علي تاجرنيا، كنشگر و تحليلگر سياسي:
ترميم اعتماد مردم به حاكميت
مهمترين اقدام دوران پساكروناست
چند هفتهاي است كه كشور در حال مبارزه با ويروس كروناست. اما آنچه از فضاي عمومي جامعه برميآيد از نوعي بياعتمادي عمومي نسبت به آمار و اطلاعات ارايه شده توسط مسوولان حكايت دارد؛ شما علاوه بر شناختي كه به عنوان يك تحليلگر و سياستمدار از مديريت و مسائل كلان كشور داريد، يك پزشك هم هستيد و حتما بهخوبي ميدانيد كه بحث اطلاعرساني دقيق و سريع در كنترل چنين اپيدميهايي از اهميتي اساسي برخوردار است. در اين شرايط بهنظر علت اين بياعتمادي عمومي چيست؟
ابتداي امر بايد به اين نكته پرداخت كه چه ميزان از اين بياعتمادي درست است. مساله بسيار مهم اين است كه ميان آنچه به لحاظ رسمي بايد وجود داشته و كاملا مستند باشد و آنچه ممكن است در واقعيت اتفاق بيفتد، تفاوتي وجود دارد. بدان معنا كه ممكن است به باور عدهاي وزارت بهداشت هيچگونه گزارش درستي را ارايه نميدهد. به باور من اما از نظر محدوديتهاي موجود ازجمله اينكه ممكن است بعضي بيماران به بيمارستانها نروند يا به بيمارستانهايي مراجعه كنند كه در آنجا امكانات و كيتهاي آزمايشي وجود نداشته باشد و حتي پيش از اينكه مشخص شود كه به كرونا مبتلا شدهاند، فوت كنند، ممكن است ميان آنچه واقعيت است، با آنچه مسوولان گزارش ميدهند، تفاوت باشد. اين وضعيت اتفاقا بر تمام كشورها حاكم ميكند. البته در كشور ما به دليل اينكه اين بيماري از حالت اپيدمي به حالت پاندميك درآمده، ممكن است تفاوت ميان آمار واقعي با آماري كه از سوي مسوولان امر ارايه ميشود، بيشتر هم باشد. با اين تفاسير ابتدا بايد بدانيم كه در اين اوضاع و شرايطي كه حاكم شده و بهنحوي ميان آمار رسمي و واقعيت تفاوت ديده ميشود، تعمدي ازسوي مسوولان دولتي و وزارت بهداشت براي ارايه اطلاعات غلط وجود دارد يا خير كه معتقدم پاسخ منفي است و عمدي در كار نيست.
شائبه ديگري كه وجود داشته و تاحدودي همچنان پابرجاست و به اين بياعتمادي دامن ميزند، برخي اظهارات ضدونقيض مسوولان و البته برخي كارشناسان و پزشكان در گذر زمان است. يكي از مواردي كه ميتوان به آن اشاره كرد اظهارات دكتر مولايي، برادر اولين فرد فوت شده بر اثر ابتلا به كرونا در قم است. نظر شما در اين باره چيست؟
در آن زماني كه ايشان اين موضوع را اعلام كردند، مسالهاي كه وجود داشت اين بود كه كادر پزشكي از شيوع اين ويروس در ايران اطلاع نداشته، بنابراين قضيه اين نبوده كه عمدا قصور يا كوتاهي رخ داده باشد. ايشان اما در ادامه اصرار كرده كه باتوجه به اينكه ويروس كرونا در كشور چين شيوع پيدا كرده، ممكن است كشور ما هم درگير شده باشد، بنابراين پيگير ماجرا شده و در ادامه مشخص ميشود علت درگذشت برادرش ويروس كرونا بوده و در همان زمان هم اين موضوع اعلام شد.
شخصا احساس نميكنم تعمدي براي مخفيكاري مبني بر شيوع كرونا در ايران وجود داشته باشد. دستكم من به اين استناد نرسيدهام. هر چند كه به نظر من اصرار و پيگيري دكتر مولايي ارزشمند بوده است. شما قطعا ميدانيد كه فوت بر اثر ابتلا به بيماري ويروسي، صرفا منحصر به آنفلوآنزا و كرونا نيست. حتي در سالهاي گذشته در كشورهاي اروپايي و امريكايي آنفلوآنزا سالانه هزاران نفر را به كام مرگ فرو برده است، بنابراين نميتوان اينطور استدلال كرد كه چون در گذشته شخصي مبتلا به كرونا بوده و بعد از فوت، علت مشخص شده يعني كتمان حقيقت صورت گرفته است. من اين نگاه را قبول ندارم، با اينكه بسيار منتقد دولت هستم. كما اينكه اگر دولت و نهادهاي حاكميتي به لحاظ اطلاعرساني، تعمدا كوتاهي كرده باشند، مرتكب عمل مجرمانه شده و بايد پاسخگوي مردم و قانون باشند. البته مستند بودن اطلاعات بسيار مهم است و نميتوان صرفا به گفتهها و يافتههاي ديگران استناد كرد.
البته من نميگويم كه از زماني كه وزارت بهداشت شيوع كرونا در كشور را اعلام كرد، دقيقا از آن زمان وجود داشته است، بلكه حتما قبل از آن هم موجود بوده است. اما بايد هنگامي اعلام شود كه مستند باشد، بنابراين اين يك امر است كه طبق ديسيپلينهاي بهداشتي بهدرستي انجام شده است.
نظرتان درباره انتقادهايي كه بعضا ازسوي كارشناسان و ناظران مختلف درباره افزايش بياعتمادي به مديران مطرح ميشود، چيست؟ آيا اين انتقادها را قبول داريد؟ و اگر موافقيد، علت بروز اين بياعتمادي چيست؟
درباره اينكه چرا نوعي بياعتمادي در عموم جامعه به وجود آمده است، بايد بگويم كه اين مساله تنها به كرونا مربوط نيست؛ بلكه به مجموعه عملكرد برخي نهادها در سالهاي گذشته مربوط ميشود. به هر حال سالهاست كه با مردم در بعضي مواقع رفتار مناسبي نداشتهايم و بسياري از اوقات اطلاعات را به صورت شفاف دراختيار مردم قرار ندادهاند و همچنين مصلحتانديشيهايي را چهبسا با نيت خير انجام دادهاند اما در درازمدت به اعتماد مردم خدشه وارد كرده است، بنابراين براي يافتن ريشه اين بياعتمادي نيست بايد به مجموعه عملكرد نهادها در گذشته توجه كنيم. يكي از مهمترين آنها كه چوب حراج را به اعتماد افكار عمومي زد، موضوع انهدام هواپيماي اوكرايني بود. حال اين عدم اعتماد تا آنجا پيش رفته كه اگر در مقوله كرونا گزارش درستي هم ارايه شود، ديگر غيرقابل باور است، بنابراين بخش عمده اين مساله به حاكميت باز ميگردد.
از نظر شما اعتماد عمومي از دست رفته را چگونه بايد بازگرداند و ترميم كرد؟
در ابتداي امر اطلاعرساني بايد به صورت شفاف انجام شود و تمامي نهادها بايد مردم را در جريان امور قرار دهند. نكته حائز اهميت ديگر آن است كه در شرايط فعلي هر چه از طرف دولت و وابستگان حاكميت مطرح ميشود، از سوي مردم با پرسشهاي جدي مواجه ميشود، بنابراين در وهله نخست بايد به جاي اينكه مستقيما افكار عمومي را تحت تاثير قرار دهيم، بيشتر نخبگان و كساني كه همچنان در ميان افكار عمومي مرجعيت دارند را براي اقناع افكار عمومي بهكار گرفته و از اين نخبگان و تشكلهايي مانند انجمنهاي علمي و صنفي، سازمانهاي مردمنهاد، هنرمندان و... بهره ببريم. متاسفانه در ماههاي گذشته شاهد بوديم كه بخش عمدهاي از گروههاي مرجع خواسته يا ناخواسته مورد بيمهري قرار گرفتند؛ مصداقش هم جامعه پزشكي است كه امروز در صف اول مبارزه با كروناست اما اين مدت با يكسري از نمايشهاي تبليغاتي و دور از شؤونات درباره بحث فرار مالياتي پزشكان به وجهه اين صنف آسيب زدند. به ديگر كلام بايد اين گروههاي مرجع را پاس داريم و با آنان در تعامل باشيم؛ به اين دليل كه بدونشك اين گروههاي مرجع كه از جنس مردم هستند و دغدغه افكار عمومي را دارند، ميتوانند در جلب اعتماد مردم بسيار تاثيرگذار باشند.
از زمان شيوع ويروس كرونا در قم، بحث قرنطينه اين شهر مطرح شد. اما برخي مسوولان اين روش را ناكارآمد و ناممكن عنوان كرده و با آن مخالفت كردند. حال با شيوع اين ويروس در ديگر نقاط كشور، اخباري به گوش ميرسد كه خود مردم دست به كار شده و ورودي شهرشان را بستهاند. از نظر شما اين موضوع چه مقدار ناشي از ناهماهنگي در تصميمات مسوولان و چه مقدار ناشي از همان كاهش اعتماد است؟
درباره بعد فني قرنطينه نميتوانم اظهارنظر كنم؛ به اين دليل كه ممكن است تلقي كه وزارت بهداشت در آن مقطع خاص زماني از قرنطينه دارد و آن را به نوعي قديمي عنوان كرده بود، با آنچه در عمل اتفاق ميافتد و بهنوعي قرنطينهاي محدود است، متفاوت بوده باشد. اما يكي از مشكلاتي كه در كشور ما وجود دارد، اين است كه نهادي تصميمگيرنده با صددرصد اختيارات وجود ندارد، بلكه آنقدر نهادهاي موازي وجود دارد و آنقدر قدرت بين يكسري از نهادهاي موازي توزيع شده كه تصميمگيري براي اين امر به كار دشوار و سختي بدل شده است. من اطلاع ندارم كه آيا ارادهاي در وزارت بهداشت بحثي درمورد قرنطينه كردن قم مطرح بوده يا نه، اما باتوجه به اخبار و ويديوهايي كه از شب اول بروز اين وضعيت منتشر شد و حاكي از حضور يكسري ماشينهاي نظامي در حال عزيمت به قم بود، به نظر ميرسد ظاهرا ارادهاي براي اين كار وجود داشته است اما موانعي از قرنطينه قم ممانعت كردهاند. در نتيجه بخش عمدهاي از اين مساله باز هم موجب بياعتمادي مردم شد و اين باور را در مردم ايجاد كرده كه اگر قرار است تصميم درستي گرفته شود، توسط بخشهايي امكان اجرا پيدا نميكند.
بنابراين بايد به اين مسائل پاسخ روشني داده شود و افكار عمومي را قانع كرد. همچنين فكر ميكنم نهادهايي مانند نهادهاي نظامي و مجموعههايي كه به نوعي در مديريت اين بحران نقش دارند، بايد تحت نظارت مقامات اجرايي قرار گيرند تا بتوان بحران را اداره كرد. بدون شك اگر وحدت در حوزه تصميمگيري و اجرا وجود داشت، شرايط بهتر بود.
البته اين امر نبايد باعث آن شود كه خدمات و مديريتي كه در بخشهاي وسيعي از وزارت بهداشت و كادر درماني انجام ميشود را ناديده بگيريم. اميدوارم كه اين بحران به تجربهاي تبديل شود براي اينكه بدانيم اگر قرار باشد در يك بحران پيروز شويم، نيازمند مردم و براي همراهي مردم نيازمند به اعتماد هستيم. به باور من مهمترين گام، پر كردن شكاف بين دولت و ملت و همچنين افكار عمومي و مجموعه حاكميت است.
مديريت بحران ازجانب دولت را از زمان شيوع اين ويروس چگونه ارزيابي ميكنيد؟
من نمره متوسط رو به خوبي به دولت ميدهم. نبايد از نظر دور داشت كه كشور ما در بحران اقتصادي هم گرفتار است؛ باتوجه به امكانات موجود من مديريت بحران دولت را خوب ارزيابي ميكنم.
و درنهايت اينكه به نظر شما پس از پيروزي بر ويروس كرونا، چه تمهيداتي بايد براي دوران پساكرونا انديشيده شود؟
من راه دوران بعد از كرونا را در پر كردن شكاف بين دولت و ملت ميدانم. مساله اين است كه ما بتوانيم اعتمادسازي كنيم. كما اينكه در بخشهاي مختلف، شاهديم كه اعتماد عمومي بهشدت آسيبديده است. به اعتقاد من دوران بعد از كرونا بيش از آنكه نيازمند سازندگي سختافزاري باشيم، نيازمند سازندگي نرمافزاري هستيم كه عمدهترين بخش آن به اعتمادسازي بين مردم و مسوولان بازميگردد.