اگر ميخواهيد بدانيد كه چرا بدترين رييسجمهور تاريخ امريكا در حال حاضر شانس خوبي براي برنده شدن دوباره در انتخابات را دارد، بايد به چند نكته توجه كنيد. كمپين انتخابات مجدد دونالد ترامپ از همين حالا، سرشار از حمايت مالي، با سيراب كردن شبكه اجتماعي از آگهيهاي جهتدار و درو كردن اطلاعات رايدهندگان، فعاليت خود را آغاز كرده است.
نمايش استيضاح به اندازه كافي براي برانگيختن افكار عمومي، اين موقعيت را به ترامپ داد تا با انجام پرسشنامههاي آنلاين و طرح سوالاتي مانند: «آيا شما قبول داريد كه پرزيدنت ترامپ خطايي مرتكب نشده است؟ آيا قبول داريد كه دموكراتها تلاش دارند با دروغ رييسجمهور را استيضاح كنند؟» نقش شواليهاي را ايفا كند كه عليه توطئه ليبرالها ميجنگد.
در مقابل، رقيب احتمالي دموكراتها، جو بايدن به دنبال تصميم بسيار عجيبي در سرخط خبرها اعلام كرد كه قصد دارد بر آگهيهاي تلويزيوني متمركز شود و بودجه تبليغات آنلاين را قطع كرده است.
و اين تصميم عجيب است كه موقعيت ما را عجيب و سخت ميكند، چون آنچه واقعا به ترامپ كمك ميكند فيسبوك است. كمپاني مارك زوكربرگ باوجود اظهار ندامت جمعي نسبت به نقشي كه در انتخاب ترامپ در سه سال پيش و انتخابات رياستجمهوري گذشته داشته، احزاب و كانديداها را از مقررات مربوط به صحت و سقم آگهيها كاملا معاف كرده است. بعد از سيل انتقادات به فيسبوك انتظار ميرفت كه مدير اين كمپاني تغييراتي هم در مورد اين سياست و هم در مورد دستهبندي هدفمند آگهيها تغييراتي ايجاد كند، تا مانعي براي تفكيك اطلاعات به رايدهندگان شود، اما اينطور نشد و كمپين ترامپ اخيرا ارسال روزانه 1000 آگهي جديد تفكيك شده براي كاربران متفاوت را تاييد كرده است.
اما در ابتداي همين ماه بيانيهاي از طرف كمپاني فيسبوك صادر شد كه طي آن سياستهاي شركت در دو مورد اخير بدون تغيير باقي ميمانند.
برخلاف فيسبوك، كمپانيهاي بزرگ اينترنتي در جهان تغييراتي ايجاد كردند تا مقابل سوءاستفاده سياسي از شبكههاي اجتماعي گرفته شود؛ هر چند اين به معناي تبرئه توييتر از گناه نفرتپراكني و پخش اطلاعات نادرست نيست، اما توييتر در اكتبر سال گذشته تقريبا كليه آگهيهاي سياسي را ممنوع كرد. گوگل هم كه به سختي ميتواند از سياستكاريهاي آنلاين خود به بدترين شكل شانه خالي كند، تبليغات سياسي هدفمند خود را كه براساس وابستگيهاي سياسي افراد تنظيم ميشد، متوقف كرده و متعهد شده كه عليه «ادعاهاي كذب قابل اثبات» اقدام كند.
فيسبوك، بالعكس، حركتي انجام نميدهد. شايد نور كمي از شفافيت را با نصب ابزار جديد خود به نام «تبليغات سياسي از طريق شفافسازي»، ايجاد كرده باشد كه به كاربران حق انتخاب ديدن آگهيهاي كمتر با موضوعات سياسي اجتماعي ميدهد و نيز در جهت ممانعت از دخالتهاي خارجي تلاشهايي كرده باشد، اما رسواترين روشي كه در مواجهه با سياست اتخاذ كرده به قوت خود باقي است.
وقتي من با بخش مطبوعاتي اين كمپاني تماس گرفتم، ايميلي از طرف مشاور و رييس اجرايي اين بخش به نام «تنو» دريافت كردم كه از من ميخواست درك كنم كه فيسبوك وظيفه ندارد نقش داور را در مناظرات سياسي ايفا كند و مانع ارسال پيامهاي آنان به دست مخاطبان خاص و موردنظر باشد و اينكه آگهيهاي هدفدار چيز خوبي هستند نه فقط براي كمپينهاي سياسي بلكه براي بنگاههاي خيريه و انجياوها.
اما ايراد به چنين دفاعياتي اين است كه دست كانديداها و كمپينها را با مصونيت كامل باز ميگذارد كه دروغ بگويند و مايكروتارگتينگ يا همان دستهبندي كردن تبليغات و ارسال آنها باتوجه به گرايشات افراد را بيش از پيش جذاب ميكند.
يك مثال: سازمان تبليغات ترامپ سال گذشته ادعاي دروغيني را انتشار داد مبني بر اينكه «بايدن» يك ميليون دلار به مقامات اوكراين پيشنهاد داده تا از تحقيقات درباره كمپاني كه به پسر او مرتبط است، صرفنظر كند. سيانان از پخش آن امتناع ميكند؛ فيسبوك ابايي از اين كار نداشت و بعد از اين ماجرا هم موارد اينچنيني بسياري خواهيم داشت.
قابلتوجه است كه اين رويكرد «دخالت ممنوع» فيسبوك نسبت به دروغهاي سياسي مورد تاييد پيتر تيل، ميلياردر حامي ترامپ است كه عضو هيات مديره فيسبوك نيز هست. اگر ميخواهيد به تفكر مورد حمايت او پي ببريد بخشنامهاي را كه توسط آندره بوسفورت، رييس بخش واقعيت مجازي، به بيرون درز كرده است بخوانيد. او ميگويد: «ترامپ سه سال پيش برنده شد، زيرا او بهترين كارزار تبليغات ديجيتالي را كه من تا به حال ديده بودم، داشت و سياستهاي تبليغاتي امسال فيسبوك هم احتمالا به همان نتيجه ختم خواهد شد.»
وقتي صحبت از روش تبليغات سياسي فيسبوك و ارتباط آن با شانس برنده شدن ترامپ ميشود، بوسفورت عرفاني ميشود و ميگويد: «در حال حاضر به ارباب حلقهها فكر ميكنم، بهويژه وقتي فرودو حلقه را به گارادريل پيشنهاد ميكند و ابتدا به استفاده از قدرت صالح ميانديشد ولي ميداند كه به مرور او را دچار فساد خواهد كرد. همانطور كه استفاده از ابزار موجود براي تغيير نتايج وسوسهانگيز است، ولي با اطمينان ميگويم كه نبايد اين كار را انجام دهيم چون تبديل به همان چيزي خواهيم شد كه از آن وحشت داريم.»
اما درباره اين واقعيت كه الگوريتمهاي فيسبوك گفتمانهاي سياسي هيستريك، كاذب و پر از كينه را ترجيح ميدهد، چه بايد كرد؟ بوسفورت ميگويد: «الگوريتمها در اصل گرايشات انساني را به نمايش ميگذارند.» او ادامه ميدهد: «پدرسالاري كمپانيهاي بزرگ راهحل نيست. دراختيار قرار دادن ابزار تصميمگيري به مردم خوب است، ولي تحميل تصميمات بر آنها به ندرت جواب ميدهد (چه براي شما و چه براي آنها).»
به عبارتي ديگر، فيسبوك سم را دراختيار شما ميگذارد؛ سمي كه غالبا به صورت مايكروتارگتينگ آن را جذابتر كند و اگر شما خواستيد آن را سر بكشيد، ميل خودتان است. اين است تنوع و تعهدات پيشنهادي كمپاني كه بدون شك قدرتمندترين كمپاني جهان است.
رسانه سنتي شايد هنوز انتخابات را در قالب تشكيل كمپين و انجام مناظرات ببيند، ولي همانطور كه پيروزي بوريس جانسون بعد از هفتهها طفره رفتن از يك بررسي موشكافانه نشان ميدهد، سياستها ديگر در اين قالبها شكل نميگيرند، فيسبوك به كمپينها و كانديداها يك پيشنهاد تطميع كننده و دوجانبه ميدهد؛ شما ميتوانيد پول بيحساب در گسترش اخبار جعلي بپردازيد و در عوض مطمئن باشيد كه از موثرترين ابزار ارتباطي سياسي كه تا به حال اختراع شده بهرهمند ميشويد.
اين موضوع به سختي حزب كارگر را از اشتباهات سريالي خود مبرا ميكند، اما فرمول بالا در قلب پيروزي ماه دسامبر حزب محافظهكار ديده ميشود: در پايان انتخابات سازمان فول فكت كه از طرف خود فيسبوك مسوول راستيآزمايي مطالب بود، اعلام كرد كه 88درصد آگهيهاي منتشر شده حزب محافظهكار در فيسبوك طي يك دوره چهار روزه گمراهكننده بودند (اين آمار در مورد مطالب حزب كارگر 7درصد بود).
مناظرات سياسي محترمانه شايد آخرين نفسهاي خود را ميكشد. يكي از آنها گردهمايي سناتور مك كين در سال 2008 بود، وقتي يكي از حضار فرياد ميزند كه اوباما امريكايي نيست و مك كين از او ميخواهد كه ساكت شود. شايد باتوجه به مطالبي كه همكار من، اميلي بل، هفته گذشته بيان كرد -اينكه نخستوزير هندوستان، نارندرا مودي هرگز كنفرانس مطبوعاتي برگزار نكرده، مشاور مطبوعاتي كاخ سفيد در 6 ماهه گذشته نشست عمومي نداشته- پيشبينيها در آينده دلسرد كننده باشند. ظاهرا به همين دليل دولت جديد بريتانيا خود را كمتر با جريان اصلي خبرها همگام ميكند.
به نظر ميآيد كه ما در آغاز يك عصر كاملا جديد هستيم كه در آن، به روايت از نيويورك تايمز، پيروزي معمولا از آن كساني است كه داراي هيجانات بيش از اندازه تعصبآميز هستند، فارغ از درست يا نادرست بودن آن و بياعتنا به استفاده از فنون كثيف. شاهد اين مدعا، كمپين 2016 ترامپ با هدف تخريب هيلاري كلينتون از طريق فيسبوك است.
هر بار كه درباره فيسبوك مينويسم چيزي ذهنم را درگير ميكند: اگر فيسبوك از ابتدا با نيت خير آغاز به كار كرده است، اكنون از شكست او در تطابق قدرت متناسب با تعهداتش زمان زيادي ميگذرد. بعد از مدتها زوكربرگ خود به نظر ميرسد كه انجام اقداماتي را ضروري ميداند. او در پيام اخير سال نو خود گفت: «من اعتقاد دارم وضع مقررات شفافتر از طرف حكومت ميتواند مفيد باشد، مقررات درباره انتخابات، محتواي زيانآور، حريم خصوصي و قابليت انتقال اطلاعات.»
مطالبات ما مقررات سختگيرانه، تفكيك شده و قابل اجراست همچنين تشخيص اينكه فيسبوك تحت عنوان نزديك كردن افراد به يكديگر پايههاي دموكراسي را متزلزل ميكند؛ همان دغدغههايي كه اكنون در ميان افراد رده بالاي حزب دموكرات مطرح است.
واقعيت اين است كه اگر ترامپ به راحتي بر رقيب دموكرات خود پيروز شود، اين پيروزي از قبل امكاناتي است كه فيسبوك براي سفسطه دراختيار او گذاشته است.