چرا شبكههاي اجتماعي پروژه حذف لايكها را كليد زدهاند؟
تبعيد قلبها براي خروج از زندگي مجازي پرفشار
نويسنده: كورينه پلاگا
مترجم: كوثر سليماني
كارن فليشمن در حالي كه دستهايش را در پشت و تكيهگاه سرش قرار داده با لبخند به دوربين نگاه ميكند. دستهاي از رزهاي رنگارنگ و جسم براقي در كنار مبلي كه روي آن است به چشم ميخورد و روي اين تصوير علامتي از مارك عطر معروف كه سازنده اسپانيايي دارد حك شده است. بهروزرساني اين عكس در صفحه اينستاگرام او با گرفتن بيش از 4 هزار قلب، پاسخ دلگرمكنندهاي است. كمپاني سازنده اين عطر كه در زوريخ مستقر است در اينستاگرام 100,000 كاربر دنبالكننده دارد. قلب اينستاگرام كه با نام لايك نيز شناخته ميشود، براي افرادي مثل كارن كه با اينستاگرام كسب درآمد ميكنند و از اين طريق بخشي از معيشت خود را به دست ميآورند، حائز اهميت است. اين اهميت فقط براي ستارگان اينستاگرامي نيست؛ شركتهايي كه با اينفلوئنسرها همكاري ميكنند ارزش بالايي براي دسترسي افراد به تعداد لايكها قائل هستند و تعداد كاربران و تعاملگران در اين جريان نقش تعيينكنندهاي براي اين شركتها بازي ميكند. هرچه لايك بيشتر باشد، توجه و نگاه هم بيشتر است و هرچه توجه بيشتر باشد عرضه محصول به بازار سادهتر.
اما جديدا خبري در حال بازنشر است كه كاربران و اينفلوئنسرها را تا حد زيادي شوكه كرده است: «به زودي قرار است تعداد لايكها در معرض ديد عموم قرار نگيرد». پيشتر و در تابستان اينستاگرام اين پروژه را دركانادا مورد آزمايش قرار داده بود و اخيرا به شش كشور ديگر از جمله ايتاليا، استراليا، ژاپن نيز رسيده؛ هنوز هيچ كشور
آلماني زباني در اين پروژه مشاركت نكرده است. در نماي جديد تنها شخص كاربر ميتواند تعداد لايكهايش را ببيند و البته كامنتها را. البته فيسبوك نيز به زودي ميتواند «بدون لايك» شود.
به گزارش سايت خبري ايالات متحده كه درباره استارتآپها و اخبار تكنولوژي گزارش تهيه ميكند، نمونههاي اوليه فيسبوك بدون لايك در حال بررسي هستند و اين يعني تجربه تستهاي اينستاگرام مثبت بوده است. لايك در اصل همان چيزي است كه در سال 2009 توسط خود فيسبوك باب و در ادامه در سال 2016 امواج واكنشي بيشتر هم به اين شبكه اجتماعي افزوده شد. با اين وجود تغييرات برنامهريزي شده در نماي لايك نيز ميتواند ميليونها كاربري را كه سالها به ديدن ميزان محبوبيت يك عكس و فيلم يا همان لايكها عادات داشتند آزار دهد. اما چرا شبكههاي اجتماعي اين قدم غيرمعمول را برداشتهاند؟
مدير اينستاگرام، آدام موسري، در مصاحبه با روزنامه فرانكفورت ميگويد: «ما نميخواهيم كه اينستاگرام به صحنهاي براي رقابت مبدل شود، در واقع ما به دنبال مكاني براي كاربران در جهت ارتباط برقرار كردن با افراد مورد علاقهشان هستيم.» در اصل تمركزها بايد بيشتر بر محتوا باشد تا محبوبيت عكسها و ويدئوها و گرفتن لايك هرچه بيشتر. با اينچنين استدلالهاي آموزشياي شبكههاي اجتماعي سعي در كاهش فشارهاي رواني روي كاربران خود كه به ويژه نوجوانان هستند، دارند. دانشمند رسانه، سيلين كولينگ از دانشگاه علوم كاربردي زوريخ كه به بررسي رفتارهاي جوانان در رسانههاي اجتماعي ميپردازد، ميگويد: «نياز بشر به شناخت- كه در شبكههاي اجتماعي بسيار به چشم ميخورد-امري كاملا طبيعي است، بهويژه براي افراد در سنين جواني، جايگاه و مقايسه فوقالعاده حياتي است، به كمك اين بسترهاي اجتماعي فرصت عالياي براي يافتن هويتها در دسترس قرار ميگيرد اما اغلب افرادي كه ميخواهند با تصاوير ايدهآل موجود مطابقت داشته باشند فشار زيادي را روي خود حس ميكنند كه خطرساز است و بسته به شرايط فردي اينبار ميتواند سنگينتر هم شود، بعضا در بين جواناني كه عزت نفس پايينتري داشته يا احساس حمايت نميكنند اوضاع تا يك بحران جدي هم پيش ميرود.»
كولينگ همچنين در مورد اعتياد به شبكههاي اجتماعي توصيه ميكند كه تشخيص بايد با احتياط انجام شود، علاوه بر رفتار آنها در شبكههاي اجتماعي، خروج از محيطهاي اجتماعي واقعي، كاهش كارايي و عملكرد آنها در مدرسه، عدم علاقه به سرگرميهاي قبلي، تحريكپذيري و بيقراري خارج از حد نرمال از اهميت بالايي در تشخيص اين نوع اعتياد برخوردارند. والديني كه نگران فرزندان خود هستند به اين دليل كه دايما درگير تلفن همراه خود هستند، بايد اين نكته را همچنين در نظر بگيرند كه رفتار و الگوهاي ارتباطي در سالهاي اخير تغيير كرده است. امروز، تبادل با هم سن و سالان از طريق اپليكيشنها صورت ميگيرد. مهم اما اين است كه چه در پس آن است؛ آيا كاربر هنوز در خارج از شبكههاي اجتماعي در زندگي واقعي شركت دارد؟ با اين حال، تاثير والدين و دوستان از تاثير شبكههاي اجتماعي مهمتر است. وظيفه اصلياي كه بر دوش كاربران است، اين است كه خود را بهطور مرتب مورد سوال قرار دهند: «آيا من هنگام استفاده از شبكههاي اجتماعي احساس بدتري دارم؟ آيا درگيري با اين برنامهها آدم بهتري از من ساخته؟ من در حال دنبال كردن چه افرادي هستم و آنها در حال بيدار كردن چه چيزي در من هستند؟»
كارن فليشمن كه خود را بيش از يك سفير به عنوان يك اينفلوئنسر ميداند، فشارهايي را شبكههاي اجتماعي براي كاربران ايجاد ميكند به خوبي ميشناسد. به گفته او، دنياي توهمي غالب بر اينستاگرام ميتواند تاثيرات منفي فراواني همچون شك، حسد، حسرت را در بين كاربران ايجاد كند. او ميگويد: «خلاص شدن از زير فشار رواني شبكههاي اجتماعي با اينچنين ايدههايي كه اخيرا در حال آزمايش هستند، ميتواند ميسر شود، بهطوري كه همگي بتوانيم فضاي بهتري را تجربه كنيم و اين يك تسكين عالي براي همه كاربران ميتواند باشد بهويژه جواناني كه دنياي خود را اغلب به دور از واقعيتها و بر پايه توهمات بنا نهادهاند.»
اما در پشت اينستاگرام و ساير شبكههاي مجازي، مدلهاي تجاري فراواني موجود است كه نقشآفرينان آنها سودهاي كلاني از اين طريق كسب ميكنند. اگر اينستاگرام تعداد لايكها را در همه جا مخفي نگه دارد، معيارهاي مهم ديگر براي شركاي تبليغاتي بالقوه به راحتي پيشتر قابل مشاهده نخواهد بود در نتيجه آن مقايسه رقبا دشوارتر ميشود و اين تاثير مستقيم بر ديد و تصميمات سرمايهگذاران و شركتها خواهد داشت. فليشمن معتقد است كه ستارگان بايد خود را بيش از شبكههاي اجتماعي در رسانههاي كلاسيك ثابت كنند. تبعيد لايكها در صورتي معني مييابد كه هيچكس به اعداد و ارقام آنها دسترسي نداشته باشد. آرزو و تمايل روانشناسان براي كنترل و تغييرات بسيار زياد است و از سوي ديگر تغيير دادن تجارتهاي ميليون دلاري هم در حال حاضر آسان به نظر نميرسد. كارشناسان خاطرنشان ميكنند كه رسانههاي اجتماعي تحت فشار عظيم اجتماعي هستند به همين خاطر سعي در مثبتي در ظاهر دارند. اگر ديگر هيچ فشاري براي محبوب شدن وجود نداشته باشد احتمالا كاربران انگيزه بيشتري براي اشتراكگذاري عكسها و ويدئوهاي خود دارند، در واقع هر كجا رد پاي پول يا محبوبيت كمرنگتر شود احساسات واقعيتر و قابل اعتمادتري جريان خواهد داشت و البته ارزش محتوا به مراتب بيشتر حفظ خواهد شد.