كرونا در گلستان؛ قواعد زندگي محلي، ملي و جهاني
فروزان آصفنخعي
اين روالها و نظمهاي اخلاقي، سياسي، اجتماعي، اقتصادي و ساختاري ساري در زندگي شهري و روستايي هستند كه مستلزم نابودي يا بقاي تمدنها به شمار ميروند. آنگونه كه براي مثال بدون هيچگونه هشدار قبلي درباره انتشار ويروس كرونا در گرگان و گلستان، ناگهان «تعداد افراد بستري مشكوك به بيماري كرونا در گلستان به ۳۳۰ نفر رسيده و بهطور متوسط روزانه ۷۰ بيمار تنفسي در مراكز درماني استان پذيرش و بستري ميشوند» كه خود حكايت از الگوي پيشافتادگي بحران، در حوزههاي ساختاري و مديريتي ميكند. در عين حال زماني كه در گرگان قيمت ماسك از 500 تومان ناگهان به 2هزار تومان به بالا صعود كرد، در خيابان حفرههاي عظيمي در كمك و همياري براي نجات همديگر از عمق جامعه به سطح آمده، ويروس آينهاي شد براي هويتهاي خالي از اخلاق در جامعه پراكنده ما. نه از اين جهت كه همه چيز وابسته به ماسك است، بلكه از اين منظر كه در شهر و از جمله شهر گرگان ويروس بياخلاقي قبل از كرونا ويروس بر هستيمان سايه افكنده و در بازار ماسك صورت و الكل براي ضدعفوني و سودجوييهاي اقتصادي آن، در بازار سياه وجدان و... خود را بازتوليد ميكند، همچنانكه بازار توليدات امنيتي و مرگ براي امريكا حتي قبل از اشغال عراق، ارزش افزوده شيرين به همراه داشت، امروز كرونا براي بسياري بازاري قبل از گشودگياش، ارزش افزوده شيرين به همراه دارد و اين همه خلاف محلي انديشيدن و جهاني عمل كردن است.
ايضا در جهان سنتي كه همه چيز بهطور خودبهخودي پيش ميرود و گاه ساخته؛ از اينرو نبرد با ويروسهاي خانمانبرانداز بهويژه در استانهايي چون استان گلستان به مركزيت شهر گرگان بسيار دشوار ميشود، زيرا محلي انديشيدن و جهاني عمل كردن به طريق اولي بس ناممكن بوده، مناسبات جهان رانت و ارزش افزوده ناشي از مرگ ديگران بهترين محمل زندگي انگلي اما واقعي است . شايد بتوان گفت زيست جهان همه استانهاي كشور از اين قاعده پيروي ميكنند. جهاني كه همواره حوادث جلوتر از ما و بدون آيندهنگري بر ما غلبه ميكنند. از اينرو بيماريهايي چون وبا، طاعون و... حالا كرونا، بازنماييكننده ميزان قوام ما و باعث تجديدنظر در همه ساحتهاي زندگي است، آنگونه كه بيماريهاي همهگير در دهه 1240 خورشيدي گريبان ايران را گرفت و ناتوانيها در اين بخش نيز سبب تجديدنظر ايرانيان در ساختار حكومتي و منجر به مشروطهخواهي شد. نظمهاي بدون توجه به آينده، نظمهايي كليشهاي و سرشار از غفلتند. همين چند روز پيش بود كه يكي از مسوولان شهر گرگان به يكي از شهروندان گفته بود كه چرا ماسك بر صورت داري؟ از اين سخن چهار روز نگذشته بود كه بيمارستان صيادشيرازي و مابقي بيمارستانها محل مراجعه بيشمار بيماران مبتلا به كروناويروس يا مشكوك به آن قرار گرفت. پر واضح بود كه مسوول مربوطه تا 24 روز، (بر اساس نظر كارشناسان اگر دوره نهفتگي ويروس كرونا تا 28 روز باشد) دچار اشتباه محاسبه بود و اين موضوع براي يك شهر به معناي نابودي زندگي اجتماعي و پيروزي الگوي زندگي رانتي سنتي است. همين موضوع با عدم شفافيت در اطلاعرساني توسط نهادهاي بهداشتي، در پرتو مصالح و الزامات غيربهداشتي در سطح كشوري و ملي نيز منجر به غفلت همهجانبه شد. به عبارت ديگر از آنجا كه خلاف چين كه كرونا ويروس را به روشهاي باستاني در چند استان محدود و قرنطينه كرد و به موفقيت مهار ويروس نايل شد، اما روند مذكور، در ايران به دليل عدم اقدام جدي قرنطينه به روشهاي باستاني يا توجه به روشهاي جديد مبتني بر توصيه سازمان بهداشت جهاني، كرونا ويروس تا 22 استان گسترش يافته و در نقشه جغرافياي كرونا كه استان گلستان در آن غايب بود، با يك جهش فوقالعاده، عقبماندگي خود را متاسفانه جبران كند. حالا در جهان سنتي و هموطنان گرگاني و گلستاني و ديگر شهروندان در استانهاي ديگر مجبورند همه نقاط مثبت خود جهان سنت از جمله محبت ورزيدن در ديد و بازديدها و... را امسال در عيد نوروز، به عنوان مهمترين عامل خطر گسترش ويروس در نظر بگيرند و حداقل در عيد پيشرو آن را در پرانتز قرار بدهند. در اين وضعيت كه بوسه بر پيشاني فرزند هم از سوي پدر، مادر، عمه، عمو، دايي، پدربزرگ و مادربزرگ هم يك خطر جدي به شمار ميرود، براي احياي همه اين علايق در جهان سنتي چارهاي نيست، محلي بينديشيم و با خطرهاي جهاني در سطح استانداردهاي جهاني عمل كنيم. براي اين امر لازم است استانهايي كه در ظاهر ناگهان به ورطه ويروس در غلتيدهاند، در دو حوزه حكومتي و جامعه مدني، به مسووليتهاي نينديشيده و اجرا نشده، توجه كنند. بازانديشي در اين دو حوزه براي استان گلستان و ديگر استانها توفيق اجباري است. بازانديشي پيش از آن از جنگهاي خانمانسوز بر ميآمد، اما حالا اين رسالت تحميل بازانديشي را كروناويروس برعهده گرفته است تا ضرورت تجديد حيات ما را يادآوري كند. بازانديشي در حوزه نظم و ايجاد روندهاي خودسازماندهي پويا رمز بقاي ايرانيان در اين مرحله است. بيترديد بازتوليد سنت با بازتعريف مفاهيم و تغيير در سازماندهي معنادار خواهد بود. نبايد فراموش كنيم هجوم بيماري كرونا به حوزههاي كشوري، شامل استانها و شهرها، بيسابقه است؛ گويي جهان در روند جهانيسازي خود، بدون ويروس جهاني شده، موجود ناقصالخلقهاي است كه هر لحظه دنبال هويت خويش است. هويتي كه علاوه بر عناصر همگرايي، عناصر واگرايي قدرتمندي را نيز به همراه خود دارد. واگرايي كه علاوه بر ايجاد ركود در اقتصاد جهاني، در سطح كشوري، شهري و خانوادگي عمل ميكند. همانگونه كه مطرح شد بازنمايي محبت فردي نسبت به فرزند و همسر نيز تحت تاثير واگرايي ناشي از ويروس كرونا قرار گرفته است. اما آنچه ميتوان به مسوولان استان گلستان و ديگر استانها در رقابت با يكديگر در امحاي كرونا ويروس توصيه كرد، رقابت و مسابقه در ايجاد رويكرد انديشگي محلي و برنامهريزي بر اساس استانداردهاي جهاني و عمل به آن است، موضوعي كه اصلاح ساختاري و مديريتي خود را در سطوح كلان كشوري و محلي يعني استانها، فرمانداريها، شوراهاي شهر و... ميطلبد.