پروندهاي مختصر درباره عملكرد حاكميت در مواجهه با ويروس كوويد 19
كرونا، اعتماد عمومي، مديريت بحران و بيش از آن
هليا برزويي
كرونا به ايران آمده و مسوولان و البته پزشكان اميدوارند همانطور كه شهري را پس از شهري و استاني را بعد از استاني ديگر تصرف كرد، آرام و آهسته يكي پس از ديگري از دروازههاي خروجي شهرها و در نهايت مرزهاي ايرانزمين خارج شود. البته اگر نكات بهداشتي از سوي عموم جامعه و يكايك شهروندان اجرا شود. در اين ميان اما آنچه در پي شيوع ويروس كرونا چه در فضاي مجازي و چه در فضاي حقيقي عيان شد، نوعي بياعتمادي عمومي نسبت به آمار و اطلاعات ارايه شده از سوي مسوولان بود. چنانكه برخي ناظران و تحليلگران گفتند نحوه برخورد مسوولين در رويدادهاي چند ماه اخير منجر به آن شد كه اين بياعتمادي بيش از پيش آشكار شود و حال با ورود ويروس كرونا به ايران، آسيب ناشي از كاهش اعتماد عمومي بيش از پيش نمايان شد. همزمان با اين اوضاع و احوال اما يكي از مسائلي كه خودنمايي ميكند، ماهيگيري رسانههاي خارجي از اين آب گلآلود و فضاي مهگرفته اطلاعاتي است، آن هم در دنيا و عصري كه متصف است به صفت اطلاعات. چنانكه شاهد بوديم در اين روزهاي بحران كرونا، برخي از اين شبكههاي ماهوارهاي و رسانههاي فارسيزبان خارج كشور، البته همچون برخي كانالهاي تلگرامي و رسانههاي نه چندان موثق داخلي، با گزارش ناصحيح و انتشار آمار و اطلاعات متناقض با واقعيت، بر نگراني عمومي و هراس طبيعي ناشي از مواجهه با اين ويروس كمتر شناخته شده براي علم پزشكي افزودند و باز اين پرسش پيش كشيده شد كه چرا شهروندان به اين راحتي به هر خبري بها ميدهند و چه شده كه اينطور از يكسو به اطلاعات و اخبار رسمي بياعتمادند و از ديگر سو، از اطلاعات و اخبار نامستند بعضي از رسانههاي خارج كشور پيروي ميكنند. مصداق اين اوضاع را شايد بتوان در نحوه اطلاعرساني يكي از شبكههاي ماهوارهاي فارسيزبان تازه تاسيس در لندن مشاهده كرد. رسانهاي كه علنا با ارايه اطلاعات نادرست سعي در ايجاد فضاي رواني منفي در كشور دارد و ظاهرا به هيچ پرنسيپ رسانهاي و حرفهاي هم پايبند نيست. چنانكه دستكم در يك مورد با انتشار يك فايل صوتي كه مدعي بود صداي يكي از پرستاران ايراني است، از آمار فوتشدگان زير 40 سال بر اثر كرونا، آن هم بدون هر گونه علايم اوليه خبر داد. شايعهاي بيپايه كه با هيچ يك از دادههاي پزشكان ايراني و غيرايراني همخواني ندارد. اقدامي كه احتمالا پيامدي جز ايجاد هراس و وحشت دوچندان و غيرمنطقي در ميان شهروندان ايراني نتيجهاي در بر نخواهد داشت. از آنسو، رسانههاي داخلي بهويژه صداوسيما هم به دلايلي همچون محدوديتهاي معمول رسانهاي، ضعف فني و كمبود اطلاعات يا مسائل جناحي هميشگي، چندان مورد وثوق مخاطبان نيستند. معضلي كه عملا فضا را براي به صحنه آمدن رسانههاي خارجي مهيا كرده است. از ديگر سو، نوعي ناهماهنگي ميان تصميمات دولتمردان و مسوولان امر در كنترل اين بحران سلامت نيز به چشم ميخورد كه بر بار نگراني مردم افزوده است و گواه آن، اينكه در نخستين روزهايي كه ويروس كرونا از قم شيوع پيدا كرد، موضوع قرنطينه اين شهر پيشنهاد شد، اما اين پيشنهاد با مخالفت برخي مسوولان همچون استاندار قم و معاون وزير بهداشت روبهرو شد و جالب آنكه دعوا بر سر صحيح بودن يا ناصحيح بودن قرنطينه تا همين حالا ادامه يافته است. معضلاتي كه از يك سو بر كاهش اعتماد عمومي دامن ميزند و از ديگر سو خود علتي است براي آنكه وضع امروز اعتماد عمومي ميان شهروندان ايراني چنين آشفته باشد. در اين اوضاع بحثي كه شايد به دليل درگيري همگان با خود بحران، كمتر مورد توجه بوده، نحوه مديريت فضاي پسابحران است و اينكه وقتي بالاخره كرونا نابود شد، دولت و مجموعه حاكميت چگونه ميخواهد با هزينههاي سنگين اقتصادي و غيراقتصادي اين چالش سنگين كنار بيايد و شايد مهمتر از آن، چگونه ميخواهد فكري به حال اوضاع اعتماد عمومي مردم به خود كند. پرسشهايي كه ما را بر آن داشت براي يافتن پاسخ آن سراغ دو تحليلگر و كارشناس اين حوزه برويم. علي تاجرنيا، از جمله نمايندگان مجلس ششم كه به واسطه اينكه يكي از اعضاي جامعه پزشكان كشور است، نگاهي دقيقتر به نحوه مديريت اين بحران سلامت دارد و نيز محمدصادق جواديحصار، تحليلگر سياسي عضو شوراي مركزي حزب اعتماد ملي كه نظراتش درباره نحوه جلب اعتماد عمومي و كاركرد رسانهها ميتواند راهگشا باشد. آنچه با اين مقدمه در ادامه ميخوانيد مشروح گفتوگوي «اعتماد» است با اين دو كنشگر و تحليلگر سياسي.