پيشنهاد فيلمهاي كمدي براي روزهاي قرنطينه
چند فيلم براي حال خوب
احسان زيورعالم
براي روزهايي كه در منزل به سر ميبريد، ديدن برخي فيلمهاي كمدي ميتواند كمي نگاه ما را از بيماري كرونا دور كند و اندكي به شرايط دروني خودمان رجوع كنيم. به اينكه ما در مقام انسان نياز به شادي داريم و بد نيست در كنار تقويت قواي جسماني براي مبارزه با بيماري، قواي رواني خودمان را هم تقويت كنيم. در اين فرصت قصد دارم چند فيلم كمدي كه ميتواند اندكي حالتان را خوب كند، معرفي كنم تا شايد لبخند روزهاي آخر اسفند دوچندان شود.
1- هواپيما (1980): ماجراي فيلم چندان بيشباهت به وضع و حال ما نيست. در پرواز هواپيمايي خدمه متوجه يك ويروس ميشود و جان مسافران به دست يك خلبان سابق جنگ ميافتد. فيلم نگاهي كنايي و ساتيرگونه به موضوع محبوب سينما، يعني فاجعه در هواپيما دارد. فيلم مملو از شوخيهاي فيزيكي و داستانهاي عاشقانه است، چيزي كه هر كمديدوستي را به وجد ميآورد.
2- مونتي پايتون و جام مقدس (1975): اگر به فيلمهاي تاريخي علاقه داريد اين روايت پاروديك از شاه آرتور را از دست ندهيد. يكي از بهترين آثارتري گيليام، كارگردان خيالپرداز بريتانيايي، اثري است درباره جستوجوي شواليههاي ميزگرد براي يافتن جام مقدس. يك هجويه تمام عيار بر مذهب و اخلاق و جوامع انساني كه البته در روزگار خودش مورد انتقادات زيادي قرار گرفت.
3- روز موش خرما (1993): در فقدان فيلمهاي خوب در دهه نود، ساخته هارولد راميس به يكي از آثار كالت سينما بدل شد. فيلم داستان گزارشگر بدخلقي است كه براي تهيه گزارشي درباره روز دوم فوريه يا موش خرما به شهر كوچكي سفر ميكند؛ اما او در يك چرخه زماني اسير ميشود و باقي ماجرا در خود فيلم قابل مشاهده است.
4- خماري (2009): اگر طرفدار كمديهاي ديوانهوار هستيد فيلم خماري و سهگانهاش را از دست ندهيد. فيلم روايت ديوانهبازي سه رفيق در سه موقعيت عجيب و غريب است. مصرف يك ماده مخدر موجب فراموشي و خرابكاريهاي سه رفيق در 24 ساعت گذشته ميشود. رويدادي كه در اين سهگانه سهبار رخ ميدهد و گويي پاياني بر اين چرخه نيست.
5- ددپول (2016): براي طرفداران فيلمهاي مارول و ابرقهرماني، شخصيت ددپول جذابيت متفاوتي دارد. در حالي كه بيشتر ابرقهرمانان داستانهاي كميك خشك و جدي به نظر ميرسند، در اين ميانه ددپول با آن شوخيهاي به ظاهر نابجا، محبوبيت زيادي پيدا كرده، تا جايي كه قسمت دوم فيلم هم ساخته شده و برنامه براي تداوم فيلم ريخته شده است.
6- بعضيها داغش رو دوست دارن (1959): براي بسياري از كلاسيكدوستان هنوز اين شاهكار بيلي وايلدر كمالي از كمدي موقعيت به حساب ميآيد. فرار كردن دو نوازنده تهيدست از دست گانگسترها و نگاهي پاروديك به كشتار روز سنوالتين، با آن زنپوشي توني كورتيس و جك لمون، هنوز طراوت ديوانهواري دارد. فيلم نقطه اوجي بود براي مرلين مونروي فقيد و هواداران سينهچاكش.
7- لبوفسكي كبير (1998): سينماي پستمدرن و فراتر از قاعده برادران كوئن در لبوفسكي كبير به اوج خود ميرسد. يك روايت تودرتو با حضور شخصيتهاي عجيب و غريب و انبوهي از صحنههاي نامتعارف، فرصتي است براي خنديدن و تامل كردن از جهان پر شور و حال قصهگويي دو برادر.