• ۱۴۰۳ جمعه ۱۱ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4603 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۱۵ اسفند

پدر محيط‌زيست ايران زيست‌بوم محبوبش را ترك كرد

بدرود اسكندر فيروز

گروه اجتماعي

 اسكندر فيروز درگذشت. چهاردهم اسفند ماه ۱۳۹۸ روز وداع با مردي بود كه محيط‌زيست ايران وامدار تلاش‌هاي بي‌دريغ او خواهد بود. اسكندر فيروز را پدر محيط‌زيست ايران مي‌خوانند، عنوان بحقي كه بيش از همه در تلاش‌هاي او براي بنيانگذاري سازمان حفاظت محيط‌زيست در سال ۱۳۵۰ دارد. يكي از مهم‌ترين دستاوردهاي اين سازمان، تصويب قانون حفاظت و بهسازي محيط‌زيست بود كه هنوز هم در ايران محل اعتبار دارد. تلاش‌هاي اسكندر فيروز بود كه منجر به تعريف و تعيين مناطق چهارگانه‌اي با نام‌هاي پارك ملي، اثر طبيعي ملي، پناهگاه حيات‌وحش و منطقه حفاظت‌شده شد. در سال ۱۳۵۰ فيروز رييس اجلاس سازمان ملل براي آماده‌سازي كنوانسيون‌هاي مربوط به كنفرانس جهاني استكهلم شد. تاسيس موسسه گياه‌شناسي و باغ گياه‌شناسي و همچنين طرح زيست محيطي پرديسان را در كارنامه فعاليت‌هاي خود دارد. با حمايت وي دو كتاب پرندگان ايران ۱۳۵۳ و راهنماي پستانداران ايران ۱۳۵۶ در سازمان حفاظت محيط زيست انتشار يافته است . او خود چندين مقاله درباره محيط زيست ايران نگاشته است كه در ايران و نيز مجلات انگليسي‌زبان مجامع بين‌المللي مرتبط با محيط زيست انتشار يافته است، از جمله تعدادي از مقالات «دانشنامه ايرانيكا» را مي‌توان نام برد. «يك ساعت از يك عمر» نام مستندي است از رخشان بني‌اعتماد در سال ۱۳۹۳ كه به قول كارگردان در صحنه‌هاي آغازين، صرفا براي ثبت چهره‌اي ملي و دوري از فراموشي ساخته شده است. در اين مستند، اسكندر فيروز از نخستين تلاش‌هايش براي ايجاد سازماني براي محافظت از محيط‌زيست كشور مي‌گويد، از اينكه روال نظامي براي محافظت از محيط‌زيست پاسخگو نبود و اين مرد توانست با توليد محتواي آموزشي در تلويزيون و تربيت‌كردن متخصص، مفهوم «حفاظت» را در كشور جا بيندازد. مهندس هوشنگ ضيايي، يار و همكار اسكندر فيروز در اين مستند به خوبي چهره معلمي را ترسيم مي‌كند كه مي‌تواند از يك شكارچي، محيط‌بان بسازد. ضيايي كه خود شكارچي بود و آن سال‌ها در جست‌وجوي مجوز به سازمان شكارباني و نظارت بر صيد سر زده بود، با ملاقات و گفت‌وگو با فيروز دگرگون شد. مردي كه به قول خودش پيش از ديدار با اسكندر فيروز، حيوانات را به شكل گوشت‌هاي متحرك مي‌ديد، تحت‌تاثير آموزش‌هاي اسكندر فيروز كم‌كم اسلحه را كنار گذاشت و به جاي آن دوربين به دست گرفت و شد يار و همپاي فيروز. تلاش فيروز براي تربيت متخصص، آن هم در شرايطي كه به گفته او كارشناسي در كشور پيدا نمي‌شد و نام بيولوژيست يا اكولوژيست تنها به گوش چند نفر خورده بود، كاري گرانقدر بود، او نه تنها به آموزش عمومي پرداخت، بلكه معتقد بود بهترين محيط‌بان‌ها شكارچيان هستند و اگر روي آنها كار شود، همان‌ها كه در هيبتي ترسناك جان حيوانات را مي‌گيرند، مي‌توانند بهترين حافظان آنها باشند. فيروز در اين مستند مي‌گويد: «شكارچي پس از مدتي براي طبيعت ارزش قائل مي‌شود. همين باعث مي‌شود كه شكارچي از خود بپرسد چه بايد كرد، همين باعث مي‌شود شكارچي، سازمان شكارباني و نظارت بر صيد را هم حتي با عشق و علاقه بسازد.»

كنوانسيون رامسر، در سال ۱۳۴۹ يكي از درخشان‌ترين نقاط كارنامه زندگي حرفه‌اي اسكندر فيروز است. در اين كنوانسيون بود كه به قول فيروز، قرار شد تالاب‌ها از ايران، براي ايران و براي جهان حفاظت شوند. قرار بود تالاب‌هاي بين‌المللي، پس از اين كنوانسيون كه نخستين مجمع بين‌المللي تخصصي درمورد تالاب‌هاي جهان بود، وضعيت، آلودگي و مهم‌تر از همه آب تالاب‌هاي جهان حفظ شود. پس از انعقاد «پيمان رامسر»، مراسم سالانه‌اي براي گراميداشت انعقاد كنوانسيون حفاظت از تالاب‌هاي مهم بين‌المللي و زيستگاه پرندگان آبزي برگزار مي‌شد، در يكي از اين سال‌ها بود كه دبيرخانه اين كنوانسيون از اسكندرفيروز به عنوان پدر تالاب‌ها ياد كرد. فيروز اما از وضعيت اين روزهاي تالاب‌هاي كشور، خاصه درياچه اروميه، بختگان و هامون دل خوشي نداشت و اين وضعيت را حاصل تلاش‌هاي خود نمي‌دانست. در همين مستند بود كه مي‌گفت «من به عنوان يك ايراني هامون را مي‌خواهم، هامون درياچه ماست، درياچه اروميه، اروميه، اينها براي ماست. چرا آب‌هاي اين درياچه‌ها جابه‌جا شدند؟ چرا هامون را خشكاندند؟ بايد معين مي‌شد تا اين تالاب‌ها براي هميشه در اين كشور باقي بمانند.» فيروز در كنار توجه عظيمي كه به تالاب‌هاي ايران نشان مي‌داد، واقف به اين حقيقت بود كه ايران كشوري بياباني است، به گفته او چهارپنجم ايران را بيابان تشكيل مي‌دهد و اگر قرار است نسل‌هاي بعد در اين كشور زندگي كنند، بايد بيابان‌ها به شكل پويايي احيا و كنترل شوند تا هم بتوان در آنها زيست، هم توليد كرد و هم از گسترش آنها حراست كرد. حاصل اين دغدغه‌ها كنفرانسي به نام كنفرانس بيابان‌زدايي در زمان رياست فيروز در سازمان‌محيط‌زيست بود، تلاشي كه پس از رفتن او از اين سازمان به بوته فراموشي سپرده شد. فيروز در فاصله سال‌هاي ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶ نايب‌رييس هيات‌مديره اتحاديه بين‌المللي حفاظت از محيط‌زيست بود، افتخاري كه پس از آن نصيب ايراني ديگري نشد. ضيايي، يار فيروز، با اشاره به دستاوردهاي محيط‌زيستي اسكندر فيروز در اين مستند گفته بود كه پيش از انقلاب، ايران در حوزه محيط‌زيست، حرف اول را در خاورميانه مي‌زد. اما اين وضعيت با گذشت سال‌ها و تكيه‌زدن افراد مختلف بر صندلي سازمان حفاظت محيط‌زيست تكرار نشد. پدر محيط‌زيست ايران در مستند يك ساعت از يك روز درمورد تفاوت كاركرد اين سازمان در دوران رياست خود مي‌گويد: «آن موقع مبهوت بودم از موفقيت. ما افرادي كه داشتيم، افرادي بودند كه محيط‌زيست را دوست داشتند. چنين چيزي در هيچ يك از دستگاه‌هاي دولتي به چشم نمي‌خورد. بيش از دو يا سه دفعه اتفاق نيفتاد كه فهميديم كسي پول مي‌گيرد. كدام دستگاه در چنين شرايطي به فكر اخراج كارمندش مي‌افتاد؟ ما در فاصله يك هفته چنين كارمندي را اخراج مي‌كرديم. چنين كاري مثل ويروس در دستگاه است.» فيروز آخرين گفته‌هايش را درمورد اهميت محيط‌زيست كه آن روزها موضوعي «لوكس» تلقي مي‌شد، چنين گفته بود: «ما هركاري كرديم براي وطن‌مان، براي ايران بود. براي نفع شخصي كه نبود. حفاظت محيط‌زيست از حفاظت پول يك مملكت بسيار بالاتر است و هنوز به اين مساله توجه نمي‌شود و اهميت آن را نمي‌دانند و مي‌گويند حرف‌هاي اين آقا براي اقتصاد مضر است.» اين آقا در آخرين روزهاي سال ۱۳۹۸ و در تلاطم اخبار ديگري ما و زيست‌بومي را كه هميشه به آن عشق مي‌ورزيد، ترك كرد، ياد او براي هميشه گرامي باشد و راه او پايدار.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون