اقتصاددان فرهنگي
حسين گنجي
در روزگـــاري كـه تخصصگرايي بيداد ميكرد و عموم اقتصادخواندههاي ما در لاك اعداد گرفتار بودند، فريبرز رييسدانا از معدود اقتصاددانهايي بود كه جوهره فرهنگ برايش اهميت بسياري داشت و هيچ سخن و توصيه اقتصادي بر زبان نميآورد، مگر جامعه و فرهنگ را در آن ديده باشد. او همچون آب ميان بافتي و...
در قامت يك روشنفكر اقتصاد بلد سعي كرد آنچه در سياستگذاري پولي مالي رخ ميدهد، سمت طبقه پايين و خاصه اهل فرهنگ را بگيرد و در اين مسير از هيچ اقدامي، سخني و توليد محتوايي دريغ نورزيد. نقش خود را از ابتدا تعريف كرده بود و تكليف همه نيز با او به همين سبب روشن بود چون خودش با جامعه و مخاطبش روشن و صريح سخن ميگفت. فقدان رييسدانا، فقدان و از دست رفتن مجراي ارتباطي بزرگي در جامعه به خصوص اهل انديشه و فكر كشور است. او به سبك خودش، سختگيرانه و با ثبات، راه ارتباطي بسياري از نحلهها، انديشهها و تفكرات در ميان اهل خرد را ميسر كرده و توانسته بود از نهادگرايي و گفتوگو با حضور مداومش در مجالس و رسانههاي مختلف حمايت كرده و زبان بخش مدام ضربه خورده جامعه خود باشد. در زمانهاي كه ارتباط فرهنگي در سطح دانشگاهي و نخبگي جامعه به حداقل خود رسيده است و شيپور تخصصگرايي و فردگرايي از گرايشهاي علمي و انديشگي جزاير مجزايي خلق كرده است، او خط بيچشمداشت ميان اين جزاير بود و سعي كرد همواره زبان عامه باشد و فاصله روشنفكر و جامعه، اقتصاد و فرهنگ، كار فردي و كار گروهي، عدد و ادب را كاهش دهد و علاوه بر فعاليت تخصصي در زمينه پژوهش و تدريس رشته اقتصاد به فعاليتهاي سياسي، اجتماعي، ادبي و مطبوعاتي نيز ميپردازد و تريبون آزاد و جسور دفاع از دموكراسي، عدالت اجتماعي و سوسياليسم را همواره سر پا نگه دارد. او به درستي طي اين سالها وجه منتقد خود را حفظ كرد و از ميان انبوه اقشار جامعه كارگران و فرهنگيان را همواره مدافع و پشتيبان بود كه اين نقش در نبودش بعيد است در اين سطح جانشيني را به خود بيابد. رييسدانا شايد با صداي بلند حرف ميزد و همواره شور صحبتش از متن صحبتش پيشي ميگرفت اما روحيه ميانهروي جدي داشت و بر عكس تصويري كه از او معرفي شده است بر اساس همين يك جمله كه در مصاحبه با شرقالاوسط از او آورده شده، روحيه نيكخويي و عدالتخواهي و ميانهطلبي او مشهود است. رييسدانا در پاسخ به سوال الشرقالاوسط كه سرمايهداري را نفي ميكند يا نه، ميگويد: «سرمايهداري را نه يكسره ميتوان نفي كرد نه يكسره پذيرفت. من از آن دسته آدمهاي افراطي نيستم كه يا عاشق بازار باشم يا عاشق استالين. من از عدالت اجتماعي صحبت ميكنم. افراطي نبايد فكر كرد. سرمايهداري ارزشهاي فراواني را هم ايجاد كرده و هنوز دارد به وجود ميآورد».
يادش گرامي و منش و مرامش مستدام باد.