنگِ جماعت شدن و خروج از دور باطل طردشدگي، يا بايد پول داشت يا اينكه ابعادي نامتعارف، بنابراين در اجراي محمدرضا چرختاب اين نامتعارفشدگي، به شكل خلاقانهاي در نسبت رياضياتي آدمها و جهان اطراف بازنمايي ميشود. نمايشنامهاي كوتاه و نهچندان واجد آرايههاي ادبي در زبان كه تلاش ميكند آدمهاي تكافتاده جهان مدرن را رويتپذير كند، چيزي شبيه «در انتظار گودو» و تجربه زندگي روزمره. آگوتا كريستف در مقام نويسنده، مانند اسلاف ابزوردنويس خويش، لحن طنازانهاي دارد و مقهور ملال زمانهاش نميشود. اجرا وفادار به اين سرخوشي و در تلاش براي سرگرم كردن مخاطبان است. يك موقعيت تكرارشونده كه شخصيتها حرف زيادي براي گفتن ندارند و گاه شركت كردن در يك مسابقه بختآزمايي و برنده شدن در آن، اندكي بر كيفيت زندگي ميافزايد، بيآنكه سرنوشت دگرگون شود بار ديگر زندگي به شيوه پيشين برميگردد.
نمايش جان و جو نشاني است از اسنوبيسم در مناسبات طبقه بورژوا. زيستن در جامعه نمايش، اغراق ورزيدن در روابط و به رخ كشيدن ابعاد نامتعارف بدن و ژستهاي منكوبكننده. فرم بدني و سياست بازنمايي در يك تغيير استراتژيك، در حال مقهور كردن مردمان جهان است. جالب آنكه اين اغراقشدگي بر حضور و نمايش دادن بدن تاثير گذاشته و رفتار اجتماعي افراد را گرفتار احتياط و محافظهكاري مفرط كرده. فيالواقع نميتوان همچون بادكنك فربه شد و ترس از تركيدن نداشت. جان و جو نمايش اين اطوارها و نقدي است بر به نمايش گذاشتن آن. اينكه روابط انساني نه بر اغراق كه اي كاش بر رفاقت استوار شود.