• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4570 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۳ بهمن

ادامه از صفحه اول

عربستان و اهرم فشارغرب

اين وضعيت با قتل فجيع جمال خاشقچي، روزنامه‌نگار سعودي در كنسولگري عربستان در استانبول و مشخص شدن دست‌هاي پشت پرده در اين قتل بدتر هم شد. با اين وجود در عالم سياست به خصوص در غرب واقعيت تلخي وجود دارد دال بر اينكه تخريب يك فرد در رسانه‌ها يا افشاگري درباره جرايم وي الزاما به اين معنا نيست كه دولتمردان غربي به دنبال اصلاح وضعيت در آن كشور يا تغيير فرد مورد نظر هستند بلكه بيشتر هدف آنها از اين پرونده‌سازي‌ها يافتن نقطه ضعف‌هاي يك نفر و امتيازگيري از او است. بنابراين مثلا با يك افشاگري نقطه ضعف طرف را عيان مي‌كنند و همين نقطه ضعف را به ابزاري براي باج‌گيري يا امتيازگيري از وي تبديل مي‌كنند. در چنين فضايي به نظر نمي‌رسد كه كشورهاي غربي سرسختانه دنبال اصلاحات يا تغييرات مثبت در ساختار ايدئولوژيك عربستان سعودي باشند و مي‌توان گفت كه هدف اصلي آنها امتيازگيري بيشتر از محمد بن سلمان در ساير پرونده‌ها است. از آنجا كه وليعهد عربستان سعودي در برابر اين امتيازدهي‌ها مقاومت مي‌كند لذا طرف مقابل هم تلاش مي‌كند با ابزارهاي مختلف اين اعمال فشار را افزايش بدهد تا در نهايت محمد بن سلمان را تسليم كند. نكته ديگري كه بايد به آن توجه داشت اين است كه عربستان سعودي بيشترين فعاليت‌هاي مذهبي برآمده از تفكر راديكال اسلامي را دارد و اين تفكر هم از نگاه غربي‌ها مادر جريان‌هاي تروريستي و راديكال است.

بر همين اساس غربي‌ها تلاش مي‌كنند براي دفع اين خطر هم فشار را بر عربستان سعودي افزايش بدهند اما اين فشار به معناي اين نيست كه قطعا در نتيجه آن تغييرات مثبتي در عربستان يا در رويكرد حاكمان اين كشور صورت خواهد گرفت. حقيقت آن است كه بسيار بعيد است كه غرب به دنبال تغيير ساختار سياسي يا حذف قدرت پادشاهي در عربستان سعودي باشد چرا كه پس از آن معلوم نيست چه شرايطي در عربستان سعودي حاكم مي‌شود. به عنوان مثال هيچ ‌كس نمي‌تواند بگويد كه آيا اتفاقي مانند كودتاي نظامي در عربستان سعودي ممكن است يا خير. از سوي ديگر به نظر هم نمي‌رسد كه غرب نيازي به تغيير ساختار سياسي عربستان سعودي احساس كند. آنچه براي غرب مهم است اين است كه جريان آزاد نقل و انتقال نفت از سعودي با قيمت معقول و معمول كماكان ادامه داشته باشد و مي‌بينيم كه عربستان سعودي هم در اين مسير هيچ خللي وارد نمي‌كند و از اين منظر براي غربي‌ها مشكل‌ساز نيست. مي‌توان گفت كه اصلي‌ترين مشكل غرب با عربستان سعودي گروه‌هاي راديكال اسلام‌گرا است كه اين گروه‌ها از نظر سعودي جهادگر به حساب مي‌آيند و به هيچ‌ وجه نمي‌پذيرد كه آنها را با عنوان غربي تروريست خطاب قرار دهد. اگر غرب به واقع به دنبال اصلاح رفتار سعودي بود پس از حملات يازدهم سپتامبر سال 2001 كه بيشترين تعداد عاملان آن حمله از عربستان بودند دست به حركت جدي عليه رياض مي‌زد كه اين كار را نكرد. نكته ديگري كه بايد به آن توجه داشت اين است كه محمد بن سلمان در مسيري كنترل شده اصلاحاتي را در جامعه سنتي اين كشور پيش مي‌برد. بافت مذهبي و سنتي عربستان به راحتي تن به اين تغييرات نمي‌دهد اما وليعهد جوان در گام‌هايي آرام و حساب شده تغييراتي را در اين جامعه شكل داده و پيش مي‌برد. مي‌توان گفت كه محمد بن سلمان در حال كاستن از نفوذ آل‌شيخ در عربستان سعودي است. هر چند كه اين گام‌ها بسيار آرام برداشته مي‌شوند اما محمد بن سلمان توانسته بسياري از موانع پيش روي اين تغييرات را به حاشيه براند و به عنوان مثال برخي از مخالفان اين روند را زنداني كرد تا به نوعي به آنها درباره هرنوع مخالفتي هشدار داده باشد. در نتيجه اين تغييرات به نظر مي‌رسد كه نسل قديمي حاكميت در عربستان سعودي اندك اندك جاي خود را به نسل جديدتري كه محمد بن سلمان نمايندگي آن را برعهده دارد، مي‌دهند. در چنين شرايطي به نظر مي‌رسد كه غربي‌ها هر از چندگاهي فشار بر محمد بن سلمان را براي برداشتن گام‌هاي اصلاحي بيشتر تحت فشار هم قرار مي‌دهند. با توجه به نقشه‌هايي كه محمد بن سلمان در اين مدت كشيده و تخم‌مرغ‌هاي خود را فقط در سبد غرب قرار نداده است به نظر نمي‌رسد كه افشاگري‌هايي از اين دست بتواند به اهرم فشار به گونه‌اي تبديل شود كه به جابه‌جايي محمد بن سلمان منتهي شود. وليعهد سعودي سرمايه‌گذاري‌هاي قابل توجهي در رابطه با روسيه و چين هم داشته‌ و به خصوص در چين سرمايه‌گذاري‌هاي بسيار خوبي داشته است. از سوي ديگر غرب به خوبي مي‌داند كه هرگونه تلاش براي تغيير در ساختار قدرت سياسي در سعودي مي‌تواند به قيمت متزلزل شدن بيش از پيش خاورميانه تمام شود.

 

من هم «تاييد» نشدم

جالب اين بود كه همسرم با خوشحالي از «رد» من ياد مي‌كرد چون او از آغاز مخالف ثبت نام من بود. دليل خوشحالي‌اش اين بود كه مي‌گفت از دعواها و جنجال‌ها و تندرويي‌هايي كه در صورت تاييد من مي‌توانست صورت بگيرد، بيم دارد. (امري كه در اين چهل ساله، من از آن مصون نبوده‌ام)

٭٭٭

اين بود گزارش امروز صبح، اما من مي‌خواهم در اين مجال سخنم را كه چندي پيش با جناب كدخدايي سخنگوي محترم شوراي نگهبان شروع كرده بودم از سر گيرم و از ايشان بخواهم كه دلايل «عدم تاييد» يا «عدم احراز صلاحيت» مرا اعلام فرمايند و اگر دلايل موجهي مبتني بر عدم التزام عملي من به اسلام و نظام يا مواردي از سوءاستفاده مالي! سراغ دارند اعلام فرمايند. من از مراجعه حضوري به نشاني اعلام شده، معذورم.

در اينجا بار ديگر ايشان را به مناظره دعوت مي‌كنم و اين دعوت تا سال آينده و پس از آن مجال پاسخ دارد...

(اين يادداشت در حكم اعتراض رسمي به عدم تاييد حقير است)... والسلام

1)پي نوشت: من پس از مشاورت با بعضي از دوستان براي نمايندگي ميان‌دوره‌اي مجلس خبرگان رهبري ثبت‌نام كرده بودم.

 

مربي داخلي به شرط امكانات

البته مسوولان فدراسيون اعلام كرده‌اند با مربي خارجي هم در حال مذاكره هستند؛ به عقيده من اين تصميم يك اشتباه بزرگ است چرا كه مي‌دانيم فدراسيون در تامين پول مربي قبلي هم ماند و مجبور شد با استقراض طلب چندين ميلياردي ويلموتس را پرداخت كند. ضمن اينكه زمان كمي تا مسابقات مانده است و يك مربي خارجي زمان كافي ندارد تا طي دو ماه بازيكنان را بشناسد. اين نكته مهم را هم نبايد از ياد برد كه فوتبال ما شرايط بسيار خاصي دارد و فرهنگ حاكم بر آن در فوتبال جهان يگانه است. مربي خارجي تا اين موضوعات را متوجه شود ما جام جهاني را از دست داده‌ايم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون