حكايت آيلانده
ابوالفضل رجبي| معلمي 50 ساله را فرض كنيد كه قرار است در روزگار قرنطينه و شيوع ويروس كرونا به دانشآموزانش از طريق فضاي مجازي و اپليكيشنهاي محدودِ فيلتر نشده، آموزش بدهد. مجبور است در فضايي كه با اصطلاحات و كاركرد آن تا حدودي غريبه است كلاسش را برگزار كند تا شاگردانش از تحصيل عقب نمانند. در اين شرايط كه كرونا نظم عادي جامعه را مختل كرده هر فرد نسبت به شرايط جامعه مسووليتي دوچندان دارد و بايد تمام تلاش خود را براي بهبود شرايط پيشآمده به كار بگيرد. در اين ميان معلمان نقش مهم و تاثيرگذاري دارند؛ در قبال آموزش و پرورش 14 ميليون دانشآموز وظيفه دارند. در اين روزها كه مدارس تعطيل و دانشآموزان خانهنشين شدهاند، خانوادهها نيز با مشكلات و گرفتاريهاي آموزش فرزندانشان بيشتر دست و پنجه نرم ميكنند و از طرفي نگاه طلبكارانه عدهاي هم از معلمان پايينتر آمده است، چراكه در يك حساب ساده، با ضرب سختيها و كمبودهاي آموزشي در تعداد دانشآموزان ميتوان فهميد جامعه فرهنگي كشور با دست بسته چه كار بزرگي انجام ميدهد. اما بر هيچ يك از اين كارها منتي نيست، زيرا به موازات معلمان، ديگر گروهها و مشاغل به سهم خود وظيفهشان را انجام ميدهند و چرخ جامعه را ميچرخانند. اخيرا كليپي در فضاي مجازي دست به دست ميشود كه يك اينستاگرامر معروف روي صداي يك معلم داباسمش ساخته است. شايد اولين واكنش به اين كليپ شليك خنده باشد اما همين كه دوباره آن را جداي از حركات اينستاگرامر، ميشنوي ديگر نميتواني بخندي. معلم از دانشآموزانش ميخواهد آنلاين بودن خود را در گروه اطلاع دهند، اما به جاي آنلاين ميگويد: «هر كي آيلانده، اطلاع بده.» استفاده از آيلاند به جاي آنلاين دستوارهاي براي خنده شده است. اين شخص همان معلم 40 يا 50 سالهاي است كه از سر وظيفهشناسي و نه اجبار آموزش مجازي براي دانشآموزان راه انداخته است. راستي عكس آن معلم اهل حميديه اهواز را ديدهايد كه روي يخچالش به بچهها درس ميدهد؟ حتما معلماني را ميشناسيد كه زحمت كيلومترها رانندگي يا مسافرت روزانه به يك روستا را به جان ميخرند تا به چند دانشآموز درس بدهند. نه! به هر حرف يا رفتاري نميشود خنديد. خُنك بازي و مسخرگي آن هم با اشتباه يك معلم، دور از هنري است كه اينان مدعي آن هستند. هنر، مسخرگي يا لودگي نيست و به بازي با سر و صورت خلاصه نميشود. هنر كار خلاق است آن هم خلاقيتي كه قبل از آن لنگهاش را نديده باشيم. كار آن معلم اهوازي هنر است. آيلاند گفتن آن معلم خندهآور نيست در پس آن ميتوان شرافت و درستي قشري را ديد كه ناديده گرفته شدهاند. با اين همه نميتوان ضعف عدهاي از معلمان نسبت به يادگيري مسائل مربوط به فناوريها و كار با اينترنت را ناديده گرفت. اما عمده علت اين ضعف به گردن وزارت آموزش و پرورش است كه عملا نه امكاناتي در خور اين قضيه در دسترس قرار داده و نه آموزش نظامندي در برنامه خود تبيين كرده است و با كشف سامانه ضمن خدمت -كه انگار كشف مهمي نيز بوده است- تمام اين آموزشها را به شكل آموزش غيرمستقيم و در بيشتر موارد فرماليته برگزار ميكند. دردسرتان ندهم معلمي گرفتاريهاي خاص خودش را دارد و نظام آموزشي در وضعيت جالبي نيست ولي باز هستند معلماني كه با عشق و علاقه به بچههاي اين مملكت آموزش ميدهند و چشم بر بسياري از نامهربانيها ميبندند و هر چه توان دارند در جهت رفع كمبودهاي آموزشي به كار ميگيرند. معلماني كه رفتهرفته جزو طبقات پايين جامعه قرار گرفتهاند اما در آموزش و پرورشِ دانشآموزان كم نگذاشتهاند.
معلم