واژه ترور از ريشه لاتيني Terrere به معناي ترس و ترساندن است. اين واژه براي نخستين بار سال 1796 در متمم فرهنگ لغات «فرهنگستان علوم فرانسه» ظاهر شد و تروريسم را چنين معنا كرد: «نظام يا رژيم وحشت». واژه نامه فرانسوي «Robert » دو تعريف براي تروريسم ارايه ميدهد:
1-اعمال مستمر خشونت در راه يك هدف سياسي و اعمال خشونتآميز مربوط به آن.
2-رفتار و كردار حاكي از عدم تحمل و مدارا و ايجاد ارعاب.
واژه نامه فرانسوي «لاروس» تروريسم را چنين ترسيم ميكند: «مجموع اعمال خشونتآميز يك سازمان براي ايجاد ناامني، يا براي براندازي يك دولت مستقر» و «شيوه و رژيم خشونتآميز يك دولت.» فرهنگ اصطلاحات سياسي دالوز (Dalloz) تروريسم را اقدام سياسي خشونتآميز افراد يا اقليتهاي سازمان يافته عليه اشخاص، داراييها و نهادهايي ميداند كه براي نيل به اهدافي نظير، كسب استقلال از يك دولت، سرنگوني رژيم حاكم و مبارزه عليه برخي جنبههاي سياسي يك دولت، صورت ميگيرد. فرهنگ اصطلاحات نظامي ستاد مشترك ارتش و وزارت دفاع امريكا نيز تروريسم را اينگونه تعريف ميكند: «كاربرد منظم خشونت غيرقانوني به كاربرد آن، به منظور ايجاد ترس، يا سركوب، يا ارعاب حكومتها و يا جوامع، در تعقيب اهدافي كه عموما سياسي، مذهبي و يا ايدئولوژيكي هستند.»
همچنين در تعريف كنگره امريكا از تروريسم در قانوني موسوم به قانون، «ناظربر اطلاعات خارجي» چنين ياد شده است:
1- درحوزه صلاحيت قضايي امريكا واقع شده و قوانين جنايي آن را نقض كند،
2- در خارج از مرزهاي ملي امريكا واقع گردد،
3- يكي از اهداف زير را دارا باشد:
- اعمال تهديد و زور نسبت به مردم غيرنظامي.
- اعمال تهديد و زور نسبت به سياستهاي دولتي.
- تلاش براي تاثيرگذاري بررفتار دولتي به وسيله آدمربايي يا آدمكشي.
اگرچه رويكردهاي متفاوت و حتي برخوردهاي دوگانه با مساله تروريسم در جهان امروز، تابعي از شرايط سياسي داخلي و بينالمللي گشته است ولي آثار مخرب و منفي آن بر هيچ كس پوشيده نيست، تعدادي از كشورهاي جهان از جمله امريكا بسته به مصالح، منافع و شرايطي، حامي، مخالف و يا قرباني تروريسم بودهاند. نهادهاي اطلاعاتي و امنيتي امريكا پس از جنگ دوم جهاني و در بحبوحه جنگ سرد، به ترور شخصيتهاي مهم سياسي و نظامي كشورهاي مخالف رو آوردند تا شايد بتوانند با ترور رهبران جريانهاي سياسي مخالف، كفه ترازوي موازنه قوا را به نفع خود سنگين كنند؛ اقدامي كه همچنان در دستور كار دولت امريكا قرار دارد.
شدت گرفتن ترورهاي سازمان سيا در دهه 1960و 1970باعث شد تا كنگره براي مهار اين سازمان اقدام كند. روزنامه نيويوركتايمز در گزارشي به افشاگري بيسابقه عليه اقدامات غيرقانوني سازمان سيا شامل بمبگذاري، كودتا، شكنجه و ترور رهبران سياسي در جهان پرداخت. انتشار اين گزارش مخالفت با اقدامات «سيا» را افزايش داد و باعث شد تا در سال 1975 كميته ويژهاي موسوم به «كميته كليسا» در مجلس سنا به بررسي فعاليتهاي نهادهاي اطلاعاتي و امنيتي امريكا بپردازد. تحقيقات در مورد ترور رهبران خارجي باعث شد تا در نهايت جرالد فورد، رييسجمهور وقت امريكا استفاده از ترور را به عنوان ابزاري در خدمت سياست خارجي اين كشور ممنوع اعلام كند. وي دستورالعمل اجرايي صادر كرد كه ميگويد هيچ كارمند دولت امريكا نبايد «درگير و يا شريك يك ترور سياسي» باشد. ريگان حتي اين ممنوعيت را گسترش داد و انواع ترور، غيرقانوني شدند. اين ممنوعيت اما آنچنان دوام نياورد و از آن سال به بعد، امريكا بارها از ابزار ترور براي حذف رهبران سياسي و چهرههاي اثرگذار در كشورهاي مخالف خود استفاده كرد.
آبراهاملينكلن
در 14 آوريل سال 1865 ميلادي و درست پنج روز پس از پايان جنگهاي داخلي امريكا معروف به جنگهاي «انفصال»، آبراهام لينكلن، رييسجمهور در لژ تئاتر فورد در شهر واشنگتن، هدف گلوله قرار گرفت و ساعاتي بعد جان سپرد. قاتل وي، يك بازيگر 26 ساله تئاتر به نام جان ويلكس بوث، از فاصله بسيار نزديك و از پشت سر فقط يك گلوله به جمجمه لينكلن شليك كرد، او پس از تيراندازي به سوي لينكلن فرياد زد: «جنوب انتقامش را گرفت». لينكلن در دوره نخستِ رياستجمهورياش، فرمان لغو بردگي كه در ايالتهاي جنوبي امريكا رايج بود را صادر كرد و اين مساله موجب آغاز جنگهاي 4 ساله امريكا شد. اين جنگ داخلي سرانجام با شكست و اضمحلال كنفدراسيون جنوب خاتمه يافت. بسياري اين ترور را از ابهامات تاريخ اين كشور ميدانند.
ويليام مككينلي
ويليام مككينلي، بيست و پنجمين رييسجمهور امريكا، سال 1896 و در دوران ركود بزرگ اقتصادي، در 34 سالگي به كنگره امريكا راه يافت. شخصيت كاريزماتيك، خصوصيات بينظير، زيركي و سرعت انتقال ويليام سبب شد تا به سرعت پلههاي ترقي را طي كند و طي 14 سال خدمت در كنگره، به عنوان يكي از بزرگترين كارشناسان تعرفه گمركي شناخته شود و در نهايت به نمايندگي از حزب جمهوريخواه امريكا، رييسجمهور اين كشور شد. آنچه بيشتر در دولت او مورد توجه بود مساله سياست خارجي بود و نه مساله شكوفايي و رونق اقتصادي. در آن زمان كوبا مستعمره اسپانيا بود، بنبست ميان نيروهاي اسپانيايي و انقلابيون كوبا، سبب شد تا روزنامههاي امريكايي بهشدت از اوضاع كوبا انتقاد كنند. رييسجمهوري ناتوان از مهار كنگره و مردم امريكا، سال 1898 طي پيامي اعلام بيطرفي كرد، اما كنگره سه قطعنامه صادر كرد كه معادل با اعلام جنگ براي آزادي و استقلال كوبا بود. وي در سپتامبر 1901 و در سن پنجاه و هشت سالگي و در حالي كه در صف ورود به نمايشگاهي در نيويورك ايستاده بود، به قتل رسيد.
پاتريس لومومبا
در دهه 1960يعني زماني كه جنگ سرد ميان امريكا و شوروي در اوج خود بود، روند ترورهاي سياسي هدايت شده از سوي سازمان سيا نيز آغاز شد. در سال 1961، عمليات موفق ترور پاتريس لومومبا، نخستين نخستوزير كنگو، درست زماني كه بهنظر ميرسيد كمكم به سمت شوروي متمايل شده، هياهوي بسياري به پا كرد. در دههاي كه شاكله استعمار آرام آرام در آفريقا فرو ميريخت، لومومبا رهبر استقلال كنگو بود. تلاشهاي او و همقطارانش، كنگو را از استعمار بلژيك رها كرد و لومومبا در نخستين انتخابات آزاد اين كشور به نخستوزيري رسيد. اما او تنها 10هفته در قدرت ماند. لومومبا پس از رسيدن به قدرت، با هدف تقويت استقلال كنگو دستور اخراج مستشاران بلژيكي را صادر كرد. ناتواني در اجراي اين خواسته باعث شد تا او از شوروي درخواست كمك كند؛ گناهي كه از نگاه سياستمداران امريكايي نابخشودني بود. طرح مشترك ميان سازمان سيا و سازمانهاي اطلاعاتي بلژيك به ترور لومومبا منجر شد. ترور لومومبا به عنوان نخستوزير كنگو مهمترين ترور يك چهره سياسي در قرن بيستم نام گرفت.
كاسترو
در دهه 1960، ماموران سازمان سيا با اجراي طرحهاي متعدد براي ترور فيدل كاسترو، رهبر انقلاب كوبا، اقدام كردند، اما موفق نشدند. اسناد منتشر شده از سوي سازمان سيا نشان ميدهد، مقامات دولتي در كابينه جان اف كندي بهشدت اين سازمان را براي حذف كاسترو تحت فشار قرار داده بودند. تلاش براي ترور كاسترو در دهههاي 1970، 1980و 1990نيز ادامه پيدا كرد، اما امريكاييها هرگز نتوانستند دشمن ديرينه خود را حذف كنند. سازمان سيا پذيرفته است كه طي 8 عمليات، قصد ترور فيدل كاسترو را داشته است. سيا براي ترور كاسترو از روشهاي مختلف ازجمله استفاده از قرصهاي سمي تا سيگارهاي آلوده و شليك گلوله استفاده كرد اما نتوانست به كاسترو صدمه بزند. محافظان سابق كاسترو گفتهاند كه او از 638 عمليات ترور جان سالم به در برد. كاسترو در نوامبر 2016 به مرگ طبيعي درگذشت.
جان اف كندي
جان اف كندي، عضوي از خانواده سياسي و مشهور كندي بود كه به عنوان نمادي از ليبراليسم امريكايي، رياستجمهوري امريكا را به عهده گرفت. او هنگام آغاز رياستجمهوري 43 سال داشت و جوانترين رييسجمهور تاريخ امريكا به حساب ميآمد. از اتفاقات مهم دوران رياستجمهوري او ميتوان به تهاجم ناموفق به خليج خوكها، بحران موشكي كوبا، ساخته شدن ديوار برلين، اولين اتفاقات جنگ ويتنام و جنبش حقوق مدني امريكا اشاره كرد. كندي در 22 نوامبر 1963 در سن 46 سالگي به قتل رسيد. قتل وي يكي از اتفاقات مهم تاريخ امريكاست كه گمانهزنيهاي زيادي دربارهاش وجود داشت. پس از حادثه ترور كندي با وجود تدابير حفاظتي شديد در امريكا، علامت سوال بزرگي در اذهان عمومي اين كشور و جهان شكل گرفت كه چگونه فرد ضارب از لايههاي امنيتي سازمان سيا، افبياي و گارد رياستجمهوري عبور كرده و رييسجمهور را هدف قرار داد. لي هورلي اوسوالد، قاتل كندي، چندين ساعت پس از دستگيري، توسط جك رابي، مالك يك باشگاه شبانه در دالاس به قتل رسيد. جك رابي نيز دو سال بعد، در حالي كه حكم اعدامش صادر شده بود، به طرز مشكوكي در زندان جان خود را از دست داد! تا معماي ترور كندي، هيچگاه از اذهان عمومي امريكا و جهان پاك نشود.
مالكوم ايكس
مالكوم ايكس، مبارزي سياهپوست بود كه پدرش، كشيشي مذهبي و از جمله افرادي بود كه براي حقوق مدني سياهپوستان فعاليت ميكرد. مالكوم چهار سال بيشتر نداشت كه با چشمان خود ديد فرقهاي از سفيدپوستان امريكا، خانهاش را به آتش كشيدند. به شش سالگي كه رسيد، پدري در خانه نديد. دو سال از ربوده شدن كشيش ليتل، پدرش ميگذشت كه يك روز جسد مثله شده او را كنار ريل راهآهن پيدا كردند. مادر مالكوم در بيمارستان رواني بستري شد. مالكوم در كتاب خاطراتش درباره وضعيت زندگي خود بعد از مرگ پدرش نوشت: «كانون خانوادگي ما از هم گسست. يك قاضي سفيدپوست، وكيل خانوادگي ما شد و بردگي در لباس محبت را به يكايك ما آموخت. هر يك از خواهران و برادرانم تحت سرپرستي خانوادهاي قرار گرفتند و ما كاملا از هم جدا شديم». وي در 1952، رهبر جامعه سياهپوستان مسلمان امريكا شد و كمي بعد وقتي در راه بازگشت به خانه بود، خانهاش به آتش كشيده شد، اما از اين واقعه جان سالم به در برد. او در سال 1964 به خاطر تنش با رييس سازمان مسلمانان امريكايي از اين سازمان اخراج شد. پس از بازگشت از حج، نام حاج ملك شبّاز را براي خود برگزيد. يك هفته بعد و در 39 سالگي و هنگام سخنراني از سوي سه نژادپرست مسلح، در يكي از سالنهاي اجتماعات نيويورك، از فاصله كم ترور شد.
مارتينلوتركينگ
لوتركينگِ جوان درپي بازداشت زن سياهپوستي كه با بلند نشدن از روي صندلي يك اتوبوس عمومي براي يك سفيدپوست زنداني شد، رهبري جنبش تحريم سياهپوستان را برعهده گرفت و به عنوان يك فعال مبارزه با تبعيض نژادي در سرتاسر امريكا شهرت يافت و بعدها به همراه 60 رهبر سياهپوست ديگر، سازماني را بنيان گذاشت كه به «كنفرانس رهبران مسيحي جنوب» معروف شد. وي در مبارزه عليه نژادپرستي، از تعاليم مسيح و مهاتما گاندي پيروي ميكرد. وي در روز سوم آوريل در شهر خود آخرين و شايد تاثيرگذارترين نطق آتشين خود را بيان كرد. در آن سخنراني با ذكر حماسههاي عدم خشونتي كه در آن شهر آفريده شده بود، احساسات جمعيت را برانگيخت. او در4 آوريل 1968 براي لحظاتي براي هواخوري به بالكن هتل محل اقامتش رفت. ديري نپاييد كه ناگهان صداي تك گلولهاي در فضا پيچيد. لوتركينگ از ساختمان رو به رو هدف واقع شده بود. مرگ او در 39 سالگي به آنچه او در زمان حياتش موفق به انجامش نشده بود، جامه عمل پوشاند. با اينكه نتايج عملي جنبش ضدنژادپرستي را به چشم خود نديد، اما مرگش تاثير عميقي در تغيير قوانين تبعيض نژادي برجاي گذاشت.
تلاش ناموفق براي ترور قذافي
هنگامي كه در سال 1986 سه سرباز امريكايي توسط بمبي در يك ديسكو در برلين غربي كشته شدند، ريگان دستور حمله به مجتمع معمر قذافي در ليبي را صادر كرد. در سال 1986، به دستور رونالد ريگان طرح ترور معمر قذافي رهبر ليبي دنبال شد اما او از بمباران جنگندههاي امريكايي جان سالم به در برد. ليبي آن زمان اعلام كرد در اين بمباران، دختر كوچك قذافي كشته شده است. مفتاح الميسوري، يكي از مترجمان اصلي معمر قذافي مترجم سابق ديكتاتور سابق ليبي مدعي شد، قذافي در طول دوره حاكميتش بر ليبي 36 بار با طرح ترور و توطئه براي كودتا مواجه شد.
احمدشاه مسعود
احمدشاه مسعود ملقب به شير دره پنجشير، يكي از فرماندهان و مجاهدين افغانستان بود كه سالها با ارتش شوروي سابق كه افغانستان را اشغال كرده بود جنگيد و پس از آن هم در درگيريهاي داخلي افغانستان نقش عمدهاي داشت.وي نهم سپتامبر سال 2001 بر اثر انفجار انتحاري دو تروريست مظنون به ارتباط با شبكه القاعده كه خود را خبرنگار معرفي كرده بودند، در ولايت تخار افغانستان كشته شد؛ زمان ترور مسعود، كه فقط 2 روز پيش از حملات انتحاري 11 سپتامبر 2001 به نيويورك بود، سوالاتي را در مورد ارتباط اين ترور با حوادث نيويورك و متعاقب آن حمله به افغانستان برانگيخت. طالبان هيچگاه مسووليت اين ترور را نپذيرفت. اين موضوع باعث شد گمانهزنيهايي در مورد دست داشتن سازمان سيا در ترور مسعود در آستانه حملات 11 سپتامبر و طرحهاي امريكا براي اشغال افغانستان مطرح شود؛ از طرفي رابطه احمدشاه مسعود پيش از مرگش با مقامات امريكايي تيره بود؛ در آخرين ملاقات بين مسعود و رابين رافائل، معاونت امور خاورميانه در وزارت خارجه امريكا در سال 1998، رافائل به مسعود پيشنهاد كرده بود كه اسلحه را زمين گذاشته و تسليم نيروهاي طالبان شود كه در آن سالها بيش از 90 درصد خاك افغانستان را در كنترل خود داشتند. مسعود به رافائل گفته بود كه نه تنها تسليم طالبان نخواهد شد، بلكه از دولتهاي خارجي دستور نخواهد گرفت و اجازه احداث پايگاه نظامي در افغانستان را به هيچ نيروي خارجي نخواهد داد. از اواخر دهه 1980 امريكا به دنبال به حاشيه راندن و تضعيف شاه مسعود بود.
عماد مغنيه
مجله امريكايي «نيويوركر» در دوازدهمين سالگرد شهادت «حاج عماد مغنيه» فرمانده نظامي حزبالله لبنان در گزارشي طولاني جزئياتي از عمليات ترور از سوي موساد را منتشر كرد. اين گزارش نشان ميدهد عوامل سازمان سيا غيرمستقيم در شناسايي و انجام اين عمليات نقش داشتهاند. زماني كه جاسوسان رژيم صهيونيستي براي آمادهسازي اجراي اين عمليات به دمشق نفوذ كردند، رييس موساد از «سيا» كه جاسوسان آن به شكل غيرعلني در ميان كارمندان سفارت امريكا در دمشق نفوذ كرده بودند، كمك خواست. جاسوسان سيا آپارتماني را در نزديكي مكان ديدارهاي عماد مغنيه اجاره كرده و جاسوسان رژيم صهيونيستي اين آپارتمان را دوربينگذاري كرده بودند. يك مسوول سابق صهيونيستي كه در جريان اين عمليات بود تصريح كرد كه جورج بوش و اولمرت توافق كردند كه مغنيه بايد تنها هدف باشد. در آن زمان سيا رييس ايستگاه خود در سرزمينهاي اشغالي را براي نظارات بر عمليات ترور به مقر موساد فرستاد.
در واقع جورج بوش چراغ سبز را براي اجراي اين عمليات داده بود. 12 فوريه 2008 افسران موساد تلفن عماد مغنيه را رديابي كرده و فهميدند كه او در حال حركت به سمت آپارتماني در منطقه «كفرسوسه» دمشق است و اين خبر را فورا به جاسوسان خود در دمشق رساندند كه آنها خودروي بمبگذاري شده را در مكاني كه مطمئن بودند مغنيه از آنجا عبور خواهد كرد، قرار دادند.
عمادمغنيه و همراهانش وارد ساختمان شدند، درحالي كه جاسوسان منتظر بيرون آمدن آنها بودند. بعد از گذشت يك ساعت، افسران موساد ديدند كه دو همراه مغنيه از ساختمان بيرون آمده و سوار اتومبيلهايشان شدند و پس از 10 دقيقه حاج عماد مغنيه به تنهايي از ساختمان خارج شد. در اين لحظه فرمانده عمليات دكمه شليك را فشار داده و عماد مغنيه ترور ميشود.
بنلادن
اسامه بنلادن متولد عربستان يكي از اعضاي خاندان بنلادن و بنيانگذار گروه تروريستي القاعده بود و در ارتباط با حملات تروريستي بسياري در سراسر جهان از جمله بمبگذاريهاي 7 آگوست 1998 در سفارتخانههاي امريكا در تانزانيا و كنيا، حمله به كشتي جنگي يواساس كول (USS Cole)، حمله 11 سپتامبر 2001 به مركز تجارت جهاني و پنتاگون تحت تعقيب پليس فدرال امريكا قرار داشت. در جنگ غزه در روز 15 ژانويه 2009 پيام صوتي از بنلادن در شبكه خبري الجزيره منتشر شد كه مخاطبان را به جهاد و مبارزه عليه رژيم صهيونيستي و آزادي نوار غزه فرا ميخواند.
بنلادن به اروپاييها هشدار داد تا به حضور نظامي خود در افغانستان پايان دهند و نيروهاي خود را از اين كشور خارج كنند. وي مسووليت خود را درقبال حملات 11 سپتامبر 2001 در امريكا پذيرفت و اعلام داشت: «حوادث منهتن (نيويورك) پاسخي به كشتار ائتلاف امريكا و اسراييل عليه مردم ما در فلسطين و لبنان بود و من مسوول آن هستم». مقامات سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) مدعي بودند رهبر القاعده در شمال غربي پاكستان حضور دارد. پس از آنكه پايگاه اينترنتي «ويكي ليكس» با انتشار مدارك نظامي امريكا در جنگ افغانستان ثابت كرد بنلادن عامل سيا است، بسياري از رهبران جهان در اين باره واكنش نشان دادند. فيدل كاسترو رهبر سابق كوبا مرد شماره يك شبكه تروريستي القاعده را عامل سازمان اطلاعات مركزي امريكا (سيا) معرفي و گفته بود بنلادن عامل امريكا است و جورج بوش، رييسجمهور سابق امريكا از بنلادن براي ترساندن جهان استفاده كرد. باراك اوباما رييسجمهوري امريكا كه بازداشت و يا كشتن «بنلادن» را يكي از اهداف اصلي خود در دوره رياستجمهوري برشمرده بود در 2مه2011 اعلام كرد نيروهاي اين كشور سركرده گروه القاعده را در محل اختفاي پايتخت پاكستان كشتند.
ابوبكر البغدادي
رهبر داعش كه نيروهايش در عراق و سوريه عامل كشته شدن هزاران نفر از مردم اين مناطق هستند، به رهبر مخوفترين و وحشيترين گروه تروريستي تاريخ تبديل شد. دولت امريكا براي اطلاعاتي از مكان اختفاي او 10 ميليون دلار جايزه تعيين كرده بود و نام او را در ليست ده رهبر خطرناكترين گروههاي تروريستي قرار داده بود. بغدادي در 26 اكتبر 2019 طي عمليات نيروهاي ويژه امريكايي در استان ادلب سوريه، پس از محاصره شدن خود را منفجر كرد و كشته شد. دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا اعلام نمود كه هشت هليكوپتر امريكايي براي از بين بردن ابوبكر البغدادي رهبر داعش سريع پرواز كردند و اين عمليات را انجام دادند. البغدادي دو هفته تحت نظر قرار داشت، او دايما مكان خود را تغيير ميداد، اما در مقطعي در يك مجتمع مسكوني بزرگ، جايي كه بسياري از تونلهاي زيرزميني وجود داشت، مستقر شد. بيشتر اين تونلها بنبست بودند، به جز يكي از آنها، كه ما آن را پوشانده بوديم. نيروهاي ويژه امريكايي از طريق سوراخي در ديوار كه با كمك انفجار انجام داده بودند، وارد خانه شدند. بغدادي هنگام انفجار كمربند انتحاري به همراه سه فرزندش كشته شدند.
قاسم سليماني
اضافه شدن هواپيماهاي بدون سرنشين يا همان پهپادها به ادوات نظامي امريكا، مسير ورود آنها به عملياتهاي نهادهاي اطلاعاتي را نيز باز كرد. تكنولوژي استفاده از پهپادها در عمليات نظامي، متعلق به اسراييليها بود. سازمان سيا از سال 2001 و 2002 از پهپاد در عملياتهاي شناسايي و تهاجمي خود بهره گرفت. اين سازمان نخستين بار در سال 2002 ابوعلي الحارثي، رهبر القاعده در يمن را هدف قرار داد. در دولت باراك اوباما، استفاده از پهپادها در عملياتهاي امريكا در پاكستان، افغانستان و خاورميانه شدت گرفت. هواپيماهاي بدون سرنشين ممكن است جايگزين مناسبي براي نيروهاي زميني باشند اما فناوري آنها با چنان سرعتي در حال توسعه است كه به زودي شبه نظاميان هم قادر به تهيه هواپيماهاي بدون سرنشين به اندازه يك كوله پشتي با دوربينهايي هستند كه ميتوانند موقعيت خصمانهاي را كشف كنند و سپس به آن يورش ببرند. بامداد جمعه 13 دي 1398 در حمله موشكي بالگردهاي امريكايي به 2 خودرو در فرودگاه بغداد، سردار قاسم سليماني فرمانده سپاه قدس و ابومهدي المهندس معاون نيروي مردمي عراق (الحشد الشعبي) و همراهان ديگرشان در اين حمله هدف قرار گرفته و به شهادت رسيدند. براي نخستين بار بود كه دولت امريكا بلافاصله پس از هدف قرار دادن يك چهره موثر نظامي، مسووليت آن را در بالاترين سطح بهعهده گرفت. وزارت دفاع امريكا ترور سليماني را يك اقدام پدافندي براي محافظت از پرسنل امريكا و جلوگيري از حملات آينده ايران ذكر كرد.