اين رسانه نيست، شواليه
سيدعلي ميرفتاح
نامهاي از سر درد و دلسوزي به رييس محترم سازمان صدا و سيما
برادر ارجمند، جناب آقاي عليعسگري، سلام. خسته نباشيد. خدا كند كه خود و همكارانتان از بلاي فراگير كرونا در امان بمانيد. يكي از گرافيستهاي خوشذوق صدا و سيما، تصوير شما را در هيات شواليهاي پيروز اما زخم خورده، روي جلد يكي از نشريات داخلي سازمان كشيده است. اين تصوير، معرف حضور اكثر خوانندگان است و اين روزها توسط گوشيهاي موبايل، البته به طعنه و تسخر، بين شهروندان دست به دست ميشود. معالوصف از دوستانم خواستم عكس شما را با زره و جوشن و تيغ چاپ كنند تا عريضهام انضماميتر شود. جناب آقاي عليعسگري، براي اينكه در زمره منتقدان سياسي – جناحيام نپنداريد و حرفم را به حساب دعواي چپ و راست منظور نكنيد، همين اول صريح و واضح ميگويم كه مشكل رسانه ملي، فراتر از اصولگرايي و اصلاحطلبي است. از اتفاق آنقدري كه سازمان صدا و سيما به اصولگرايان ستم كرده و از چشم مردمشان انداخته به اصلاحطلبان آسيب نزده. نه اينكه حرفي به اصلاحطلبان نزده باشد يا در تقبيح و تخطئهشان برنامه نساخته باشد، نه. هم زده و هم ساخته، اما افاقه نكرده؛ سهل است، نتيجه عكس داده و محبوبيت مغضوبين را بالا برده. بحث من البته چيز ديگري است. همين قدر خواستم سنگم را با شما و خوانندگان حق كنم كه از سر دلسوزي و دردمندي و وطندوستي مينويسم و نه از سر مجادله سياسي. عكس جنابعالي با هيبت شواليه به من و هر كسي كه مختصري «رسانه» بفهمد، ميفهماند كه شما نهتنها بر موقعيت و مناسبات خودتان واقف نيستيد بلكه دچار سوءتفاهميد و بر مبناي تحليل نادرست خود را «مظلوم» ميپنداريد. اين عكس قهرمانانه، قاعدتا متعلق به فرماندهي است كه ...
عليرغم قلت سپاه و نداشتن آذوقه و كسري امكانات، شجاعانه جلوي لشكري بيشمار و بيرحم و تا بن دندان مسلح ايستاده و از اتفاق فاتح شده. اين تصوير، تصوير فرماندهي است كه اگر چه زخم برداشته، اما عقب ننشسته و اگر چه دستش از ملزومات و تداركات خالي بوده، اما جانانه جنگيده و دشمن را از پا درآورده. حال آنكه واقعيت صدا و سيما چيز ديگري است. شما با چندين هزار پرسنل، عليرغم اين همه امكانات، نهتنها فاتح نشدهايد بلكه مغلوب شدهايد و نهتنها پيش نرفتهايد بلكه در عقبنشيني، قافيه را بالكل باختهايد و عرصه را تمام و كمال براي دشمنان همان دشمناني كه پرچمشان را روي تيرهايي كه به سپرتان خورده، نقاشي كردهايد خالي گذاشتهايد. شما نهتنها بر حريف غلبه نكردهايد بلكه با اين همه اهن و تلپ قافيه را به گروههايي كه حتي نصف شما امكانات ندارند، باختهايد. من بيانصاف نيستم و زحمت شما و همكارانتان را ناديده نميگيرم. اجركم مأجور و سعيكم مشكور، اما متاسفانه شما - نه شخص جنابعالي، بلكه نهادي كه شما فعلا سرپرستياش را به عهده داريد - از سر كبر و در طول ساليان، انتقاد دلسوزان را نشنيديد، حرف كارشناسان را وقعي ننهاديد، خطرات ريز و درشت را نديديد و بر شيوههاي غلط خود پاي فشرديد. آقاي عليعسگري عزيز، اگر شما حقيقتا شواليه پيروز بوديد، امروز مسوولان از اينكه مردم را 15 روز، يك ماه در خانه با تلويزيون تنها بگذارند، هراسناك نميشدند. ميدانيد حاصل فرهنگي اين خانهنشيني طولاني چه خواهد بود؟ به خاطر عملكرد بد و غيرجذاب و غيرصادقانه - بلكه غيررسانهاي- صدا و سيما مجبوريم گوشت را دست گرگ بدهيم و زن و مرد و كودك و پير و جوان و مومن و دهري را براي روزهاي متوالي پاي بيبيسي و من و تو و اينترنشنال و اقمارشان بنشانيم تا مغز ملت را از راست و دروغ مغرضانه پر كنند. دردسر اين است كه ما سالها فرياد زديم، خواهش كرديم، التماس كرديم و خطاهاي سياسي و فني تلويزيون و توابعش را گفتيم، اما كو گوش شنوا؟ نهتنها نشنيديد، عامدا عالما در تار و مار كردن بينندگانتان سعي بليغ نموديد. يكي ميگفت سپردن مردم به موبايل و ماهواره خطرناك است، گفتم سپردن آنها به همين صدا و سيماي خودمان هم بيخطر نيست، زيرا شما حتي ابتداييترين اصول رسانهداري را رعايت نميكنيد و راي و نظر هيچ كس، جز عدهاي معدود، برايتان مهم نيست، ميگويم شما حرف منتقدان را نشنيديد، در حالي كه بايد بگويم شما حرف دلسوزانه نيروهاي خدوم تحت امرتان را هم نشنيديد. شما كارشناس و كاردان و عاقل و بلده كار كم نداشتيد، اما سر چيزهاي بيخود يك يك آنها را از خود رانديد، خاطرشان را آزرديد و بعضا به سپاه دشمنشان فرستاديد. كار را در همان صدا و سيما به جايي رسانديد كه عرصه بر متخصصان تنگ شود و نتوانند دوام بياورند... آقاي عليعسگري عزيز، بحث ما شخصي نيست و من خدا شاهد است كه با شما ذرهاي خصومت ندارم. من دلم براي كشورم و انقلابم ميسوزد و غمگين ميشوم وقتي مملكتم را ميبينم كه از حيث رسانه، مستضعف است و توان رقابت با رسانههاي صهيونيسم و عربزده را ندارد. اين درد را كجا ببريم كه عربها ضرورت رسانه را دريافتهاند، در آن هزينه ميكنند، نفوذ ميكنند، پيام نحس خود را به گوش جهانيان ميرسانند، اما ما، سال به سال دريغ از پارسال. اين خيلي بد است، حتي مايه آبروريزي است كه پرس تيوي سير قهقهرايي و نزولي بپيمايد و بازارش را سر هيچ و پوچ كاسد كند، فقط پرس تيوي نيست، شبكههاي داخلي هم به همين تقدير تن داده و نفوذ كلامشان را بيشتر از دست دادهاند. شما امكانات كم نداريد؛ پول هم كم نداريد. طوري وانمود نكنيد كه دولت، به خاطر دعواي سياسي بودجهتان را بالا كشيده. مردم در دنيا با يك صدم بودجه شما كارهايي ميكنند كه مخاطبان از ديدنش جان ميگيرند و لذت ميبرند. اصلا امكانات كيلويي چند، با همين موبايل در همين روزهاي كرونايي مردم فيلمهايي ساختند و كارهايي كردند كه آدم از ديدنش حظ ميكند. تلويزيون مشكل بودجه ندارد بلكه مشكل رويكرد دارد. مشكل هم به شما و مديران قبلي و بعد از شما محدود نميشود بلكه مشكل به فهم زعماي قوم از رسانه برميگردد. شما رسانه را به بوق تبليغاتي تنزل دادهايد و تاثيرگذارياش را از بين بردهايد. تبليغات هم اگر ميخواستيد، راه و رسمش اين نبود و نيست. پروپاگاندا اقتضائاتي دارد كه شما آن را يا بلد نيستيد يا ضرورتي در رعايتش نميبينيد... آقاي عليعسگري، مشكل جديتر و بزرگتر از صدا و سيماست، اما در اين ميان سوءتفاهم شما را هم نبايد دستكم گرفت. شما در آنچه هستيد و در آنچه ميخواهيد باشيد به سوءتفاهم جدي دچار شدهايد. براي همين است كه واقعيت را نميبينيد يا ترجيح ميدهيد نبينيد. حرفم را خلاصه كنم؛ شما نه تنها فاتح نيستيد بلكه مفتوح شدهايد و با وسيلهها و پيامهاي صد من يك غاز مبتذل، مغلوبتان كردهاند... دير شده، اما هنوز هم ميشود براي جبران مافات آستين بالا زد... حرف زياد است، اما در خانه اگر كس است، يك حرف بس است. مخلص كلام اينكه رسانه، ايني نيست كه شما در جامه جنگ ادارهاش ميكنيد.