• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4591 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۱ اسفند

مجري پروژه آباداني قلعه گنج از اقدامات محروميت‌زدايي در جنوب كرمان مي‌گويد

رنج ماندگار مردمان قلعه گنج

بنفشه سام‌گيس

 

 

مرداد امسال، بنياد علوي گزارشي از وضع آباداني و محروميت شهرستان قلعه گنج منتشر كرد. در اين گزارش، وضعيت 155 روستاي اين شهرستان طي بازه زماني 1393 تا 1398 و از ابتداي اجراي طرح‌هاي محروميت‌زدايي اين شهرستان توسط بنياد مستضعفان بررسي شده بود و اعلام مي‌شد كه سال 1393، از 155 روستاي شهرستان، فقط يك روستا آباد بود و 18 روستا نسبتا آباد، 77 روستا محروم و 59 روستا بسيار محروم بودند. 5 سال بعد از آغاز طرح‌هاي محروميت‌زدايي در اين منطقه و در حالي كه مسعود حيدروند؛ مجري طرح ملي پروژه آباداني و پيشرفت شهرستان قلعه گنج در بنياد مستضعفان، در گفت‌وگو با «اعتماد» مي‌گويد كه مقرر شده محروميت‌زدايي از اين شهرستان مرزي و همجوار با دو استان محروم هرمزگان و سيستان و بلوچستان، الگوي محروميت‌زدايي از 12 منطقه مشابه در كشور باشد، گزارش بنياد علوي اعلام مي‌كند كه تعداد روستاهاي آباد شهرستان به 9 و روستاهاي نسبتا آباد به 64 واحد افزايش يافته اما از تعداد روستاهاي محروم، 10 واحد كم شده و تعداد روستاهاي خيلي محروم هم به 15 روستا رسيده است. دليل نابرابري كاهش و افزايش محروميت و آباداني در اين منطقه مرزي، عمق محروميت و حجم سنگين فقر به گل نشسته‌اي است كه در دهه‌هاي متوالي و در سايه كم توجهي مسوولان استاني و كشوري، در لايه‌هاي زندگي مردمان اين خطه از استان كرمان رسوب كرده است. در همين گزارش و در سرشماري مهم‌ترين مشكلات شهرستان قلعه گنج مي‌بينيم كه كمبودهاي سوال برانگيز، محروميت و فقر اين مردم را تشديد كرده؛ آب شرب بهداشتي، سرويس بهداشتي، حمام، جاده ايمن، كلاس درس و معلم، بيمارستان، شغل، برق، سبد غذايي مقوي و مغذي، نفت، وسايل گرمايشي و... اينها بخش بسيار كوچكي از مجموعه وسيع محروميت‌هاي قلعه گنج است كه در آخرين گزارش بنياد علوي فهرست شده در حالي كه معمولا، مردمان محروم، بسياري از نيازها را مطرح مي‌كنند كه در چشم و قلم مسوولان دولتي، چندان اهميت ندارد. حالا تصور كنيد غير از اين فهرست طويلي كه بنياد علوي تلاش كرده با نگاه منصفانه، آن را ثبت و گزارش كند، چه مجموعه طويل‌تري به عنوان اولويت‌هاي سوم و چهارم و... از قلم افتاده . زمستان 1395، كميته امداد، چند خبرنگار را به بازديد محروم‌ترين بخش از شهرستان قلعه گنج برد تا تصويري بي‌واسطه از فقر در يكي از ثروتمندترين استان‌هاي كشور نشان دهد. سه سال قبل، به «مارز» رفتيم كه در گويش آن مردم، «مرز» معنا مي‌شد چون تلاقي جنوب كرمان با دو استان محروم‌تر از خودش بود؛ هرمزگان و سيستان و بلوچستان. آن زمان، براي رسيدن به «راين قلعه» و «نمگاز»، از معبر رودخانه‌هاي فصلي رد شديم و مي‌گفتند اينجا، «جاده» است و 15 سال است دولت قول داده مسير آسفالت شده‌اي براي مردم اين منطقه بسازد. آن موقع از رسيدن به «كلاهون»؛ آخرين روستاي مارز، جا مانديم چون جاده‌اي براي رسيدن نبود. زمستان امسال، به بازديد محروم‌ترين بخش از شهرستان قلعه گنج رفتيم تا تصويري بي‌واسطه از اقدامات محروميت‌زدايي بنياد مستضعفان در اين منطقه ببينيم. با وجود همه ارقامي كه در گزارش بنياد علوي، تاييد مي‌كرد كه قدم‌هاي محروميت‌زدايي در اين منطقه فراموش شده، حداقل، اين تاثير را داشته كه رتبه يك روستا مثلا از دهستان «رمشك»، از وضعيت قرمز بيرون بيايد و حالا وضعيت زرد پيدا كند، اما هنوز هم تعداد خيلي زيادي از اين مردم مظلوم و بي‌صدا، از آب شرب بهداشتي، سرويس بهداشتي، حمام، جاده ايمن، كلاس درس و معلم، بيمارستان، شغل، برق، سبد غذايي مقوي و مغذي، نفت، وسايل گرمايشي و... محروم بودند.

 

در طول دهه گذشته، شهرستان «قلعه گنج» به عنوان منطقه محروم يكي از ثروتمندترين استان‌هاي كشور معرفي شده. علت محروميت قلعه گنج چيست؟

مشاور مطالعاتي بنياد مستضعفان در مطالعه دلايل محروميت شهرستان قلعه گنج به اين نتيجه رسيد كه بايد روي تفكر مردم بيشتر كار كنيم كه آنها به آن حد از عزت نفس و خودباوري برسند كه مي‌توانند سايه محروميت را از سر شهر و روستاهايشان بردارند. در كنار اين البته به ايجاد زيرساخت‌هايي توسط دستگاه‌هاي اجرايي هم نياز داريم. در مطالعاتي كه داشتيم 126 برنامه براي پيشرفت و آباداني شهرستان قلعه گنج تدوين شد كه تعدادي از اين برنامه‌ها بر عهده بنياد علوي بود، تعدادي به جوامع محلي و مردم واگذار شد و تعدادي ديگر هم، سهم دستگاه‌هاي اجرايي است تا اين منطقه از اين محروميت گذر كند و به پيشرفت و آباداني برسد. فاصله ابتدا و انتهاي شهرستان قلعه گنج 250 كيلومتر است؛ شهرستاني وسيع با 76 هزار نفر جمعيت و 200 روستا كه 155 روستا از اين تعداد داراي سكنه است و با 60 هزار نفر جمعيت روستايي از جمله شهرستان‌هايي است كه جمعيت روستايي غالب بر جمعيت شهري است.

پس پهناوري شهرستان يكي از عوامل توسعه فقر در اين منطقه بوده است.

پهناوري و پراكندگي روستاها قطعا در توسعه محروميت به دليل نابرابري توزيع خدمات و كاهش دسترسي‌ها بي‌تاثير نيست ولي در ابتدا اين مردم بايد توانمند مي‌شدند چون هيچ توسعه‌اي ممكن نيست مگر با مشاركت مردم.

3 سال قبل وقتي به روستاهاي محروم شهرستان قلعه گنج آمديم، مي‌پرسيديم نزديك‌ترين مركز درماني كجاست و مردم مي‌گفتند حداقل بايد يك ساعت پياده بروند تا به اولين خانه بهداشت روستايي برسند. براي رسيدن به روستاها از معبرهايي رد مي‌شديم كه 20 كيلومتر بود ولي به دليل آسفالت نبودن، عبور ما از اين معابر يك ساعت طول مي‌كشيد و مردم مي‌گفتند 15 سال است كه معطل آسفالت اين مسير هستند.انگار تمام دستگاه‌هاي مسوول در يك دوره زماني چشم‌شان را بر شهرستان قلعه گنج بستند و در اين دوره زماني، خشكسالي پيشروي كرد و تمام رودخانه‌ها خشكيد و تمام دام‌ها تلف شد و تمام باغات كشاورزي خشك شد و اين مردم به وضعيتي رسيدند كه حالا بايد با عنوان فقر مطلق از آن نام ببريم.

وقتي به منطقه‌اي وارد مي‌شويم كه به اسم منطقه محروم شناخته مي‌شود با دو عامل مواجه‌ايم؛ دستگاه و متولياني كه قرار بوده مشكلات را پيگيري كنند اما بار مشكلات آنقدر زياد بوده كه يك جورهايي از مقابله با آن نااميد شدند. عامل دوم، فقدان برنامه توسعه در شهرستان است. وقتي برنامه و چشم‌اندازي نداريم كه از كجا و چطور مي‌خواهيم به كجا برسيم، بي‌برنامگي باعث مي‌شود، ندانسته يا دانسته كاري انجام دهيم كه شايد بعدها عواقبي داشته باشد. تا چند سال قبل بسياري از دستگاه‌هاي دولتي هيچ نمايندگي‌اي در اين شهرستان نداشتند كه بخواهند كاري انجام دهند. البته اين مردم هم بايد مطالبه‌گر مي‌بودند و مي‌دانستند كه مطالبات‌شان را با چه هدفي و چطور مطرح كنند. مجموع اين كمبودها دست به دست هم داد و هر مشكلي كه پيش آمد، مشكل ديگري را اضافه كرد تا در نهايت و پس از گذشت چند سال به يك وضعيت بحراني رسيديم؛ وضعيت بحراني‌اي كه به ما هشدار مي‌داد به اين مردم كمك كنيم. البته دوري از مركز استان هم باعث مي‌شد، توجهات به اين شهرستان كمتر باشد چون تعداد سفرهاي مسوولان به اين منطقه كمتر بود و تعداد بازديدها هم كمتر مي‌شد.

و به دليل دوري از مركز استان، اعتبارات هم آب مي‌رفت.

همه اينها دست به دست هم ‌داد كه اين منطقه محروم بماند. آباداني و پيشرفت تعريفي ندارد اما همين كه بتوانيم اين شهرستان را روي ريل آباداني و پيشرفت قرار دهيم و بعضي شاخص‌هاي مهم شهرستان؛ شاخص‌هاي اولي و عام‌المنفعه را به شاخص‌هاي ميانگين كشوري نزديك كنيم يعني در مسير درستي حركت كرده‌ايم. قرار است بنياد علوي 6 سال اينجا مستقر باشد. در اين دوره استقرار، تمام نيازها شناسايي مي‌شود و ضمن استناد به تحليل گزارش منطقه و برنامه‌هاي بالادستي بايد حرف مردم را بشنويم تا انتظار مشاركت داشته باشيم. از ابتداي طرح و از سال 1394 هدف اين بود كه صداي مردم شنيده شود.

ولي از سال 94 تا امروز هيچ تغيير مثبتي اتفاق نيفتاده چون حالا و به دنبال تغييرات مديريتي در بنياد مستضعفان، تازه مي‌شنويم كه تغييراتي هم به نفع مردم منطقه در حال اجراست.

برنامه‌ها بايد ظرف 4 سال تكميل مي‌شد و با تغيير رييس بنياد مستضعفان، روند برنامه‌هاي آباداني شهرستان قلعه گنج سرعت گرفته چون تكثير مدل قلعه گنج بسيار مهم است. حالا با تيم جديدي همكاري مي‌كنيم كه قرار است قلعه گنج‌هاي ديگري بسازند. 12 منطقه هم در كل كشور انتخاب شده چون مدل توسعه شهرستان قلعه گنج، پايلوت آباداني و پيشرفت است كه به دنبال تاييد رهبري و رييس‌جمهوري به وزير كشور و استانداران هم ابلاغ شده كه بايد در هر استان يك منطقه با مدل قلعه گنج انتخاب شود كه شهرستان‌هاي لنده(كهگيلويه و بويراحمد) چالدران(آذربايجان غربي) مانه و سملقان(خراسان شمالي) سروآباد(كردستان) مراوه تپه(گلستان) گرمي(اردبيل) لارك(هرمزگان) حميديه(خوزستان) زهك(سيستان و بلوچستان) قصر قند(سيستان و بلوچستان) ملكشاهي(ايلام) و سرپل ذهاب(كرمانشاه) انتخاب و برنامه‌ها هم آغاز شده است.

البته مناطقي كه اسم برديد ،به خصوص نقاطي مثل زهك و قصرقند و سروآباد تفاوت‌هاي امنيتي و استراتژيك با قلعه گنج دارند. شهرستان قلعه گنج، مرز 3 استان است؛ مرز مشترك استان‌هاي كرمان، هرمزگان و سيستان و بلوچستان. اگر از شمال استان كرمان كه يك منطقه برخوردار و ثروتمند است، صرفنظر كنيم ،نيمي از يك استان محروم با دو استان محروم ديگر همجوار است. شهرستان قلعه گنج مسير رفت و برگشت خطرناك‌ترين كاروان‌هاي قاچاق است؛ مسير ترانزيت قاچاق سوخت به سمت مرز شرقي و خارج از كشور و مسير تردد كاروان‌هاي ورودي قاچاق مواد مخدر از پاكستان و از مرز دريايي استان هرمزگان و از افغانستان و از مرز زميني استان سيستان و بلوچستان. چنين شرايطي يك تفاوت جدي بين شهرستان قلعه گنج با ساير مناطق هدف‌گذاري شده براي محروميت‌زدايي ايجاد مي‌كند. تحليل شما از اين موقعيت جغرافيايي چيست و چنين شرايطي تا چه حد اجراي برنامه‌هاي توسعه را دشوارتر مي‌كند؟

دليل انتخاب شهرستان قلعه گنج اين بود كه نه تنها عمق محروميت اين منطقه از باقي مناطق بيشتر بود بلكه همين شرايط جغرافيايي كه اشاره كرديد، باعث افزايش محروميت در اين منطقه بوده است. ما هم قبول داريم كه اين منطقه كريدور مواد مخدر و قاچاق بوده ولي مسير عبور اين محموله‌ها از كجاست؟ از بين مردم. اگر مردم به اين توانمندي ذهني و معيشتي و فرهنگي برسند كه نبايد شهرستان آنها محل عبور آدم‌هاي سودجو و قاچاقچي باشد، خودشان سد عبور كاروان‌هاي قاچاق مي‌شوند و تردد قاچاق در اين منطقه كاهش خواهد يافت و به دنبال اين اتفاق امنيت منطقه افزايش پيدا مي‌كند. امروز هم معاونت سياسي استانداري و نيروي انتظامي به شما خواهند گفت كه امنيت منطقه افزايش 80 درصدي داشته. پيش از اين اگر مي‌خواستيم به روستاي دورافتاده‌اي مثل «بنگرو»برويم نه تنها تردد بعد از ساعت 9 شب دشوار مي‌شد بلكه در روشنايي روز هم بايد دو ماشين اسكورت همراه مي‌برديم. امروز تردد افراد غيربومي در مسير اين روستا و حتي با خودروهاي معمولي بدون نگراني است. مهم‌ترين عامل موثر در توانمند كردن يك منطقه، برقراري امنيت است. امنيت كه نباشد از سرمايه‌گذاري و گردشگري هم خبري نيست. با شما موافقم كه شرايط قلعه گنج با 12 منطقه منتخب متفاوت است چون شاخص‌هاي موجد محروميت در هر منطقه متفاوت بوده ولي قلعه گنج، محروم‌ترين منطقه بود كه به عنوان پايلوت محروميت‌زدايي انتخاب شد.

گفتيد مردم اين منطقه بايد به اين نتيجه برسند كه ورود و تردد افراد سودجو در اين شهرستان ممنوع و دشوار شود. افراد سودجوي مد نظر دولت و مسوولان ، يا قاچاقچياني هستند كه سوخت از كشور خارج مي‌كنند يا قاچاقچياني هستند كه مواد مخدر به كشور وارد مي‌كنند. اينها همشهري همين منطقه هستند و فكر مي‌كنم يكي از دلايل تاثيرگذاري اندك بعضي طرح‌هاي توانمندسازي در مناطقي مثل قلعه گنج، تقسيم مردم به مردم خوب و مردم بد است. دليل ديگر اينكه دولت، تلاشي براي ريشه‌يابي علت قاچاق و قاچاقچي شدن اين افراد نداشته در حالي كه خود مسوولان معترف‌اند درآمد قاچاق بسيار وسوسه‌كننده است. وقتي در منطقه‌اي، فقر رسوب كرده واقعا انتظار داريم مردم براي كسب درآمد و زنده ماندن با كاروان‌هاي قاچاق همدست نشوند؟

خوشبختانه در شهرستان قلعه گنج تعداد اين افراد بسيار كم و نزديك به صفر است و اگر در اين منطقه، قاچاقچي مي‌بينيم از مناطق ديگر هستند.

مثلا از كدام مناطق؟ يعني از استان‌هاي همجوار آمده‌اند و اينجا را به بارانداز تبديل كرده‌اند؟

بله. من هم تا قبل از اينكه گزارش‌ها را ببينم در اين باره اطلاعي نداشتم. پس از آن فهميدم كه اين مردم در قاچاق دخالتي ندارند. فراموش نكنيم كه در يك دوره زماني در اين منطقه شاهد اختلافات شديد طايفه‌اي هم بوديم.

مثل درگيري‌هاي شهر بابك.

بله و حالا براي اين مردم قرار است از كار صحبت كنيم و از اينكه به جاي ابزارهاي ممنوعه، ابزار اشتغال به دست بگيرند و كشاورزي و دامداري كنند. بايد در اين منطقه، ظرفيت‌هايي ايجاد مي‌كرديم كه بتوانيم براي اين مردم از كار صحبت كنيم. اگر قرار شد، مدل قلعه گنج به عنوان يك طرح موفق در كشور الگوبرداري شود به دليل همراهي مردم و دستگاه‌هاي اجرايي بود و اينكه قرار شد همه يك هدف مشخص براي خروج از اين وضعيت داشته باشند. چه كسي بايد ما را به اين نتيجه مي‌رساند؟ همين مردمي كه بايد مي‌دانستند و مي‌خواستند كه از اين وضعيت خارج شوند. اين مردم بايد مي‌دانستند كه نمي‌توانند منتظر منجي باشند.

اين حرف معني خطرناكي دارد؛ انگار بگوييد مردم بايد به اين نتيجه مي‌رسيدند كه تنها گذاشته شده‌اند.

دسترسي به بيمارستان و خدمات پزشكي وظيفه دولت و حكومت است. انتظار نداريم مردم پزشك به اين منطقه بياورند و بيمارستان بسازند. قرار بود مردم توانمند شوند.

ولي دولت وظايف خودش را در قبال اين مردم به درستي انجام نداد. آيا بنياد مستضعفان موفق شد، وزارت بهداشت را نسبت به ساخت بيمارستان در اين منطقه مكلف كند؟

يادتان هست كه قلعه گنج بيمارستان نداشت، حتي يك پزشك در اين منطقه نبود. سال‌ها قبل ساختماني به عنوان بيمارستان ساخته بودند و اين ساختمان رها و خالي بود. بنياد مستضعفان با وزارت بهداشت توافق كرد كه به شرط تامين تيم درماني، تجهيز اين ساختمان را تقبل كند. تجهيز و راه‌اندازي بيمارستان دو سال طول كشيد. ما حتي به خاطر دسترسي به اين بيمارستان خيابان ساختيم. حالا اين بيمارستان 4 پزشك متخصص دارد و روزانه 400 نفر ويزيت مي‌شوند. در توافق ديگري هم مسوولان وزارت بهداشت پذيرفتند براي 18 خانه بهداشت روستايي، بهورز استخدام كنند و در مقابل، بنياد مستضعفان، تجهيزات پزشكي اين مراكز را تامين كند.

مسوولان وزارت راه را چطور مجاب مي‌كنيد براي «مارز» كه آسيب‌خيزترين منطقه شهرستان است، جاده بسازند؟

توسعه و آباداني منوط به احداث راه نيست. ظرف سال‌هاي گذشته، روستاهاي برخوردار از برق و تلفن خالي از سكنه شد.

ولي نبود راه و جاده مناسب مي‌تواند باعث افزايش مرگ و مير و حتي باعث افزايش جرايم شود.

قبول دارم اما در مناطقي هم كه از اين امكانات برخوردار است شاهد مهاجرت هستيم. پس گره مهم، معيشت ساكنان اين مناطق است. اگر معيشت ساكنان يك منطقه تامين باشد، نبود راه و جاده باعث مهاجرت نمي‌شود اگرچه جاده از ملزومات يك منطقه است. بنياد مستضعفان قرار نيست ،جاي دولت و نهادهاي اجرايي قرار بگيرد بلكه بايد دستگاه‌ها را فعال كند كه وظايف خود را بهتر و بيشتر از قبل انجام دهند. به دنبال مطالبات مردم و فرماندار و اعلام اين مطالبات از طريق استاندار حالا 5 كيلومتر از جاده مارز توسط وزارت راه بهسازي شده و قرار است ما هم سال آينده اعتباراتي در نظر بگيريم كه اين جاده به سرانجام برسد.

سال 88 هيات وزيران فهرست ضرايب محروميت تمام مناطق كشور را تصويب كرد. در اين فهرست هيچ منطقه‌اي از شهرستان قلعه گنج ضريب كمتر از 8 ندارد. 3 سال قبل مديران كميته امداد مي‌گفتند، دولت در همان سال در حدي نسبت به تشويش اذهان عمومي نگران بوده كه ضريبي بالاتر از 9 براي اين مناطق اعلام نكرده در حالي كه در قلعه گنج، مناطقي ممكن است ضريب محروميت 10 داشته باشند. آيا ظرف 3 سال گذشته كه پروژه‌هاي محروميت‌زدايي شهرستان هم آغاز شده، ضرايب محروميت قلعه گنج كاهش داشته يا روي همان اعداد 8 و 9 ثابت مانده است؟

يكي از مشكلات شهرهاي محروم اين است كه دسترسي به آمارهاي صحيح بسيار كم است چون آمارها ناقص است و همه نهادهاي دولتي هم در اين مناطق پايگاه ندارند يا اگر پايگاهي هست به علت تعداد ناكافي نيروي اداري و دشواري دسترسي به بخش‌هاي محروم منطقه و مشاهدات دقيق، آمارهاي دقيقي از محروميت منطقه وجود ندارد. مصداق اين ادعا هم اينكه سال 90 نرخ بيكاري شهرستان قلعه گنج بالاي 27 درصد بوده ولي سال 95 اين عدد را 8 درصد اعلام كرده‌اند. در حالي كه پروژه‌هاي ما نشان مي‌دهد اين عدد ظرف سال‌هاي 90 تا 95 ممكن است به 20 درصد رسيده باشد. البته حالا شاهد تغييرات مثبت در منطقه هستيم. ساخت‌وساز در روستاها و حاشيه شهرها و احداث كارخانه و كارگاه به معناي اميدواري اين مردم به ادامه زندگي در قلعه گنج است در حالي كه مي‌توانند به شهرستان‌هاي مجاور مهاجرت كنند. مردم از اينكه مورد توجه قرار گرفته‌اند، خوشحال هستند و صداي اميد را از دل روستاها مي‌توان شنيد. البته اين خوشحالي به اين معنا نيست كه همه مشكلات حل شده چون عمق مشكلات آنقدر زياد بوده كه زمان طولاني لازم است تا به وضعيت ايده‌آل برسيم.

مهم‌ترين مشكل قلعه گنج كه البته مشكل 3 استان همسايه هم هست، خشكسالي 20 ساله‌اي است كه تاثيرات بسيار عميقي هم بر شرايط زندگي مردم داشته. با اين مشكل چطور مواجه مي شويد؟

وقتي صحبت از كم‌آبي مي‌كنيم، منظور دشواري تامين آب براي مصارف كشاورزي و تامين آب شرب است. دشواري تامين آب براي مصارف كشاورزي در اين منطقه ناشي از حفر چاه‌هاي غيرمجاز و برداشت بي‌رويه آب بوده كه دست در دست خشكسالي پي در پي شرايط منطقه را به اين وضعيت رسانده كه عمق آب‌هاي زيرزميني، سالانه نيم متر كاهش داشته باشد و اين يك هشدار بسيار جدي است. 3500 حلقه چاه در شهرستان قلعه گنج حفر شده كه حدود نيمي از اين تعداد غيرمجاز است. در چنين شرايطي چاره اين است كه مردم از كشت محصولات پر آب‌بر به سمت محصولات كم ‌آب‌بر بيايند. سال 93 كه طرح محروميت‌زدايي شهرستان آغاز شد 7 هكتار گلخانه در منطقه بود و حالا به 147 هكتار افزايش يافته است. محصولات گلخانه‌اي مصرف آب كمتري دارد و اين نوع كشت، ما را به بهره‌وري بيشتر مي‌رساند.

براي نخل‌هاي كمرشكسته چه خواهيد كرد؟

شرايط جغرافيايي اين منطقه ايجاب مي‌كند از محصولات پر آب‌بر به سمت محصولات كم ‌آب‌بر برويم. هندوانه و محصولات باغي ريشه‌اي پر آب‌بر هستند. در اين منطقه 11 هزار هكتار نخل بود كه به دليل خشكسالي حالا به 8 هزار هكتار رسيده و اين اتفاق به ما نشان مي‌دهد شايد مكان‌يابي كاشت نخل‌ها درست نبوده و شايد توسعه نخيلات در اين حد تصميم درستي نبوده. امروز در طرح توسعه نخيلات به كشاورزان توصيه مي‌كنيم، نخل‌هاي قديمي را درآورده و نخل جوان‌تر و با ارزش بالاتر بكارند اما تعداد نخل‌ها ثابت بماند كه ضمن حفظ تعداد نخيلات به سمت كاهش مصرف آب برويم. از اين نوع كشت هم حمايت مي‌كنيم و حتي نخل رايگان در اختيارشان مي‌گذاريم و آموزش مي‌دهيم كه كشاورزان با ما همراه بشوند. براي حل بحران آب آشاميدني هم به دنبال تامين دستگاه آب‌ شيرين‌كن و توزيع تانكرهاي آب هستيم اما دستگاه اجرايي هم بايد به تامين آب منطقه فكر كند كه آب شرب بهداشتي در اختيار مردم قرار بگيرد.

چه وسعتي از منطقه گرفتار خشكسالي و پايين رفتن سطح آب‌هاي زيرزميني است؟

كل منطقه دچار بحران آب است. 250 كيلومتر از استان كرمان دچار كاهش تدريجي عمق آب‌هاي زيرزميني است و اين اتفاق واقعا يك هشدار جدي است.

چه تعداد از روستاهاي قلعه گنج خالي از سكنه شده؟

در اين منطقه، مهاجرت از روستا بسيار كم است ولي از 200 روستا، 155 روستا بالاي 7 يا 10 خانوار دارد و جمعيت باقي روستاها 4 يا 5 خانوار است كه حتي در شمار آبادي هم محاسبه نمي‌شود.

3 سال قبل مسوولان شهرستان به من مي‌گفتند كه برخي مناطق كشور مثل نواحي مرزي استان خراسان جنوبي و از جمله شهرستان قلعه گنج، مناطق استراتژيك هستند كه خالي شدن اين مناطق، امنيت ملي كشور را به خطر مي‌اندازد. جنوب كرمان هم با دو استان مرزي همجوار است و دولت مي‌خواهد به هر قيمتي ساكنان اين مناطق را حفظ كند كه حداقل از بارانداز شدن براي قاچاق مواد مخدر يا تردد اشرار يا حتي ورود گروهك‌هاي تروريستي از طريق اين مناطق جلوگيري كرده باشد.

چه در مورد قلعه گنج و چه در مورد ساير مناطق مرزي نبايد اجازه بدهيم خالي از سكنه شود چون جمعيت اين مناطق، تامين‌كننده امنيت كشور هستند. ما هم در قلعه گنج به دنبال تجميع روستاها نبوديم و سعي كرديم به روستاييان كمك كنيم كه روستاي محل زندگي‌شان را با دست خودشان آباد كنند و همان جا ماندگار شوند. چون در اين سال‌ها طرح‌هاي تجميع توسط نهادهاي مختلف امتحان شد و معمولا يا مردم به دليل تعلقاتي از جمله زمين يا باغستان و نخلستان نپذيرفتند كه با جمعيت ديگري در يك نقطه ديگر تجميع شوند يا اگر تجميع اتفاق افتاد، مشكلات اجتماعي و فرهنگي و حتي اختلافات و ناامني پيش آمد بنابراين تجميع به آن هدف ايده‌آل نرسيد.

علت ماندگاري و ريشه‌دار شدن محروميت در شهرستان قلعه گنج چيست؟

در هر منطقه، چرخ دنده‌هايي همديگر را به سمت توسعه پيش مي‌برند. در يك منطقه محروم بخشي از اين چرخ دنده‌ها معيوب است و در راستاي هم نمي‌چرخند كه اين اتفاق باعث اصطكاك و عقب‌ماندگي آن منطقه خواهد شد. چرخ دنده‌هاي معيوب قلعه گنج، نقاط ضعف منطقه و تهديدهاي بيروني بود كه روبه‌روي فرصت‌ها و نقاط قوت قرار داشت.

چه نقطه ضعف و تهديد بيروني در اين منطقه وجود داشت؟

حجم زيادي از ريزگردها از جازموريان مي‌آيد. ريزگرد و پايين رفتن عمق آب‌هاي زيرزميني مي‌تواند آينده تمام ساكنان اين منطقه را به خطر بيندازد. جاي خالي دستگاه‌ها و كمبود تسهيلات هم از نقاط ضعف اين منطقه بود. هنوز هم اين منطقه نقاط ضعف دارد. هنوز اين منطقه مراكز آموزشي كافي ندارد. اما در كنار نقاط ضعف، نقاط قوت هم بوده و ما به اين مردم توصيه كرديم، نقاط قوت منطقه‌شان را بشناسند و ببينند و باور كنند. بايد در اين منطقه با ايجاد ظرفيت‌ها كمك كنيم اين مردم توانمند شوند.

به شرط آنكه هنوز انگيزه توانمند شدن در اين مردم مانده باشد.

توانمند كه بشوند، اميد هم پيدا خواهد شد. اگر همان وقتي كه به سكون رسيده‌اند، انرژي به آنها تزريق شود و همه درگير كار بشوند با شدت و ضعف متفاوت اميدوار خواهند شد چون بدون ترديد همه‌شان مي‌خواهند از مرحله سكون گذر كنند. در چنين مناطقي نمي‌توانيم برويم، بگوييم مردم به ما اعتماد كنيد. تا به حال به اين مردم توجهي نشده بود. ما بايد ثابت كنيم كه به اين مردم اعتماد مي‌كنيم چون تا به حال كسي به اين مردم اعتماد نكرده بود.


كل منطقه دچار بحران آب است. 250 كيلومتر از استان كرمان دچار كاهش تدريجي عمق آب‌هاي زيرزميني است.

قلعه گنج بيمارستان نداشت ،حتي يك پزشك در اين منطقه نبود. سال‌ها قبل ساختماني به عنوان بيمارستان ساخته بودند و اين ساختمان رها و خالي بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون