ادامه از صفحه اول
منشأ ويروس كرونا
نگرانيهايي نيز در مورد مشكلات و تهديدهايي كه در برابر اين پژوهشها و پژوهشگران وجود دارد، مطرح است. انتشار سريع نتايج تحقيقات بر روي اينترنت قبل از نهايي شدن و اعتبارسنجي توسط ديگر دانشمندان يكي از مشكلات است. شماري از اين مطالعات «علمي» نيز كرونا را به ايدز، مار و حتي عوامل بيماريزايي از فضا يا ويروسهاي نشستيافته از آزمايشگاهها نسبت دادهاند. انتشار اطلاعات غلط و اخبار جعلي به ايجاد ترس و آشفتگي در افكار عمومي و در مواردي تهديد پژوهشگران انجاميده است. مطابق برآورد خبرگزاري رويترز در 20 فوريه از ابتداي شيوع ويروس كرونا تا آن تاريخ حداقل 153 پژوهش در حوزههاي تحليل ژنتيك، اپيدميولوژي و كلينيكال توسط حدود 675 پژوهشگر از كشورهاي مختلف انتشار يافته است. برخي از جديترين اين پژوهشها در نشريات علمي معتبر نيز انعكاس يافتهاند. به گزارش Nature در 26 فوريه سه تيم معتبر در چين با جديت مشغول كار در مورد منشأ كروناي جديد هستند. تاكنون شبيهترين ويرس به covid-19 در خفاشي در استان يونان( Yunnan) چين يافته شده است. بر اساس يك پژوهش كه در 3 فوريه منتشر شد، مواد ژنتيكي اين دو ويروس تا 96 درصد به هم شبيهاند. اما با توجه به اينكه به گفته دانشمندان، ويروس موجود در خفاش نميتوانسته انسان را آلوده كند، ويروس موجود در خفاش احتمالا از طريق يك موجود ثالث به انسان سرايت كرده است. پيش از اين Nature در 7 فوريه به نقل از دانشمندان چيني از دانشگاه كشاورزي گوانگژو خبر داده بود كه سكانسهاي ژنتيك ويروس ايزوله شده از پانگولين (نوعي پستاندار مورچهخوار) تا حد 99 درصد شبيه ويروس مرگبار شايع در ووهان است. با اين حال اين فرضيه خيلي دوام نياورد و پژوهشهاي ديگر از شباهت كمتري بين اين دو ويروس خبر دادند. بهرغم مطالعات متعددي كه تاكنون عمدتا در چين انجام شده، هنوز تا نتيجهگيري نهايي راه درازي در پيش است. تئوريهاي توطئه در دنياي شبكههاي اجتماعي بيدر و پيكر مشكل بزرگ ديگر است. تاكنون غربيها در پس تئوريهاي توطئه بسياري عليه چين بوده و برخي چهرهها در امريكا به آن دامن زدهاند. از جمله دو دانشمند چيني در امريكا با انتشار مقالهاي در سايت تجاري ResearchGate مدعي شدند كه ويروس كرونا در يك آزمايشگاه در ووهان ساخته شده و بعدا به علت خلاءهاي امنيتي در شهر منتشر شده است. اين مقاله بعدا حذف شد. برخي سايتها مانند ZeroHedge تا آنجا پيش رفتند كه covid-19 را سلاحي بيولوژيك چيني دانستند كه از آزمايشگاه رها شده است. فاكسنيوز در امريكا و سناتور افراطي تام كاتن به اين شايعات غير مستند دامن زدهاند. گويندهاي در فاكسنيوز مدعي شد كه آزمايشگاه مورد اشاره تنها چند مايل با بازار ماهيفروشان ووهان فاصله داشته و ... كاتن نيز طي توييتي نوشت: «... ما كساني كه اين ويروس را در جهان شايع كردند، پاسخگو خواهيم كرد. اين يعني چه؟ يعني چينيها بهاي سنگيني خواهند پرداخت.» وي در جايي ديگر رذيلانه رد پيشنهاد دولت امريكا براي اعزام دانشمنداني به چين براي كمك به كشف منشأ ويروس را شبههبرانگيز دانست. بيدليل نيست كه پمپئو و ترامپ هم ويروس covid-19 را ويروس چين يا ويروس ووهان مينامند. اگر چه مطلب ZeroHedge از توييتر حذف شد، اما موجب شد تا در فضاي مجازي چين نيز گروهي متقابلا امريكا را متهم به دستكاري ژنتيك covid-19 و رها كردن آن در ووهان توسط سربازان امريكايي شركتكننده در بازيهاي نظامي ارتشهاي جهان در آن شهر در 2019 بكنند. اين البته تنها مورد نبود برعكس در امريكا نيز ادعاي مشابهي شد و چينيها مسبب معرفي شدند. با توجه به اين شايعات، 27 دانشمند برجسته حوزه بهداشت عمومي از 9 كشور با انتشار بيانيهاي در نشريه معتبر Lancet كه در خبرگزاري رسمي چين (شينهوا) در 20 فوريه نيز منتشر شد، تاكيد كردند كه «شايعات و اطلاعات غلط در مورد منشأ ويروس موجب ميشود تا به اشتراك گذاشتن سريع، باز و شفاف دادهها در مورد اين بيماري با تهديد مواجه شود.» در اين بيانيه ضمن ابراز همبستگي با كليه دانشمندان و مقامات بهداشت عمومي چين، «شايعات موجود مبني بر اينكه ويروس منشأ طبيعي ندارد،» محكوم شده است. در بيانيه به شايعات مشابه در مورد سارس و مطالعاتي كه نهايتا در اين مورد انجام شد و حيات وحش به عنوان منشأ ويروس مشخص شد، نيز اشاره شده است. در اين نامه همچنين تاكيد شده كه شايعات تنها به ترس و كينههاي قومي و نژادي دامن ميزند و همكاري بينالمللي عليه كرونا را به خطر مياندازد. انتشار اين نامه در شرايطي بود كه در پي شايعات و فرضيههاي غير مستند، اخباري مبني بر تهديد دانشمندان چيني به خشونت منتشر ميشد. سازمان بهداشت جهاني نيز براي مقابله با شايعات و اخبار جعلي اقدام به ايجاد صفحهاي در سايت خود كرده و دبيركل اين سازمان خواستار مبنا قرار دادن شواهد علمي و اتحاد عمل در برابر اطلاعات غلط و حدس و گمان در مورد كرونا شد.
بازيگردان اصلي سوريه
در داستان سامانه دفاع موشكيS-400 شاهد آن بوديم كه مساله رابطه تركيه با غرب يك مساله جدي براي مسكو هم از نظر سياسي و هم دفاعي تلقي ميشود. به اين دو دليل عمده ميتوان گفت كه روسيه كجدار و مريز در موضوع سوريه با تركيه برخورد ميكند. اما پس از آنكه شرايط فراهم شود و نگرانيهاي تركيه را برطرف كند لاجرم به سمتي خواهد رفت كه مساله ادلب را حل و فصل كند. از طرفي ديگر اگرچه روسيه و تركيه در ليبي نيز دو قطب روبهروي همديگر هستند اما نميتوان انتظار داشت كه تنش دو طرف از يك حدي فراتر رود و به يك رويارويي جدي برسد زيرا نه تركيه به دنبال درگيري است و نه روسيه؛ در حال حاضر روسيه و تركيه هريك اهداف خاص خود را دارند و در برخي مواقع اين اهداف مشترك است كه نمونه آن را ميتوان در تقابل با غرب ديد چرا كه به نفع هردو است كه قدرت نظامي اروپا تضعيف شود و حضور نظامي امريكا در منطقه نيز كمرنگتر شود. ولي در موضوعاتي نيز تضاد منافع دارند كه يكي از آنها سوريه و ديگري ليبي است. ولي هم روسها و هم تركها نشان دادهاند كه اهل چرخش، تغيير جهت و پراگماتيسم هستند و در شرايط حساس از كوتاه آمدن در مواضع ابايي ندارند. بهطور مثال در داستان ساقط كردن جنگنده روسي توسط تركيه خاطرمان هست كه دو طرف تنش را به اوج رساندند ولي اردوغان سپس به مسكو رفت تا تنشها بالا نگيرد. در موضوع ادلب نيز دوباره شاهد سفر اردوغان به مسكو بوديم. بهرغم اينكه برخي رسانهها تلاش داشتند تا نشان دهند پوتين به نحوي قصد تحقير اردوغان را دارد، اما اين نوع اقدامات نشاندهنده آن است كه هم اردوغان و هم پوتين سياستمداران پراگماتيستي هستند و اصولا رهبران پوپوليست نتيجه گرا هستند و چندان به مسائل ايدئولوژيك پايبند نيستند كه بخواهند برروي آن پافشاري كنند و جنگ را ادامه دهند و موضوع را حيثيتي كنند. اگر به تعداد عملياتهاي تركيه در سوريه نگاه كنيم شاهد آن هستيم كه هيچ كدام بيش از يك تا دو هفته طول نكشيده است زيرا اساسا سياست تركيه اين است كه خود را بيش از اندازه درگير سوريه كند. تنها بخشي از منافع تركيه در خاورميانه تامين ميشود و بخش ديگر آن در مديترانه، بالكان، آسياي مركزي و شمال آفريقاست. از همين رو به نفع تركيه نيست كه خود را در سوريه زمين گير كند و به مدت طولاني درگير شود. در طرف مقابل به نفع روسيه هم نيست كه بخواهد به خاطر سوريه با تركيه وارد جنگ شود. در اين بين نبايد فراموش كرد كه روسيه شايد در شروع با ساير بازيگران در صحنه همكاري كند ولي در ادامه شرايط را به سمتي سوق ميدهد كه تنها خود بازيگر تعيينكننده باشد. در داستان ادلب نيز اين انتظار وجود داشت كه يك نشست سهجانبه برگزار شود و موضوع در قالب آستانه حل و فصل شود. ولي بهرغم توافقي كه در سوچي و كلياتي كه در آستانه بر سر ادلب وجود داشت موضوع حل نشد، اين موضوع نشان ميدهد براي روسيه چارچوبها و قالبها اهميت چنداني ندارد و بيشتر به دنبال نتيجه است. هنگامي كه احساس كرد در چارچوب توافق آستانه نميتواند موضوع ادلب را پيش ببرد، دوجانبه مساله را حل كرد. ايران نيز نسبت به آن اعتراضي نكرد چرا كه فايده چنداني نداشت. شواهد نيز نشان ميدهد سهم بازيگران در سوريه به جز روسيه در حال كاهش است. اما اينكه اين موضوع چه زماني بهطور كامل مشهود شود هنوز جاي بحث دارد.زيرا اين احتمال وجود دارد ايران در يك توافق با روسيه به امتيازاتي در داخل سوريه دست پيدا كند ولي مواضعي كه كرملين اتخاذ كرده نشان ميدهد كه حضور همه نيروهاي خارجي به جز روسيه در داخل سوريه غيرقانوني ميداند و تنها روسيه است كه به دعوت دولت سوريه وارد اين كشور شده است. بنابراين در موعد مناسب روسيه تلاش دارد ساير بازيگران را كنار بگذارد و آن را ميتوان يك روند كلي دانست. اگر ايران بتواند در اين مدت بازي را به سمتي سوق دهد كه به يك توافق و چارچوب با روسيه در سوريه در قالب يك همكاري بلندمدت به خصوص در پروسه سياسي دست پيدا كند، آن زمان ممكن است كه سهم ايران در سوريه حفظ شود و به احتمال زياد ايران نيز همين سياست را دنبال ميكند و با توجه به سرمايهگذاري استراتژيكي كه در سوريه انجام داده، نميخواهد حضورش در سوريه به حداقل برسد و حال بايد ديد كه طرح و نقشه راه ايران براي چنين رويكردي چيست.
زباني كه مو در آورد
بعد مردم و ديگران را متهم ميكنند كه چرا چنين برداشتي داشتيد؟ بايد در اظهارنظر از كلمات دقيق استفاده كرد. خلوت كردن خيابانها چه معنايي دارد؟ آن هم در شرايطي اين سخنان گفته شده و فرداي آن شلوغترين روزهاي اخير را شاهديم. يكي ميگويد شهر خلوت ميشود، ديگري كه معلوم نيست چه جايگاهي دارد آن را به نوع ديگري تفسير ميكند. نفر سوم آن را به طور كامل رد ميكند.
نه فقط كرونا، بلكه در زلزله، سيل، تنش در روابط خارجي و سقوط هواپيما، افزايش قيمت بنزين، اعتراضات بعد از آن در همه موارد ضعف شديد اطلاع رساني را شاهديم. چه بايد كرد؟
۱- اول اينكه در هر حادثهاي بلافاصله بايد سخنگوي اصلي آن رويداد معلوم شود. هيچ شخص ديگري نميتواند به جز او مواضع رسمي را بيان كند. افراد ميتوانند نظر دهند، ولي نظر و مواضع رسمي فقط از يك جا بايد باشد. البته ديگراني كه حرف ميزنند نيز نميتوانند مسوولان دولتي مرتبط باشند. مگر آنكه نظر آنان صددرصد در جهت مواضع سخنگو باشد.
۲- سخنگو بايد محتواي موضع خود را مكتوب ارايه كند. اينكه شفاهي و با كلمات كشدار و تعريف نشده موضعگيري شود جز تشتت نتيجه ديگري ندارد.
۳- سخنگو يا همكارانش بايد همواره در دسترس رسانههاي اصلي باشند. اين طور نيست كه امروز برود و فردا بيايد. بايد ميز خبري درست كرد و سخنگو يا همكارانش هر لحظه براي پاسخگويي آماده باشند. در اين صورت ديگر كسي نميتواند از قول فلان خبرگزاري خبري را جعل كند و دو ساعت در فضاي مجازي بگردد و بعد تكذيب شود. اين وضع به زيان برنامهريزي براي حل بحران است.