ادامه از صفحه اول
تلويزيون و كرونا
بسيار غمانگيز است در بحرانيترين شرايط اين روزها كه مردم در خطر بيماري مهلك قرار دارند، در شرايطي كه بيشتر مردم خانهنشين شدهاند و امكانات سرگرمي آنها به حداقل رسيده، در روزهايي كه بچهها به مدرسه نميروند، جوانترها امكانات تفريحي چون تئاتر و سينما و حتي تماشاي آلبوم موسيقي را ندارند ما در ارزيابي پرونده رسانه ملي بايد بگوييم كه اين رسانه هيچ راهكاري براي برونرفت از اين مصيبت و حتي توانايي توليد برنامههاي جذاب را براي مخاطب هم ندارد. آن وقت چطور از مردم توقع داريم به جادهها نزنند و سر از شهرهاي مختلف در نياورند؛ مگر با امر و نهي ميتوان مردم را در خانه نشاند؟ مگر مردم به زور در خانه مينشينند؟
بحث ديگر اينكه تلويزيون در اين شرايط ميتوانست تكرار بهترين فيلمهاي جذاب يك قرن اخير را براي سرگرمي مردم به نمايش بگذارد و مردم را دعوت به تماشاي شاهكارهاي سينماي دنيا كند. بحث سانسور و مميزي هم مطرح نيست، بحث قدرت جذب مخاطب است. متاسفانه دردناك است كه بگوييم مسوولان تلويزيون ما در طراحي كنداكتور فيلمها و برنامههاي تكراري هم ناتوان هستند. اينجا صحبتم مقايسه با تلويزيون جهاني نيست؛ اين را ميخواهم بگويم كه مسوولان تلويزيون امكان رقابت با دهه شصت تلويزيون خودمان را هم ندارند و حتي قدرت تشخيص هم ندارند كه ميتوانند از برنامههاي تحسين شده دهه شصت كودكان اين روزها نهايت بهره را ببرند.
يك زماني فدريكو فليني معتقد بود؛ سليقه و نگاه تلويزيون با هدف نابود كردن سينما راهاندازي شد. او به شدت با قاب تلويزيون مخالف بود، اما به مرور و رفتهرفته ديديم كه جهان تلويزيون قوي و گسترده شده بهطوري كه بسياري از كارگردانهاي بزرگ دنيا در قاب تلويزيون هنر خود را به نمايش گذاشتند و ميتوان گفت تلويزيون امروز به رسانهاي پويا و جذاب و تاثيرگذار تبديل شده. برنامهسازان تلويزيون ايران از ساختار اين برنامهها تقليد ميكنند اما تقليدشان كوركورانه است، بهطوري كه بعد از پخش چند برنامه به سوي ساخت برنامه ديگر ميروند در حالي كه برنامههاي تلويزيون جهان هر يك بيشتر از پنجاه سال قدمت دارند. خود من سالها از طريق تلويزيون مدرسه ايتاليا بيننده برنامههاي تحقيقاتي اپرا، تئاتر و معماري آن بودم. مباحث كاملا دانشگاهي و هر روز هفته از كانال ايتاليايي معتبر پخش ميشد و بعد از تماشاي اين برنامهها ميتوان گفت كه بيننده اين برنامهها فارغالتحصيل رشته معماري تئاتر يا اپرا است اما آيا تلويزيون ايران در اين شرايط بحراني كنوني كه مدرسههاي بچهها تعطيل است، ميتواند اين نقش را ايفا كند؟ در اين شرايط كه كودكان در خطر آسيبهاي جدي اجتماعي هستند، برنامههاي سيما ميتوانست نقش پناهگاه را براي آنها داشته باشد؛ متاسفانه اينگونه نيست.
اصلاحات پوتينيستي
شايد بتوان گفت تصور روسيه بدون پوتين نيز نه تنها براي نسل جوان، بلكه براي بخش قابل توجهي از مردم و حتي سياستمداران اين كشور دشوار است. واقعيت اين است نظام سياسي و اقتصادي پوتين هيچ چيز براي روسيه به بار نياورده باشد، پرستيژ بينالمللي به ارمغان آورده است. حفظ و ارتقاي اين پرستيز يه وجه مشترك بزرگ بين مردم روسيه و پوتين است. نمونه اخير اين مساله در موضوع اختلافات روسيه و تركيه در ادلب و برخورد مقتدرانه پوتين با همتاي اقتدارطلب خود در تركيه، شاهدي بر اين ادعاست. به عبارت ديگر در برابر شاخصههاي بسيار براي فقدان آزاديهاي سياسي و مدني در روسيه، مصاديق زيادي براي ثبات، امنيت روسيه و استفاده هوشمندانه پوتين از قدرت بينالمللي اين كشور در وقايع مختلف وجود دارد كه براي بخشي از جامعه روسيه اقناعكننده است كه امپراتوري پوتين را بپذيرند. هر چند به درستي بايد تاييد كرد اليگارشي كه سيستم حكمراني پوتين در روسيه ايجاد كرده است نيز از اركان قدرت وي در اين كشور بوده كه پوتينيسم در روسيه را تقويت ميكند و فضا را براي هيچ نوع تفكر رقيب ديگر باز نميكند. البته همه چيز به واسطه شانس و اقبال و حتي سركوب و ارعاب نيست. صرفنظر از وجه سياسي، عملكرد داخلي پوتين در وجه اقتصادي هم موفق ارزيابي ميشود. سياست اقتصادي پوتين به رغم تعارضات سياسي با غرب و تحريمهاي اقتصادي، رشد مثبتي داشته است. روسيه سال ۲۰۱۹ با شش پله صعود در جايگاه يازدهم بين ۲۰ كشور بزرگ جهان از لحاظ اقتصادي قرار گرفت. اين رتبه در سال ۲۰۲۰ نيز حفظ شده است. در مجموع براي چرايي تداوم پوتينيسم در روسيه، بايد روسيه فعلي را چه به لحاظ سياست داخلي و چه سياست خارجي با روسيه قبل پوتين مقايسه كرد. شايد عاملي كه باعث شده است ۴۶ درصد شركت كنندگان در نظرسنجي موسسه بينالمللي گالوپ پيش از انتخابات رياستجمهوري ۲۰۱۸ روسيه بگويند نميدانند اگر پوتين نباشد، به چه كسي بايد راي دهند. هر چند اين موضوع از سوي ديگر به نوع عملكرد سيستم حكمراني پوتين بازميگردد كه اجازه نداده است هيچ شخصيت ديگري نه تنها در كنار پوتين بلكه در سايه وي رشد كند حتي فردي مانند ديميتري مدودف. آلكسي ناوالني شاخصترين مخالف پوتين نيز بهرغم داشتن هواداراني، فرد قابل مقايسهاي در برابر پوتين ارزيابي نميشود. يك نكته حايز اهميت ديگر درباره پوتين و روسيه اين است كه بهرغم اينكه روسيه يك هدف مقدس براي وي نمايانده ميشود، اما رييسجمهوري روسيه در سياست به ويژه سياست خارجي بسيار عملگرا است و همه چيز را در خدمت منافع اين كشور قرار داده است. در نهايت همچنان تا آيندهاي نامعلوم تابوي روسيه بدون پوتين نميشكند.
كرونا وعقبراندن روزمرّگي
بهرغم تمام مشكلاتي كه در جامعه داشتيم و آزاديهاي نسبي كه حالا محدود شده است اين را فرصتي بشماريم، براي شكوفا كردن خلاقيت كودكان و شوق تغيير در زندگي جمعي و ارتباطات ميان فردي و كلان فردي. الان در خانه ماندن وظيفه است اما از اين شرايط استفاده كنند تا مغز اجتماعي را پرورش دهند. هم كار جسمي لازم است و هم كار فكري اما منظور از كار جسمي صرفا ورزش كردن نيست؛ مثلا غذاي آماده سفارش ندهند و بزرگترها به كودكان خود بگويند با هم غذا درست كنيم هم يك سرگرمي است، هم فرزندان همكاري ميآموزند و هم آشپزي ياد ميگيرند يا يك كتابي بخوانند و با خانواده آن را نقد كنند تا اين تفكر انتقادي را پرورش دهند. اگر كودكان سنشان پايين باشد، براي آنها داستان بخوانند و بعد درباره نكات اخلاقي داستان صحبت كنند و همين طور فيلم ببينند و آن را نقد كنند و... .