گزارش عملكرد پروژه يوز در فاز اول از سال 1380 تا 1387
پروژه يوز در 7 سال اول چه كار كرد؟
گروه اجتماعي
پروژههاي بينالمللي در حوزه محيط زيست و منابع طبيعي در ايران كم نيستند. در حوزه تالابها، تغيير اقليم، جنگلهاي هيركاني، توانمندسازي جامعه بومي و محلي، درياچه اروميه، زاگرس و... انواع و اقسام پروژهها اجرايي شده است. با اين حال تنها يكي از اين پروژههاست كه توانسته است، حساسيت عمومي را در سطح ملي برانگيزد و حجم مطالبات از آن در بالاترين سطح قرار داشته باشد. اين پروژه، پروژه بينالمللي يوز آسيايي است كه طي 18 سال فعاليت، فراز و نشيبهاي متعددي را پشت سر گذاشته و دورههاي مختلف مديريتي را طي كرده است. درباره اين پروژه تاكنون پرسشهاي زيادي مطرح شده و بسياري با تاكيد بر برخي كاستيها، آن را يكسره زير سوال بردهاند! آيا اين پروژه را ميتوان نمونهاي شكست خورده از يك پروژه بينالمللي تلقي كرد؟ آيا هيچ دستاوردي در اين 18 سال كسب نشده است؟ آيا آن طور كه ميگويند در اين پروژه ميليونها دلار هزينه شده يا سهم آن در اين 18 سال يك و نيم ميليون دلار بوده است؟ در 7 سال اول چه اتفاقاتي در اين پروژه افتاده و يك دهه بعد چه دستاوردهايي داشته است؟ اولين بار كه حفاظت از يوز مطرح شد چه زماني بود و چه برنامههايي را كارشناسان براي بقاي اين گونه مطرح كردند؟ آنچه ميخوانيد، گزيدهاي از گزارش 120 صفحهاي 7 سال عملكرد فعاليتهاي پروژه يوز آسيايي است كه از سوي دكتر باقر نظامي، مدير اين پروژه در اختيار روزنامه اعتماد قرار گرفته است. يوز آسيايي اولين بار در دهه 30 خورشيدي مورد توجه قرار گرفت. در آن دوره پناهگاه حيات وحش خوش ييلاق و مياندشت از اصليترين زيستگاههاي اين گونه بودند. در دهه 50 حفاظت در اين مناطق به ويژه پناهگاه حيات وحش خوش ييلاق به شكل قابل توجهي سختگيرانه اجرايي شد هر چند تا پايان اين دهه و با تغيير مديريت، ورود دام در اين پناهگاه به سرعت افزايش يافت. در ابتداي دهه 60 با عدم مشاهده يوز طرح حفاظت از گونههاي در خطر انقراض در سازمان حفاظت محيط زيست مطرح شد و يوز به عنوان اصليترين آنها مورد توجه قرار گرفت. در اين دوره است كه اطلاعات اوليه در سراسر كشور درباره حضور اين گونه آغاز و طي يك دهه تلاش شد، دادههاي مرتبط با اين موضوع جمعآوري شود. اواخر دهه 60 بود كه در منطقه نايبندان طبس، يوزپلنگ مشاهده و بررسيهاي در اين منطقه شكل جديتري به خود گرفت. در سال 1375 اولين بار طرح پروژه بينالمللي حفاظت از يوزپلنگ آسيايي مطرح شد كه در نهايت در شهريور سال 1380 با تصويب اعتباري معادل 725 هزار دلار از سوي دفتر كمكهاي كوچك سازمان ملل(GEF) و معادل آن توسط سازمان حفاظت محيط زيست در قالب تلاش مشترك سازمان حفاظت محيط زيست، UNDP/GEF و با همكاري انجمن حفاظت از حيات وحش (WCS)، اتحاديه جهاني حفاظت (IUCN) و موسسه حفاظت از يوزپلنگ (CCF) در ايران آغاز شد تا اولين پروژه حفاظتي درباره يك گونه جانوري كليد بخورد.
حفاظت از يوز با مشاركت جامعه محلي
تا اينجاي كار مشخص است كه از زمان ايجاد حساسيت درباره گونهاي مانند يوز تا مرحله رسيدن به پروژه بينالمللي نزديك به دو دهه يعني 20 سال طول كشيده است، آن زمان كه پروژه كليد خورد وضعيت اين گونه چطور بود؟ هيچكس نميتواند پاسخ قطعي به اين پرسش دهد، فقدان اطلاعات درباره اين گونه اصليترين مانع بود و از اين بابت برنامههاي حفاظتي هم بر مبناي الگوهاي حفاظتي درباره يوز آفريقايي طراحي شده بودند. تصور كارشناسان بر اين بود كه تنها چند فرد يوز در مناطق اطراف كوير مركزي داريم كه در همان مناطق هم نه محيطبان داشتيم و نه تجهيزاتي كه بر اساس آن پايشي انجام شود. در نبود آگاهي و اطلاعات هم جامعه محلي پيرامون زيستگاههاي يوز عموما اين گونه را با پلنگ، كفتار، گرگ و... كه به دامهايشان حمله ميكردند، اشتباه گرفته و شاهد تلفات اين گونه به دست آنها بوديم. با چنين شرايطي پروژه هدف اصلي خود را با توجه به سند پروژه و براساس تهديدات شناسايي شده «حفاظت از يوزپلنگ آسيايي در ايران و ساير گونههاي مرتبط و در معرض خطر با حمايت مديريت مشاركتي و استفاده از جوامع محلي» عنوان و شاخص آن را در كوتاهمدت ارتقاي كميت و كيفيت زيستگاههاي طبيعي يوزپلنگ كه منجر به افزايش تعداد جمعيت اين حيوان و ساير گونههاي حيواني و گياهي مرتبط و در طولانيمدت، مشاهده جمعيت قابل توجه و معقولي از يوزپلنگ آسيايي در ايران با حمايت جوامع محلي و خارج كردن اسم يوزپلنگ آسيايي از ليست سرخ IUCN اعلام كرد. دستاوردهاي مورد انتظار پروژه هم كسب دانش درخصوص قلمروهاي مهم براي يوز آسيايي و گونههاي مرتبط در ايران و افزايش اطلاعات در خصوص جمعيت فعال يوز و نقاط و فاكتورهاي حياتي، توسعه و بهبود مديريت در مناطق و زيستگاههاي اصلي بيولوژيكي با استفاده از ارگانهاي دولتي و غيردولتي با يك هدف همسو براي جلوگيري از چراي مفرط مناطق ذكر شده، افزايش كيفيت و بهبود وضع زندگي جوامعي كه در چنين محيطهاي طبيعي زندگي ميكنند و افزايش آگاهي و حمايت و توجه بيشتر دولت همچنين جامعه مدني ايران براي حمايت و حفاظت زيستگاههاي يوز عنوان شد. آيا پروژه به اين دستاوردها رسيده است؟ در كدام موارد موفق بوده و در خصوص كدام گزينهها ضعيف عمل كرده يا موفقيتش صفر بوده است؟ در يك بازه زماني 7 ساله يعني از سال 1380 تا 1387 براي حفاظت و پايش يوزها اقدامهاي متعددي انجام شده كه از جمله آنها ميتوان به تهيه 66 دوربين تلهاي براي اولين بار در ايران اشاره كرد، خريداري فاصلهياب، دوربين ديد در شب، راه انداختن كتابخانه از كتابهاي آموزشي در حوزه حيات وحش، راهاندازي و نگهداري بانك فيلمها و تصاوير دوربين تلهاي از جمله اقداماتي بودند كه در اين دوره انجام شدند. همچنين برنامههايي براي چراي بيرويه و خارج از ظرفيت چيده شد تا با كاهش جمعيت دام حاضر در مناطق زيستگاه يوز، محيط امني براي آنها ايجاد شود. براي بالا بردن سطح حفاظتي 25 محيطبان به جمع محيطبانان اين مناطق افزوده شد كه بيشترين تعداد افزايش را در پارك ملي توران، پناهگاه حيات وحش نايبندان و پارك ملي كوير شاهد بوديم. علاوه بر اين تعداد 5 نفر هم در داخل ادارات شهرستانهاي زيستگاه يوز به كار درباره اين گونه مشغول و دو نفر هم از سوي پروژه به عنوان محيطبان مشغول به كار شدند. حقوق اين افراد تا سال 83 از محل اعتبارات ارزي پروژه تامين ميشد. در موضوع تجهيز و تاسيس پاسگاههاي محيطباني هم 9 پاسگاه به مجموعه پاسگاههاي محيطباني اضافه شدند همچنين دو واحد زيستگاههاي منتخب با اعتبارات استاني و پروژه تجهيز شدند كه در نهايت تعداد واحدهاي حفاظتي نسبت به زمان آغاز پروژه بيش از 2 برابر افزايش پيدا كرد. در موضوع مستثنيات هم تلاش شد تا با خريد بخشهايي از آنها، منطقه امنتري براي يوزها مهيا شود. از جمله اين موارد ميشود به خريداري 4دانگ از ماجراد در منطقه توران به مبلغ 15 ميليون تومان
(1381و 1382)، خريداري آب نار در نايبندان طبس به مبلغ 5/2 ميليون تومان(1383) و خريداري 3 آغل در مياندشت به مبلغ مجموعا 10 ميليون تومان به منظور يكپارچه كردن محدوده امن آن(1383) اشاره كرد.
نخستين سرشماري منظم حيات وحش
اگر تا پيش از اجراي پروژه ضرر و زيان كشتن يوز دو ميليون تومان بود در سال 1381 اين عدد افزايش 10 برابري يافت و به عدد 20 ميليون تومان رسيد كه بالاترين رقم در ميان گونههاي حيات وحش در ايران بود. بالا بردن سطح حفاظتي مناطق زيستگاه يوز از ديگر دستاوردهايي بود كه پروژه به آن دست پيدا كرد. در اين دوره نايبندان از منطقه شكار ممنوع به پناهگاه حيات وحش، خارتوران از پناهگاه حيات وحش به پارك ملي، دره انجير از منطقه شكار ممنوع به پناهگاه حيات وحش، سياه كوه از منطقه شكار ممنوع به پارك ملي و عباس آباد نايين از منطقه آزاد به منطقه شكار ممنوع ارتقا يافتند. اما اقدام اساسي ديگري كه از دستاوردهاي پروژه يوز ميتوان برشمرد كه گرچه از ابتداي تاسيس سازمان مطرح بود اما تا پيش از اجراي پروژه يوز به شكل جدي دنبال نميشد و پس از آن به طور مرتب پيگيري و هر ساله شاهد دو بار سرشماري جمعيت حيات وحش در كشور هستيم. از لحاظ مستندسازي و تصويربرداري يوز هم پروژه در طول 7 سال ابتدايي خود توانست 120 دقيقه فيلم مستند در 6 زيستگاه قطعي يوز در كشور ثبت كند كه براي اين حجم مستندسازي در كنار ثبت 128 تصوير يوز هم مبلغي اضافي پرداخت نشده است. در كنار آن پروژه در اين مدت تلاش كرد تا ارتباط موثري را با دانشگاهها شكل دهد و از مجموعهاي از پاياننامهها نيز حمايت كرد. نمونهگيري از بافت يوزپلنگ آسيايي براي انجام بررسيهاي ژنتيكي نيز در اين دوره انجام شد و طي دوران پروژه، حدود 18 نمونه متعلق به يوزپلنگ آسيايي از نقاط مختلف ايران گردآوري شده و براي انجام بررسيهاي بيشتر توسط مديران وقت پروژه در اختيار دفتر موزه و تنوع ژنتيكي سازمان حفاظت محيط زيست و انجمن حفاظت از حيات وحش قرار داده شد. بررسيهاي اوليه مبين تفاوت ميان يوزپلنگهاي ايران و آفريقا بود اما آزمايشها به منظور نيل به نتايج نهايي در 10 سال دوم پروژه به انجام رسيد. در موضوع سازمانهاي مردمنهاد و جامعه محلي نيز قراردادهاي مختلفي با اين سازمانها بسته شد كه در مناطق جنوبي و شمالي زيستگاه يوز فعاليتشان را آغاز كردند. برگزاري انواع كارگاههاي آموزشي براي روستاييها، شكلگيري تعاونيهاي روستايي، برگزاري دورههاي آموزشي گردشگري، بازيهاي مختلف با كودكان با محوريت يوز از جمله برنامههايي بودند كه در اين بازه زماني اجرا شدند. پروژه يوز همچنين سبب شد، پروژههاي توسعهاي در زيستگاههاي يوز متوقف شود كه از جمله آنها ميتوان به ممانعت از احداث جادههاي جديد در داخل زيستگاههاي منتخب به دليل حفظ امنيت و يكپارچگي زيستگاه براي يوزپلنگ و طعمههاي آن اشاره كرد. به عنوان مثال تلاش فراواني از سوي برخي مقامات محلي در بافق براي احداث يك جاده از قلب زيستگاه يوز در اين منطقه همچنين تلاشهاي گسترده براي احداث جاده از زواره به گرمسار از ميان پارك ملي كوير بدون نتيجه ماند.
جمعيت يوز
از عمدهترين پرسشهايي كه همواره در مورد پروژه يوز وجود داشته، موضوع جمعيت يوز است. سال 1970 اولين بار هرينگتون كه يكي از مشاوران عالي حيات وحش در سازمان حفاظت محيط زيست بود، جمعيت 400 فرد را براي قبل از جنگ جهاني دوم مطرح كرد پس از آن اسكندر فيروز از جمعيتي معادل 200 تا 300 فرد در دهه 50 خبر داد اين در حالي بود كه پل جاسلين از ديگر مشاوران حيات وحش همان زمان عدد 100 را درست ميدانست كه 30 فرد آنها تنها در پناهگاه حيات وحش خوش ييلاق بودند. به نظر ميرسد در اين آمارگيريها، جابهجايي جمعيت و زاد و ولد يوزها لحاظ نشده است. در 7 سال اول پروژه جمعيت يوزها بين 71 تا 122 فرد برآورد شد در حالي كه در ابتداي پروژه عددها كمتر از 40 بر اساس گفته جورابچيان و كمتر از 60 فرد بر اساس گزارش شالر و اوبراين بودند. آنچه گفته شد، بخشي از دستاوردهايي است كه پروژه بينالمللي يوز آسيايي طي 7 سال در پي داشته است. در كنار آن ميتوان به افزايش جمعيت 40 درصدي آهو در برخي زيستگاههاي اين گونه، چاپ انواع بروشور و كاتالوگها با موضوع معرفي يوز، برنامههاي آموزشي در مدارس تهران و شهرستانهاي زيستگاههاي يوز، حضور محيطبانان در مدارس و بسياري موارد ديگر اشاره كرد. با وجود تمام اين دستاوردها قطعا نميتوان گفت اين پروژه از نقص و ايرادها بري بوده است. در زندهگيري يوزها دو فرد يوز زندهگيري شده، تلف شدند و در نهايت مشخص شد يكي از آنها در درگيري با پلنگ كشته شده است. در خصوص توانمندسازي جامعه بومي حاشيه زيستگاههاي يوز هم به نظر ميرسد جز روستاهاي حاشيه پارك ملي توران كه در اين دوره مجموعهاي از آموزشها داده شد كه در 10 ساله دوم با تكميل آنها توانست يك روستا به عنوان نمونهاي موفق از روستاهاي دوستدار محيط زيست و حيات وحش قلمداد شده و بتواند به درآمدزايي از راه حفاظت برسد، بقيه پروژهها چندان توفيقي نداشتند. در موضوع دام هم پروژه در اين 7 سال چندان موفق نبود (هر چند ميتوان گفت كه هيچ پروژهاي نتواند به راحتي از پس اين مشكل بربيايد و موفق به كاهش دام در مناطق بدون در نظر گرفتن شرايط اقليمي مانند خشكسالي و... شود). درباره جمعيت يوز كه در اين دوره يك روند افزايشي را هم نشان ميدهد باز اما و اگرها فراوان است. برخي عنوان ميكنند در اين دوره هنوز نميتوان به قطع يقين گفت كه يوزي دو بار شمرده نشده باشد ضمن اينكه با وجود افزايش تعداد محيطبانان همچنان نميتوان روند حفاظت را مطلوب قلمداد كرد. زيستگاههاي يوز يك سوم مناطق چهارگانه سازمان حفاظت محيط زيست را شامل ميشود و در برخي مناطق با كمبود محيطبان مواجه است. عدم توجه به كريدورها از ديگر مواردي است كه منتقدان در اين دوره زماني 7 ساله عنوان ميكنند. ممكن است مسوولان پروژه عنوان كنند، پروژه يوز در مقابل بسياري از پروژههاي ديگر در همين حوزه توانسته توفيقات زيادي را كسب كند و جزو موفقترين پروژههاي سازمان محيط زيست باشد حتي اگر آن را با يك پروژه عمراني هم مقايسه نكنيم كه بسيار بيش از اينها هزينه ميبرد. «اعتماد» به زودي گزارش 10 ساله دوم پروژه يوز آسيايي را مرور و منتشر ميكند.